eitaa logo
هادے دلها،ابراهیم هادے🇮🇷
2.4هزار دنبال‌کننده
17.6هزار عکس
8.6هزار ویدیو
137 فایل
نهایة الحب تضحیة... عاقبت عشق جانفدا شدن است! حضور شما در کانال دعوت ازخود #شهداست. کپی با ذکر ۵ #صلوات #ادمین_تبادل @Mousavii7 #نویسندگی👇🏻 @ShugheParvaz #عربی @sodaneghramk #تبلیغات🤩 @Tblegh پـــیام #ناشناس👇🏻 https://gkite.ir/es/9463161
مشاهده در ایتا
دانلود
Ahd.mp3
2.07M
#دعای_عهد ✳️تغییر مقدرات الهی با مداومت بر خواندن دعای عهد... 🌸امام خمینی ره: اگر هرروز (بعد از نماز صبح)دعای عهد خواندی،مقدراتت عوض میشود....⚡️ امام زمانی شو👇👇👇👇 #کانال_خواهم_امد http://eitaa.com/joinchat/287047696Cbbd8ae64b7
🍃🌸🍃🌸🍃 گاهے بعضی نگاه ها ... چشـــــــم دل را رو بسوی خـدا بازمےڪند ! مخصوصاً اگر آن نگاه از قابِ چشمانی آسمانے باشد...🌸💞 💟#سلام_بر_عبدصالح_خدا_معلم_خوبم_ابراهیم💔 ✴#صبحتون_شهدایی🌷
کاش یک تخریبچی می زد به #معبر_نفس_ما؛ تخریب می کرد آنچه من است و هوای نفس ... که گاهی بدجور گیر می کنیم، میان مین‌های القاب و شهرت‌ها... شادی روح #شهدا #صلوات + و عجل فرجهم🙏
هادے دلها،ابراهیم هادے🇮🇷
ای که انتظارمرا می کشی خواهم امد: 🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃 ⭕️ #سلام_علی_ابراهیم 🔸قسمت شصت وهفت 🔸 #کانال_کمیل
ای که انتظارمرا می کشی خواهم امد: 🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃 ⭕️ 🔸قسمت شصت وهشتم 🔸 عصر روز ۲۲بهمن ۱۳۶۱بود برای من خیلی دلگیر تر بود بچه های اطلاعات به سنگرشان رفتند من دوباره با دوربین نگاه میکردم احساس کردم از دور چیزی در حال حرکت است با دقت بیشتری نگاه کردم کاملا مشخص بود سه نفر در حال حرکت به سمت ما هستند در راه مرتب زمین می خوردند و بلند میشدند آنها زخمی وخسته بودند معلوم بود از همان کانال می آیند . فریاد زدم بچه ها را صدا کردم وبه بچه ها گفتم تیر اندازی نکنید میان سرخی غروب بالاخره به خاکریز ما رسیدند به محض رسیدن از آنها سوال کردیم از کجا می آیید؟ حال حرف زدن نداشتند یکی از آنها آب🚰 خواست سریع قمقمه ام را به او دادم دیگری از شدت ضعف وگرسنگی بدنش میلرزید کمی که به حال آمدند گفتند ما بچه های کانال هستیم با اضطراب پرسیدم بقیه چی شدند؟ در حالی که به سختی سرش را بالا می آورد گفت فکر نمیکنم کسی غیر از ما زنده باشه هول شدم وپرسیدم این چند روز چطور مقاومت کردید؟ حال حرف زدن نداشت کمی مکث کرد و گفت : ما این دو روز اخیر زیر جنازه ها مخفی شده بودیم اما یکی بود که این پنج روز کانال را سر پا نگه داشته بود دوباره نفسی تازه کرد وبه آرامی گفت عجب آدمی بود یک طرف آرپی جی میزد یک طرف با تیر بار شلیک میکرد عجب قدرتی داشت دیگری پرید توی حرفش وگفت: همه شهدا را در انتهای کانال روی هم چیده بود آذوقه وآب رو تقسیم میکرد به مجروح ها میرسید اصلا این پسر خستگی نداشت😒 گفتم از کی داری حرف میزنی ؟ گفت : جوانی بود موهایش کوتاه وشلوار کردی پاش بود دیگری گفت از روز اول چفیه عربی دور گردنش بود چه صدایی داشت مداحی میکرد وبه بچه ها روحیه میداد داشت روح از بدنم خارج میشد سرم داغ شد آب دهانم را فرو دادم . این مشخصات بود بانگرانی نشستم دستانش را گرفتم با چشمانی گرد شده 😳از تعجب گفتم آقا ابراهیم رو میگی درسته ؟ الان کجاست ؟ یکی از آنها گفت تا آخرین لحظه که عراق آتش🔥 میریخت زنده بود بعد به ما گفت عراق نیرو هایش را برده عقب حتما میخواد آتش سنگین☄ بریزه شما هم اگر حال دارید تا این اطراف خلوته برید عقب خودش هم رفت به مجروح ها برسه ماهم آمدیم عقب... دیگری گفت من دیدم که زدنش با همان انفجار های اول☄ افتاد زمین بی اختیار بدنم سست😕 شد واشک از چشمانم😭 جاری شد شانه هایم مرتب تکان میخورد دیگر نمیتوانستم خودم را کنترل کنم سرم را روی خاک گذاشتم وگریه😭 میکردم وتمام خاطراتی که با ابراهیم داشتم را در ذهنم مرور میکردم خواستم به سمت کانال حرکت کنم یکی از بچه ها جلوی من ایستاد وگفت با رفتن تو که ابراهیم بر نمیگرده ببین چه آتیشی☄ دارن میریزن آن شب ما را به عقب منتقل کردند خیلی ها رفقایشان را جا گذاشته بودند وقتی وارد دوکوهه شدیم صدای حاج صادق آهنگران در حال پخش بود که میگفت: 🌷ای از سفر برگشتگان 🌷کو شهیدانتان کو شهیدانتان صدای گریه بچه ها بیشتر شد😭 خبر شهادت ومفقود شدن ابراهیم سریع پخش شد یکی از رزمندگان که برای دیدن پسرش آمده بود با ناراحتی😔 گفت: همه داغدار هستیم اگر پسرم شهید میشد اینقدر ناراحت نمیشدم هیچ کس نمیدونه ابراهیم چه انسان بزرگی بود روز بعد همه بچه های لشکر را به مرخصی فرستادند وما آمدیم تهران هیچکس جرات نداشت خبر شهادت ابراهیم را اعلام کند اما چند روز بعد زمزمه مفقود شدنش همه جا پیچید 🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃
🌷 لوح| فرزندان روح الله 🔻 رهبرانقلاب: معجزه‌ی انقلاب این است که بعد از چهل سال شما می‌بینید جوان مؤمن مسلمان که نه امام رحمه‌الله را دیده است، نه انقلاب را دیده است، نه دوران دفاع مقدّس را دیده است، امّا امروز با روحیه‌ی انقلابی، مثل همان جوانِ اوّلِ انقلاب میرود وسط میدان و با علاقه، با احساس مسئولیّت، با شجاعت تمام در مقابل دشمن می‌ایستد. ۱۳۹۷/۰۹/۲۱ ⚡ #چهل_سال_پیروزی
#قتلگاه_فکه پراست ازحرف های ناگفته... پراست ازمناجات های عاشقانه... #فکه... پراست ازپاهای جامانده.. سرهای پریده... #فکه پر است ازغیرت...مردانگی #شهید_ابراهیـم_هادی ❤️
چنان دل❤️ میبرے ڪہ گویا از اول دلـے نبوده است.. اے شهـــید... این دل گنهکـارمــ طاقت اینهمـہ مهربانےرا نــدارد... 📸شهيد مدافع حرم #داوود_نریمیسا #اهواز 🚩شهدای مدافع حرم خوزستان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کلیپ 📺تویی که نمی شناختمت... 🔸مستندکلیپی کوتاه به یاد شهید مدافع حرم سردار و مجاهد و مدیر انقلابی حاج #علی_محمد_قربانی #اندیمشک 💥ببینید و انتشار دهید 🚩شهدای مدافع حرم خوزستان
#سردار_سلیمانی: 🔸باشهدا بودن سخت نیست باشهدا ماندن سخته مثل شهدا بودن سخت نیست مثل شهدا ماندن سخته ✅ راه ‌شهدا یعنی... نگه داشتن ‌آتش در دستانت 📸شهيد مدافع حرم #جاسم_حمید بر مزار شهید مدافع حرم #مصطفی_رشیدپور و دیگر شهدای مدافع حرم #اهواز 🚩شهدای مدافع حرم #خوزستان
دستی تو را از شاخہ ام چید و نمے دانست #گل_ها پس از پرپر شدن هم عطرشان باقے ست... 📸شهيد مدافع حرم حجةالاسلام #مصطفی_خلیلی #اهواز 🚩شهدای مدافع حرم #خوزستان
1_7341321.mp3
2.09M
دست رو دلم نذارید ڪه پریشونہ خدایا تو میدونی ڪه من نمیخوام اسیر دنیا بمونم از شهدا جا بمونم 🎤 مجتبی رمضانی #شهادت...
