eitaa logo
هادے دلها،ابراهیم هادے🇮🇷
2.3هزار دنبال‌کننده
18.1هزار عکس
9.1هزار ویدیو
139 فایل
نهایة الحب تضحیة... عاقبت عشق جانفدا شدن است! حضور شما در کانال دعوت ازخود #شهداست. کپی با ذکر ۵ #صلوات #ادمین_تبادل @Mousavii7 #نویسندگی👇🏻 @ShugheParvaz #عربی @sodaneghramk #تبلیغات🤩 @Tblegh پـــیام #ناشناس👇🏻 https://gkite.ir/es/9463161
مشاهده در ایتا
دانلود
لاتَنسُوني مِن خالِصِ دُعائکُم مرا در دعاهای خالصانه‌تون یاد کنید.
🔺می روم تا انتقام سیلی زهرا (س) بگیرم! ▫️مرتضی شادکام: سال ۱۳۷۲ مدتی بود در ارتفاعات ۱۱۲ فکه مشغول تفحص بودیم و آخر شب با دست‌خالی به مقر برمی‌گشتیم و حال حرف‌زدن با همدیگر را نداشتیم. یکی از بچه‌ها نوار روضه (س) را می‌گذاشت و عقده دل خالی می‌کردیم. 🔶️موقع روضه به حضرت زهرا عرض کردم: «یا زهرا! ما به عشق مفقودین اینجاییم، اگر ما را قابل می‌دانی عنایتی کن شهدا خودی نشان دهند و اگر قابل نمی‌دانی برگردیم تهران». فردا صبح وقتی مشغول کار شدیم، ابر سیاهی آسمان را پوشانده بود، یک بار دیگر روضه حضرت زهرا (س) را خواندیم و با زمزمه نام حضرت مشغول کار شدیم. 🔷️روبروی پاسگاه ۲۷، بند انگشتی نظرم را جلب کرد. آرام‌آرام خاک‌های اطرافش را خالی کردیم، پیکر شهیدی پیدا شد، وقتی به بدن شهید رسیدیم، دیدیم شهیدی دیگر هم کنارش خوابیده و رویشان به سمت همدیگر بود و قمقمه‌شان آب هم داشت که به‌عنوان تبرک خوردیم. وقتی با صلوات پیکرها را از روی زمین برداشتیم، دیدیم پشت پیراهن هر دو نوشته شده بود: «می روم تا انتقام سیلی زهرا رو بگیم 📙شهید گمنام. اثر گروه شهید هادی
10.62M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 پول خرج میکنن که به شما بگن بدبختی 🔹یکی از دلایلی که ایرانی با اولین مشکل فکر میکنه بدبخته چیه؟! 🔹 پول خرج می‌کنند که شما فکر کنی هیچ کجای دنیا هیچ اتفاقی نمی‌افتد.
و لبخند 🎁یک شب مانده به شب تولد عمار در سال ۹۴ وقتی به خانه آمد بسته‌ای همراهش بود، داخل آن کتاب کادو شده‌ای قرار داشت. پرسیدم کتاب چیست؟ گفت: یکی از دوستانم به خاطر تولدم هدیه داده است. 📦کاغذ کادوی کتاب را که باز کرد دیدم برای لحظه‌ای خیره شد به عکس روی آن و چنان صورتش سرخ شد که سرخی چهره اش را تا نزدیکی گوشش دیدم! عمار لبخندی زد. پرسیدم کتاب چی هست؟ چرا خندیدی و سرخ شدی؟ کتاب را برگرداند و عکس روی آن را نشانم داد، دیدم کتاب سلام بر ابراهیم است. پرسید این شهید را می‌شناسی؟ گفتم بله، ابراهیم هادی یکی از شهدای آشنای دفاع مقدس است که خداوند همه صفات خوب را در نهادش قرار داده. همانطور که کتاب دستش بود گفت: این شهید به من لبخند زد! جدی نگرفتم، گفت باور کن بهم لبخند زد، گفتم باباجان اگر به تو لبخند زده پس یعنی از طرف شهید دعوت شدی به بهشت، همانطور که رهبر معظم انقلاب گفت این شهدا ستارگان درخشان آسمان هستند و اگر به آنان تمسک بجویی راه را نشان می‌دهند. خیلی خوشحال