eitaa logo
حسیــن ایمانـے(سِـحرِ‌‌اَشـک)
962 دنبال‌کننده
428 عکس
552 ویدیو
247 فایل
اشعار و سبکهایِ کربلایی حسین ایمانی
مشاهده در ایتا
دانلود
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم غزل مناجات ماه مبارک رمضان و مدح امام حسن علیه السلام سِرِّ دعایِ یاعلی وُ یاعظیم است روزیِ سائل هر چه باشد با کریم است کج‌راهِه باشد هر مسیری غیر از این راه راهِ حسن تنها صراط‌َالمستقیم است آنکس که پایِ سفرِه پهلویِ جُذامی‌ست وَاللّه سفره‌دارِ جنّات‌ُالنَّعیم است بیچاره‌ام آلوده‌ام غرقِ گناهم امّا حسن‌جانم نوایم از قدیم است این بنده غیر از این مناجاتی بلد نیست دستم اگر خالی‌ست مولایم کریم است باید ببخشی نوکرِ شاهِ کرم را حتماً خدایِ مجتبیٰ خیلی حلیم است سرمایه‌ای جز عشق این نوکر ندارد امّا حسابم صفرتاصد با کریم است یا رب به حقِّ مجتبیٰ اَلغوث اَلعفو این ندبه‌خوان شد با نگاهِ دلبری مَست   @sehreashk
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم نوحه‌یِ زمینه - مناجات و روضه - سبک درُو وا کن رویِ من....‌ دروُ وا کن رویِ من صاحبخونه تا بِشم مهمونِ خونه‌یِ شما به سرم منّت بذار تا دوباره بگیرم دم تویِ بیت‌الشّهدا اِتّفاقِ قشنگیه بندگی تویِ حرمِ خدایِ رحمان و رحیم سفره وا می‌کنه برام خدا تو بیت‌الشّهدا با دستایِ شاهِ کریم دلم می‌خواد که حُر بشم مثلِ مجید قربانخانی منو خودش سَوا کنه دلم می‌خواد زهیر بشم که عاقبت‌به‌خیر منو اربابِ باوفا کنه نوکر باید همیشه نوکری کنه تو شادی و عزا نوکر باید بشینه پایِ پرچمِ شما وقتِ دعا نوکر باید بزنه رویِ سینه سنگِ عشقِتو آقا آقام آقام حسین (۴)   @sehreashk
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم نوحه زمینه (زمزمه) - مناجات و حضرت رقیه سلام اللّه علیها - سبک شهید گمنام... بارون گرفته خیسه چِشا آه اِی خدا آه ای خدا زبون گرفته باز این گدا یا رَبَّنا یا ربّنا تصدّقی به ما کن اَیُّهاَالعزیز نمک به کامِمون بریز با مناجات و این گریز به یادِ اون که دست و پا زد وُ صدا زد آی خدا ما رو ببخش به روضه‌یِ... سرِ بریده از قفا العفو بِالحسین (۴) قرارِ قلبِ... عاشق تویی مهمون منم رازق تویی تقاصِ داغِ... اون دختری که می‌کنه هِق‌ْهِق تویی سرِ پدر خاکیه مثلِ دامنش می‌کوبه مُشت به دهنش کی بریده سر از تَنش آه می‌کشه می‌گه بابا نبودی و نیزه‌دارا پایِ سرِ تو و عمو سیلی زدن به بچّه‌ها العفو بالحسین (۴)   @sehreashk
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم مثنوی مناجات ماه رمضان و روضه‌یِ حضرت زهرا سلام اللّه علیها سخت پشیمانم و شرمنده‌ام از کرده‌ام کوله‌ای از جرم و خطا با خودم آورده‌ام دفترِ عمری که گذشته‌َست ورق می‌زنم حرفِ دلِ عاشقِ آلوده به حق می‌زنم روزِ سیاهِ من و ماهی که پناهم شده آیِنه‌یِ زندگی‌ام علّتِ آهم شده آه چقدر از تو جدا مانده در این زندگی سینه‌یِ این بنده که نَشْناخت رَهِ بندگی بنده‌یِ تو بودم و در بندِ هوسرانی‌ام از تو شدم مُشتق و اکنون همهِ شیطانی‌ام‌ برقِ هوس‌هایِ‌ زمانه نفسم را گرفت عشقِ تو رفت از کف و دنیا به دلم جا گرفت سهمِ من از