هادے دلها،ابراهیم هادے🇮🇷
🌾🌴🌾🌴🌾🌴🌾🌴🌾🌴🌾🌴 ⭕️ #سید_مجتبی_علمدار 🔶قسمت شصت وپنجم 🔶 #خبر_شهادت اولين روزهای دی ماه 1375 بود. در
🌾🌴🌾🌾🌴🌾🌴🌾🌴🌾🌴🌾 ⭕️ 🔶قسمت شصت وششم 🔶 حسینیه لشکر برای مراسم وداع سید آماده شده بود. جمعیت بسیار زیادی از همه نقاط شهر و از شهرهای دیگر آمده بودند. کمتر پیش آمده بود که این حسینیه چنین جمعیتی را در خود دیده باشد. پرده ای در مقابل همه حضار کشیده شده بود. سکوت سردی جمعیت را فراگرفته بود. چراغها یکباره خاموش شد. همزمان نوار مداحی سید پخش شد. پرده هم کنار رفت و تابوت سید نمایان شد. دیگر هیچکس آرام نبود. از در و دیوار صدای شیون و ناله بلند شده بود. عده ای از حال رفتند. ترسیم آن لحظات بسیار سخت است. نميدانم چطور باید آن دقایق و ساعات را توصیف کرد. اما به هر حال مراسم شب وداع در شب جمعه 12 دیماه بسیار با شکوه برگزار شد. بعد از مراسم وداع، آماده مراسم تشییع شدیم. فراموش نميکنم. مدتی قبل در همین حسینیه مراسم وداع با 120 شهید گمنام برگزار شده بود. سید در آن مراسم سنگ تمام گذاشت. مداحی آن روز سید، حال و هوای همه را تغییر داد. در آن روز نميدانستيم چه حسی داشته باشيم. خوشحال از آنكه او بالاخره به آرزوی ديرينه اش، يعنی شهادت رسيد و یا عزادار از آنكه چنين برادری را از دست داده ايم و بايد دوری و فراغش را تحمل كنیم. در تشييع او از همه جا آمده بودند. از تمام مازندران یا بلکه بگوییم از تمام ایران. در هنگام نماز بر پيكر او جمعيت يكپارچه گريه بود و ناله. از مسجد جامع تا گلزار شهدا مملو از جمعيت عشاق بود. طول جمعیت به کیلومترها ميرسید. احساس ميكردم افرادی كه در مراسم تشییع او حضور دارند همه آنهايی نبودند كه سيد را ميشناختند. اينجاست كه بايد گفت: اينها را خداوند آورده بود. بعضی ها به خصوصيات آقا سيد آگاهانه اشاره ميكردند؛ مثلًا، ميگفتند: مداح بود، برخورد خوبی داشت، رزمنده بود، جانباز بود و ... اما احساس كردم كه همه به طور فطری آقا سيد را دوست دارند؛ يعني چيزی ورای اينها را در وجود سيد احساس ميكردند. البته، هميشه همين محبوبيت سيد، عاملی ميشد برای سعادت بقيه. خداوند خواست به بنده خالص خودش عزت دهد و او را عزيز كند؛ زيرا فرمودند: اگر يك قدم براي رضای من برداريد، من چندين برابر جبران ميكنم. پیکر سید با عبور از چندین خیابان به آرامگاه مال مجدالدین رسید . حال عجیبی بر جمع مردم حاکم بود. بالاخره پیکر سید