eitaa logo
حسیــن ایمانـے(سِـحرِ‌‌اَشـک)
944 دنبال‌کننده
386 عکس
489 ویدیو
191 فایل
اشعار و سبکهایِ کربلایی حسین ایمانی
مشاهده در ایتا
دانلود
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم غزل مصیبت - فاطمیه و امام زمان عجل الله تعالی الفرجه الشریف فدای شالِ مشکیِ عزادارِ شما مادر همان که می‌زند هر شب صدا مادر... خدا مادر چه حالی دارد آقایی که فهمیده چه‌ها کردند صدا زد چون حسن در کوچه جانِ من بیا مادر بیا تا خانه راهی نیست بُگذر از سیاهی ها بزن بر شانه‌ام تکیه نَه این دیوارها مادر نزن تکیه به دیواری که یاری کرد سیلی را خودم دیدم که خورده صورتَت محکم... کجا‌.. مادر تِکاندم گرد و خاکِ چادرت را گریه می‌کردم از این پس رو بپوشان از علیِ مرتضی مادر حسن می‌ماند و آهِ حسین و گریه‌یِ زینب پس از این می‌شود خوابم پُر از کابوس‌ها مادر شده یک تکّه از یک گوشواره آرزویِ من کجا افتاده گشتم من تمامِ کوچه را مادر بخوان ندبه بزن ناله ولی آرام و آهسته که می‌آید برای انتقام اُمّیدِ ما مادر @sehreashk
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم رباعی - فاطمیه و روضه‌یِ حضرت علی اصغر علیه السلام مادر به زمین خورد و سند شد پاره چادر شده خاکی و حسن بیچاره شش‌ماهه‌یِ او پر زده تا روضه‌یِ ما... پرپر بزند برای یک گهواره @sehreashk
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم دوبیتی - فاطمیه روضه تمامِ افتخارم چیست؟! روضه دلیلِ اعتبارم چیست؟! روضه برای محشر خود توشه دارم همِه دار و ندارم چیست؟! روضه @sehreashk
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم غزل مصیبت فاطمیه یاسِ نیلوفری برایِ علی کمی از دردهایِ کوچه بگو کمی از چادری که خاکی شد کمی از ماجرایِ کوچه بگو رویِ خود را مَگیر پیشِ امیر مَحرمِ خانه‌ای نَه نامَحرم با من از ضربه بر گل و سِرِّ .... در و دیوارهایِ کوچه بگو بلبلِ آشیان بگو آتش چه بلایی سرِ علی آورد؟! گَر از آن ماجرا نمی‌گویی لااقل از جفایِ کوچه بگو خنده‌هایِ حسن برابر من پس از آن‌روز تلخ و بی‌روح است بغض در دیده و گلو دارد رازِ این بغض‌هایِ کوچه بگو بار بستی و من غریبم آه می‌شود گوشِ حرف‌هایم چاه خاکِ چادر برای چیست بیا قصّه‌یِ خاک‌هایِ کوچه بگو شد عصایِ سفید تو دستی که به دیوارِ خانه می‌گیری چشم‌ها تار و یاورَت دیوار از حسن از عصایِ کوچه بگو از درِ خانه تا به بسترِ تو رَدِّ خونابه‌ مانده واویلا رازِ این ردِّ پایِ خونینِ ... سینه و سوزهایِ کوچه بگو هم‌نفس این نفس‌نفس زدنت گلِ سرخ جدید پیرُهنت جان‌به‌لب کرده حیدر از میخِ... داغ یا طعنه‌هایِ کوچه بگو پَر گرفتی پرستویِ خانه کوچ کردی چه زود از لانه حال که می‌روی از این بالِ... زخمیِ روضه‌هایِ کوچه بگو مادرم بی‌مزار می‌مانی تا شود شعرهایِ طوفانی منتهی بر تقاصِ یاسِ کبود العجل با صدایِ کوچه بگو @sehreashk
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم غزل - مدح و مرثیه حضرت زهرا سلام الله علیها مادرِ خوبِ حضرتِ دلبر به فدایِ تو جانِ مادرِ ما روزِ محشر تو می‌کنی محشر می‌شوی باز سایه‌یِ سرِ ما با شما باشکوه و دیدنی است روزِ یوم‌ُالحساب وَاللـّهِه تو جدا کن مرا بگو این است عبدِ این آستانه نوکرِ ما تو بهـشتِ غلامِ درباری سرنوشتم فقط به دستِ شماست می کند سینه را حسینـیِّه نظرِ بی‌نظیرِ کوثرِ ما مثـلِ باران زلالی و شفـّاف مثلِ دریا رئوف و بااِنصاف اِنسیه... هانیه... مُکرَّمه‌ای... مصحفِ کامل و مُطهّرِ ما از همه حیدری‌تری مادر شاهدم روضه‌هایِ میخِ در ای خدا روزگارِ بی‌انصاف چه بلایی می‌آوَرَد سرِ ما شده کوچه بلایِ جانِ حسن شده خانه بلایِ جانِ حسین بسته‌ای داده‌ای به زینب که... واٰ کنی روضه‌هایِ پیکرِ ما پیکرِ پاره‌پاره بی‌کفن است روضه‌یِ اهلِ خیمه سوختن است روضه‌ها سخت و باورش دشوار سرِ بازار رفته لشکرِ ما کنجِ ویرانه فاطمه دارد بَر و رویِ سه‌ساله شد نیلی سیلی آمد سراغِ طفلِ حسین تا بگیرد بهانه‌یِ سرِ ما فاطمه روضه‌خوانِ تشتِ طلا فاطمه بی‌قرارِ ویران است فاطمه ندبه‌خوانِ هجران است تا ببیند جمالِ دلبرِ ما @sehreashk