شد. چند روزی گذشت که این کتاب را خواند و این مدت برنامه‌ای برای رفتن به سوریه نداشت. یک شب در جمع خانواده عنوان کردم قرار است اگر خدا بخواهد با یکی از دوستانم برویم سوریه. تا این را گفتم عمار دستش را به علامت اعتراض بالا آورد و گفت دیگه نوبت ما جووناست، شما به اندازه کافی در زمان دفاع مقدس به جنگ رفتید، کمی با هم بحث کردیم، گفت امکان ندارد بگذارم بروید. عمار به سوریه اعزام شد و در جمع مدافعین حرم قرار گرفت و با دعوت شهید هادی به کاروان شهدا ملحق شد. 📙یاران ابراهیم. اثر گروه شهید هادی
19.32M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
چقدر این نماهنگ "ایها العزیز" قشنگه😭 با حضور قلب با معنیش گوش بخونید و گوش بدید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️تصاویر حضور عظیم عاشقان سیدالشهدای مقاومت در داخل، اطراف و خیابان‌های منتهی به ورزشگاه کمیل شمعون بیروت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤️ امام زمان عجل الله کاری با گذشته تو نداره!!فقط کافیه بهش ملحق بشی... https://eitaa.com/seedammar
❇️ ۶ اسفند سالروز شهادت سردار رشید اسلام، «حمید» باکری گرامی باد. 🔸همون حمیدی که بواسطه آوازه بیشتر برادرش مهدی، یعنی فرمانده لشکر ۳۱ عاشورا، گمنام مونده و خیلی ازش یاد نمیشه اما ما امروز از اون یاد می کنیم. همون حمیدی رو می گم که خیلی قشنگ رزمنده ها رو بعد از جنگ تو وفاداری سه دسته دونست و گفت: «دسته اول با گذشته خودشون مخالفت می‌کنند، دسته دوم راه بی تفاوتی رو در پیش می‌گیرن و تو زندگی مادی غرق میشن اما دسته سوم به گذشته خودشون وفادار می مونن و احساس مسئولیت می کنند و از شدت مصائب و غصه ها دق می کنند.» 🔸آقا حمید بیا و ببین که امروز ما هرچند تعدادمون کمه اما خدا می دونه که از دسته سومیم و امام خامنه‌ای اخیراً در خصوص این وصیت شما فرمود: «این دسته سوم پاینده می مانند و شاهد به ثمر نشستن این نهال و تناور شدن این درخت خواهند بود.» 🔸حمیدی که سال ۵۵ و زمان شاه برا تحصیل رفت ترکیه اما سر از سوریه و شرکت تو دوره چریکی درآوُرد و اون موقعی که درس خوندن تو ضعیف ترین دانشگاه ایران افتخار بود، تو آلمان درس می خوند اما فهمید که این راهش نیست و برگشت! شهیدی که سال ها قبل از انقلاب انقلابی بود و تو زمان تبعید امام خمینی (ره) به فرانسه، به پاریس رفت و با حضرت دیدار کرد. 🔸حمید فداکاری که به فکر حل مشکلات مردم بود و تو زمان حضورش تو سپاه ارومیه، وقتی متوجه شد که کارگرای کارخونه قند حقوق نگرفتن و پیش زن و بچشون شرمندن، به هر ترتیبی که بود ۴۰۰ هزار تومان جمع کرد و حقوق همشون رو پرداخت کرد! 🔸همون آقا حمید فیلم سینمایی «موقعیت مهدی» که مسئول بازرسی شهرداری ارومیه بود اما به جبهه اومد تا نفس خودشو مورد بازرسی قرار بده! حمیدی که اونقدر فداکار بود که وقتی بهش گفتن حیف نیست که بچه ات احسان پدر به این خوبی رو از دست بده؟ فقط گفت: «من پدر همه احسانای این سرزمینم و رفت!» 🔸حمیدی که بعد از رفتن به جبهه اینقدر با اخلاص بود که به برادرش مهدی گفته بود که اصلاً از من تعریف نکن و شاید اگر مهدی فقط یک بار از اون تعریف می کرد امروز اینقدر گمنام نبود! 🔸حمیدی که اونقدر شجاع بود که تو شب اول عملیات خیبر، تو عمق ۶۰ کیلومتری خاک عراق، با بیسیم خبر تصرف پل شحیطاطِ جزایر مجنون یعنی تنها راه زمینی دشمن با جزایر رو به فرماندهی کل داد و موجب بالار رفتن روحیه رزمنده ها شد و بعد از شهادتش اسم اون پل رو گذاشتند پل حمید. با این کار حمید نیروهای بعثی که تو جزیره بودن امکان فرار رو نداشتند و از اون طرفِ جزیره هم کسی نمی تونست بیاد کمک این هایی که تو جزیره محاصره هستند و همون لحظات اول حدود ۱۰۰۰ مزدور بعثی اسیر شد و اگر امروز عملیات خیبر از مفاخر دفاع مقدس محسوب میشه به خاطر این کار حمید هست! 🔸حمیدی که سه روز فقط و فقط با کلاشینکف به همراه نیروهاش حوالی اون پل مقاومت کرد و مزد عملش رو گرفت! شهید حاج احمد کاظمی می گه من و مهدی (باکری) با هلیکوپتر خودمون رو به پنج کیلومتری پل شحیطاط و حمید رسوندیم و نزدیک پل در حال مقاومت بودیم که خمپاره ای اومد بین من و حمید و من فقط من دستم زخمی شد اما ترکشش به گلوی حمید خورد و اون هم به کاروان عاشورا پیوست. 🔸حمیدی که وقتی خبر شهادتش رو به همسرش دادن گفت: «چند سال بود که از بی خوابی سفیدی چشماش ندیدم و چشماش همیشه قرمز می شد. خدا رو شکر که دیگه خوابید و استراحت کرد!» 🔸همون حمیدی که تو عملیات آزادسازی خرمشهر با حاج احمد کاظمی جز اولین کسانی بود که وارد شهر و مسجد جامع شد اما امروز آخرین شهدای مفقود ما هم اومدن اما حمید نیومد! 🔸حمیدی که نه آتیش سنگین دشمن و نبود امکانات، بلکه برادرش مهدی مانع برگشت پیکرش به عقب شد. شهید مهدی یاغچیان میگه: «موقع عقب نشینی خواستیم پیکر حمید رو با خودمون بیاریم اما مهدی با قاطعیت اجازه نداد و گفت همه اینها حمید باکری هستند و اگر بقییه رو آوردید عقب بعداً حمید رو هم بیارید اما حمید نیومد و بعثی ها آب رو به سمت خاکریزها هدایت کردند و پیکرش رفت زیر آب!» 🔸میگن وقتی تو ارومیه خبر شهادت رزمنده ها بین مردم پیچید، همه از بزرگی کار مهدی در حیرت بودند و این عمل آرامشی شد بر داغ بچه هاشون. راستی یادم رفت بگم، پیکر حمید که به زیر آب رفت اما آیا پس از گذشت ۴۰ سال کسی از پیکر مهدی خبری دارد؟ پیکر برادر دیگرشان به نام علی که توسط ساواک به لقاءالله پیوست را چه؟ بله خانواده باکری تمام پسرانش مفقود الجسدند! 🔸حمید تو وصیت‌نامه‌اش گفته که: «از راحت طلبی و به دست آوردن روزی به طور ساده دوری نمایيد و دائم بايد فردی پرتلاش و خستگی ناپذير باشيد. آزاده باشيد و به هيچ چيز غير از خدا و آنچه خدایی است دل نبنديد و بدانيد كه دنيا زودگذر و فانی است. قدر انقلاب را بدانيد و مدام در جهت تحكيم مبانی آن كوشا باشید ... https://eitaa.com/seedammar