به آرامگاه رسید. آنقدر جمعیت در اطراف قبر جمع شده بود که نميشد پیکر را به قبر نزدیک کرد. وقتی ميخواستند پيكر سيد را به خاك بسپارند، چند نفری از دوستان و مداحان و علما بالای سرش رفتند تا به وصيت او عمل كنند. آن عاشق دلداده اهل بيت: وصيت كرده بود هرگاه خواستيد مرا در داخل قبر قرار دهيد، روضه حضرت زهرا سلام الله برايم بخوانيد تا اشك از چشمانتان بر روی كفن من بيفتد تا اين اشكها، مادرم را در شب اول قبر سر بالينم برساند. چند نفر از ذاکران اهل بیت: وارد قبر شدند و روضه خواندند. حاج آقا بهداروند عبايش را درآورد و وارد قبر شد و سيد را در قبر نهاد. بر او تلقين گفت و مقداری تربت در زير زبانش گذاشت. بعد آرام گفت: سيد، سلام مرا به آن عزيز برسان. جمعیت در اطراف مزار سید موج ميزد. رفقا، چفيه و پيراهن و سجاده ميدادند تا با كفن سيد تبرك شود. خود حاج آقا عمامه از سر برداشت و آن را تبرك كرد. بعد صورت سيد را بوسيد و بيرون آمد. وقتی خواستند سنگ لحد را بگذارند از بالای قبر برای آخرين بار صورتش را نگاه كرديم. هر كسی با زبانی با سيد وداع ميكرد و زمزمه های فراق آرام آرام با اشكها درآميخته بود. گر به صد منزل، فراق افتد ميان ما و دوست همچنان اندر ميان جان شيرين، منزل است. 🌾🌴🌾🌴🌾🌴🌾🌴🌾🌴🌾🌴
هدایت شده از افتخارات جمهوری اسلامی
✳️خودروهای خدایی✳️ ♦️بررسی برچسب های از بعد معنوی ❗️یکی از مهم ترین اعمال در دین، ما امر به معروف و نهی از منکر است و این فریضه تا آنجا اهمیت دارد که پیامبر اکرم فرموده اند: ✅هر كس امر بمعروف و نهى از منكر نمايد، جانشين خدا در زمين و جانشين رسول اوست. 💢در این زمینه با وجود اینکه بسیاری از افراد به شدت علاقه مند هستند به این فریضه دینی عمل کنند اما بصورت عملی توانایی این کار را ندارند و کم رنگ شدن امر به معروف و نهی از منکر در جامعه باعث غلبه اشرار بر فضای جامعه میشود. 🔹برچسب‌های یک امر به معروف مکتوب و دائمی است. ☝️هر خودرویی که برچسب های پویش را نصب کند تبدیل به یک عامل امر به معروف میشود و با حرکت در خیابان ها نظر افراد ناظر را به یک معروف مهم جلب می کند. 👆بر اساس آن حدیث پیامبر که فرمودند آمر به معروف جانشین خداوند در زمین است می شود چنین برداشتی کرد که؛ خودروهایی که برچسب های پویش را نصب می کنند، خودروهای خدایی هستند که مانند ستاره های هدایت، در تاریکی زمین حرکت می کنند و راه خدا را نشان می دهند...