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم غزل مصیبت - فاطمیه کوچه و امام حسن علیه السلام روضه‌خوان گفت حسن بغضِ گلویم ترِکید ما شنیدیم ولی شاهِ کرم دید و چشید وسطِ کوچه عجب معرکه‌ای برپا شد مردکِ پست چه بد می‌زد و بد می‌خندید ردِّ پایی به رویِ چادرِ عصمت افتاد خونِ زخمی به رویِ معجرِ خاکی خشکید پسری پشتِ سرِ مادرش افتاد زمین چادرِ خاکیِ این روضه تکاند و بوسید مادرش گفت که حرفی نزنی گفت به چشم روضه شد دردِ سر و... خونِ جگر... بغضِ شدید همه‌یِ روضه همین است حسن دید زدند همه‌یِ روضه همین است تنش می‌لرزید قصّه‌یِ کوچه شده داغِ دلِ اهلِ حرم ندبه‌خوان زانویِ غم زد بغل و می‌بارید @sehreashk
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم زمزمه - فاطمیه - کوچه و امام حسن علیه السلام - سبک چه بگویم... کوچه تنگ و... دلِ حرامی سنگ کوچه تنگ و‌... بالا گرفته جنگ کوچه تنگ و... کشیده گرگی بَر... گُلِ رویِ... لطیفِ یاسی چنگ می‌پیچد صدایی در گوشِ من می‌لرزد شد عصایش دوشِ من چادرِ خاکی در آغوشِ من واویلا یازهرا واویلا وای مادرم وای مادر (۴) فاطمیه روضه‌یِ تنهایی‌ست قصّه‌هایِ غربتِ مولایی‌ست... که امیرِ دو عالَم است امّا... مَحرمِ او چاهِ شکیبایی‌ست بغضی در گلوی شیعیان است مادری جوان قامت‌کمان است نوحه‌یِ لبِ صاحب‌زمان است واویلا یازهرا واویلا وای مادرم وای مادر (۴) @sehreashk
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم غزل فاطمی هدیه به روح سیدمجتبی حسینی اشکی به رویِ گونه‌ات غلتید سیّد آهِ لبت از سینه‌ات جوشید سیّد یادم می‌آید کنجِ خیمه پایِ روضه چشمِ تو را همواره می‌بارید سیّد این فاطمیه جای تو عکس تو باید.... پایِ علم باشد... دلم پوسید سیّد دارم یقین وقتی به دنیا دیده بستی ارباب احوالِ تو را پرسید سیّد این فاطمیه میهمانِ مادری و .... طفلی که بینِ کوچه می‌لرزید سیّد بدجور سیلی زد تنم باید بلرزد مادر میانِ کوچه‌ها بد دید سیّد افتاد مادر پیش چشمانِ کریمی که با دعایِ ندبه می‌بارید سیّد 📃۹۹/۱۰/۱۷ @sehreashk
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم نوحه زمینه - فاطمیه (روضه ی بستر) - سبک دلم خونه و... سوره‌یِ کوثر... وای یاورِ حیدر وای بستریه تو خونه یارب زخمی و تب‌دار وای شده پرستار... وای با گریه تویِ خونه زینب بی‌قراره اَمَّن‌یُجیب رو لباشه همیشه پرستاره می‌گه حسن غصّه نخور خوب می‌شه قرارِ علی یازهرا بهارِ علی یازهرا (۴) پیش چشای زینبین نفسش سخت بالا میاد می‌شینه رو به قبله و... مرگشو از خدا می‌خواد عَجِّل وَفاتی سریعا (۲) قرارِ علی یازهرا بهارِ علی یازهرا (۴) اَشکایِ حسن وای حال و روزِ من وای روزای آخر چه عجیبه بُقچه و کفن وای کهنه پیرُهن وای روضه‌خونِ شیبُ‌الخَضیبه می‌گه حیدر یادت باشه تشنه نَمونه پسرم شده مادر روضه‌خونِ تهِ گودال و معجرم قرارِ زینب ثارالله بهارِ زینب ثارالله (۴) غروبِ غم و غصّه‌ها دستِ تو روی‌ِ معجره غریب می‌زنه دست‌وپا حسین غریبِ مادره قرارِ زینب ثارالله بهارِ زینب ثارالله (۴) @sehreashk
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم غزل مصیبت مصائب بعد از عاشورا زبان حالِ حضرت زینب سلام الله علیها باور نمی‌کنم سفرِ بی تو را حسین بی تو کشیده شد حرمت تا کجا؟! حسین فرماندهیِ ارتشِ غم‌دیدگان منم فرمانروایِ ارتشِ بر نیزه‌ها حسین با دستِ بسته رفته به میدانِ حفظِ دین عبّاس‌گونه بانویِ کرب‌وبلا حسین هرگز حریفِ صبرِ خداوندی‌اَم نشد در شام‌وکوفه سنگ و غم و ناسزا حسین گاهی به رویِ نیزه و گاهی به زیرِ چوب لب‌هایِ تو شده هدفِ بی‌حیا حسین با خطبه‌هایِ حیدری‌ام نهضتت گرفت حتّی درون کاخِ پُر از فتنه پا حسین مأمورِ صبر و گریه‌یِ بر روضه‌ات شدم با هر نفس برایِ تو گیرم عزا حسین اشکم میانِ روضه‌یِ تو می‌چکد ولی چشمَم به راهِ منتقمِ نینوا حسین @sehreashk