❤️ #قرار_عاشقی ❤️ قرائت دعای فرج به نیابت از شــهید ابــراهیم هــادی🌹 ⏰ قرار هرشب ✳️بخوانید و به اشتراک بگذارید 🇮🇷 @seedammar
1_28110059.m4a
4.11M
🌹هرشب این فایل صوتی کوتاه را هنگام خواب گوش کنید
14صلوات امشب هدیه میکنیم به نیت 😊👇 #شهید ابراهیم هادی #اللهم_صلی_علی_محمد_وآل_محمد_وعجل #فرجهم #التماس_دعا 🍃🌸 @seedammar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بسم الله الرحمن الرحیم 📋 گزاره : هم تشویق و هم تنبیه؛ همانند این آیات، بسیار پیش می آید که در قرآن خداوند پس از ذکر آیاتی درباره عذاب ، بلافاصله از صفات جمال خودش یعنی، رحمت و مغفرت و ... یاد می کند. این نکته تربیتی مهمی است. در هنگام تربیت باید تشویق و تنبیه همزمان و شانه به شانه هم باشد. اگر خداوند صرفا از آیات عذاب سخن بگوید، تمامی انسان ها چه مومن و چه بی ایمان به خاطر خطاهایی که دارند، نا امید می شودند و همان ضرب المثل معروف آب که از سر گذشت ... را درباره خود جاری می دانند و در فساد و گناه غرق می شوند. اگر هم فقط از رحمت و م غفرت خدا سخن گفته شود (مانند مسیحیان تبشیری) دیگر فرد نیازی نمی بیند که چارچوب های شریعت را رعایت کند و بی بند و باری و هرج و مرج شخصیتی به سراغش می آید. بنابراین هر دو بیان باید باشد تا گناهکاران به امید پذیرش توبه، از مسیر خطا بازگردند و مومنان هم از ایمانشان دچار غرور نشوند که تقوا پیشگی را کنار بگذارند. از این اصل مهم تربیتی در تربیت فرزندان هم در هر سنی که باشند نباید غافل شد. 🔷 آیه روز: إِنَّ بَطْشَ رَبِّكَ لَشَدِيدٌ * إِنَّهُ هُوَ يُبْدِئُ وَ يُعِيدُ * وَ هُوَ الْغَفُورُ الْوَدُودُ (بروج / آیات 12 تا 14) 🔶 ترجمه: گرفتن قهرآمیز و مجازات پروردگارت به یقین بسیار شدید است! * اوست كه آفرینش را آغاز مى كند و بازمى گرداند، * و او آمرزنده و دوستدار (مؤمنان) است. 📅 دوشنبه 8 بهمن 1397 ، ، ،
Ahd.mp3
2.07M
#دعای_عهد ✳️تغییر مقدرات الهی با مداومت بر خواندن دعای عهد... 🌸امام خمینی ره: اگر هرروز (بعد از نماز صبح)دعای عهد خواندی،مقدراتت عوض میشود....⚡️ امام زمانی شو👇👇👇👇 #کانال_خواهم_امد http://eitaa.com/joinchat/287047696Cbbd8ae64b7
Ziyarat-Ashura-Halawaji.mp3
15.21M
زیارت عاشورا با صدای دلنشین اباذر حوائجی قرار هروز صبح😊🌹 @seedammar #کانال_ابراهیم_هادی_هادی_دلها
🍂🌼 بہ نالہ های پشٺ در میان شعلہ ها بیا بہ دسٺ های بسٺہ در میان کوچہ ها بیا بیا کہ ٺا بنا کنی حرم برای مادرٺ بہ غربٺ بقیع و گریہ های بی صدا بیا
- این چیه؟ + عکس دخترمه - بده ببینمش + خودم هنوز ندیدمش - چرا؟ + الان موقع عملیاته می‌ترسم مهر پدر و فرزندی کار دستم بده ، باشه بعد ...
هادے دلها،ابراهیم هادے🇮🇷
ای که انتظارمرا می کشی خواهم امد: 🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃 ⭕️ #سلام_علی_ابراهیم 🔸قسمت شصت وهشتم 🔸 #غروب_خونی
ای که انتظارمرا می کشی خواهم امد: 🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃 ⭕️ 🔸قسمت شصت ونهم 🔸 با اینکه سن من زیاد نبود اما خدا لطف کرد تا با بهترین بندگانش در گردان کمیل همراه باشیم ما در شب عملیات تا کانال سوم پیش رفتیم اما بخاطر کوچک بودن ، همه بچه ها به کانال دوم برگشتیم کانالی که بعد ها به کانال کمیل معروف شد من هم به همراه بچه ها پنج روز را در این کانال سپری کردم از صبح روز بعد تک تیر اندازان عراقی هرجنبنده ای را مورد هدف قرار می دادند یادم هست هادی با آن قدرت بدنی کانال را سر پا نگه داشت بعد از شهادت فرماندهان گردان ما اوکانال را مدیریت میکرد او نیروها را تقسیم کرد وبلافاصله در قسمتی از کانال مستقر نمود . در انتهای کانال یک انحناء داشت وچند نفر دیگر شهدا را به آنجا منتقل کردند ومجروحین را به گوشه ای دیگر انتقال دادند تا در زیر آتش🔥 نباشند ابراهیم در آن روز با ندای اذان بچه ها را برای نماز آماده میکرد ودر آن شرایط هر سه وعده ما نماز جماعت برپا کردیم ابراهیم با این کارها به ما روحیه میداد وهمه نیرو ها را به آینده امیدوار میکرد دو روز بعد از شروع عملیات خواستیم به عقب برگردیم اما پشت و روبه روی ما تانک ونفر بر بیشتر شد وکماندو های عراقی تحت پوشش تانکها جلو آمدند آنها فهمیده بودند که در این دشت فقط داخل این کانال نیرو مانده ، یادم هست شهید سید جعفر طاهری قبضه آرپی جی را برداشت وبا یک شلیک دقیق تانک دشمن را زد 💥همین باعث شد آنها کمی عقب بروند بچه ها هم باشلیک پیاپی چند نفر را کشتند وچند نفر از نیرو ها را اسیر گرفتند در آن شرایط سخت ۵اسیر هم به ما اضافه شد نبود آب وغذا همه ما را کلافه کرده بود عراقی ها بلندگوهای خود را روشن کرده بودند وفردی که از منافقین بودبچه ها را با آب خنک❄️ وغذا به تسلیم شدن تشویق میکرد😋 تشنگی وگرسنگی امان همه را بریده بود چند نفر از بچه ها گفتند بیایید برویم تسلیم شویم ما وظیفه خودمان را انجام دادیم . یکی از همان بچه های بسیجی جواب داد اگر ما تسلیم شویم وتصاویر ما را امام ببیند وناراحت شود ما چه کنیم ؟😔 مگرمانیامدیم دل امام راشاد کنیم؟ ابراهیم وقتی نظر جمع را فهمید خوشحال شد😊 وهرچه آذوقه ومهمات داشتیم را جمع کرد وبین بچه ها تقسیم کرد وبه ۵ عراقی هم یک قمقمه آب داد بعضی ها ناراحت شدند اما ابراهیم گفت آنها مهمان ما هستند سحر روز بعد یعنی۲۲بهمن تانکهای دشمن عقب رفتند تعدادی از بچه ها از فرصت استفاده کردند ودر دسته های چند نفره به عقب رفتند اما برخی از آنها به اشتباه روی مین رفتند💥 ساعتی بعد حجم آتش🔥 دشمن خیلی زیاد شد وکسی نمیتوانست کاری انجام دهد عصر ۲۲بهمن عراقی ها با گلوله باران ☄شدید خود را به کانال ما رساندند یک افسر عراقی ویک سرباز به داخل کانال آمدند وبه اولین مجروحی که رسیدند افسر عراقی لگدی به صورتش زد وبه سرباز دستور داد شلیک کند سرباز هم شلیک کرد به دومین مجروح رسیدند نوجوان معصوم بود که افسر عراقی بایک لگد به صورتش از سرباز خواسته بود شلیک کند اما سرباز امتناع کرد وشلیک نکرد افسر عراقی سر او داد زد وبا کلت خودش به صورت او زد سرباز عراقی کنارشهدای ما نقش بر زمین شد افسر عراقی سریع از کانال رفت بیرون وبه نیرو هایش دستور شلیک داد دقایقی بعد همه عراقی ها با تصور اینکه همه مجروحین داخل کانال شهید شدند کانال را ترک کردند ودیگر صدای تیری نیامد وبا غروب آفتاب سکوت عجیبی در فکه ایجاد شد من وچندین نفر دیگر که میان شهدا زنده مانده بودیم از جا بلند شدیم کمی به اطراف نگاه کردیم کسی در آنجا نبود با تاریک شدن هوا به سمت نیروهای خودی حرکت کردیم وقبل روشن شدن هوا خودمان را به نیروهای خودی رساندیم 🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃
💐حیفِ نوکر نیست با مرگ طبیعی جان دهد؟! 🌷هیچ مرگی جز #شهادت نیست شَانِ نوکرت... 🕊#شهید_عبدالرضا_مجیری