تو کرم و سهمِ تو از من گناه چشمِ من از شرمِ تو بارانی و رویم سیاه گر چه خودم معترفم بر گُنه و جرم باز دستِ نیازم شده یارب به سویِ تو دراز رویِ نیازِ دلِ من سوزِ نیازم بده حالِ خوشی بهرِ مناجات و نمازم بده قلبِ مرا قفل به درگاهِ عبادت بزن وصل به دلدار کُن و مُهرِ سعادت بزن شب که شد از شوقِ دعا خوابِ دو چشمَم بگیر روز که شد یادِ خدا زنده کُن و دَم بگیر فصل کُن این فاصله‌یِ قلبِ مرا تا حریم وصل کُن این سلسله بر زمزمه‌یِ یا کریم لفظِ خدا را به رویِ لوحِ دلم قاب‌ کُن نَفْس به زنجیر بکِش دل پُلِ محراب کُن فرصتِ توبه بده بر قلبِ گرفتارِ من نانِ حلالی بِنِه در سفره‌یِ افطارِ من این رمضان قدرِ سحر را تو نشانم بده چشمِ مرا خواب گرفته تو تکانم‌ بده غافلم از دوست ولی یار به فکرِ دل است سفره‌یِ مهمانیِ نازل‌ شده‌اش کامل است اشک به چشم و عرقِ‌ شرم به پیشانی‌ام‌ نغمه‌ام العفو شده تا که نسوزانی‌ام‌ آتشِ تو کیفرِ دستی‌ست که سیلی زده بر گلِ یاسِ نبوی هاله‌یِ نیلی زده آتشِ قهرِ تو برازنده‌یِ این سینه نیست چون که بر آن مُهرِ علی و گلِ سینه‌زنی‌ست‌ شعله‌‌یِ خشم و غضب و بُغض بِماند همه بهرِ کسی که شده لرزه به تنِ فاطمه گر چه گنهکار ولی از حرمِ مادرم سینه‌زنِ دلبرم و مَستِ دَمِ حیدرم   @sehreashk
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم مثنوی مناجات ماهِ مبارکِ رمضان تکرار شد حوادث و عمرِ مرا گرفت قلبم تپید و زمزمه‌یِ ربّنا گرفت وقتی دلِ شکسته‌یِ من بی‌قرار شد مهمانِ سفره‌یِ کرمِ سفره‌دار شد مهمانِ سفره‌ای که شده پهن در وجود یک جرعه از دعایِ سحرگاه در سجود اشکی که روزگار به من هدیه می‌دهد آهی که بویِ توبه‌یِ با گریه می‌دهد حالا که سینه با تو کمی آشنا شده کامَم برایِ دردِدلی تازه وا شده افسانه‌ای قدیمی و شرحی نو وُ جدید حرف از تو که کریمی و رحمانی و مجید حرفِ قدیم توبه وُ حرفِ جدید عهد اشکی برایِ ندبه و آهی به نایِ‌‌ مرد مردی که گفته با تواَم امّا نبود و نیست شیطان هزار بار به او نمره داده بیست پرونده‌ای سیاهتر از چهره‌یِ زغال ظاهر برایِ خالق و باطن سرایِ مال چشمی که نیست شرمِ نگاهِ هوس در آن قلبی که دارد از تو وُ داده به دیگران این حال وُ روزِ تلخ وُ غم‌انگیزِ این دل است این معترف به بخشش و لطفِ تو مایل است امّا دوباره آمده‌ام از خدا شوم از هر که جز خداست خدایا جدا شوم اینبار این قرار قراری همیشگی‌ست قولِ شرف هدف پس از این توبه بندگی‌ست این روسیاه آمده تا از نگاهِ تو باشد همان که خواسته‌ای تا به راهِ تو ..... برگردد و تمامیِ اوقاتِ زندگی برگی شود به وسعتِ عرفان و بندگی آری برایِ با تو شدن تو نگاه کُن با یک نگاه بنده‌یِ خود سربه‌راه کُن حالا که وا شده درِ رحمت به رویِ من پُر از مِیِ حقیقت و حق کُن سبویِ من بال و پرِ شکسته‌یِ این سینه باز کُن قلبم مسافرِ حرمِ سوز و ساز کُن قدری بده که در شبِ قدری که سرنوشت ..... کردی رقم حواله‌یِ قلبم شود بهشت باغِ جَنان و خرّمیِ صحنه‌یِ اِرم بی‌وصلِ ذاتِ حضرتِ حق نیست باورم چیزی به جز وصالِ تو دارد مگر جنان؟! وصلَت برایِ من دگرَش مالِ دیگران از تو به جز تو هر چه بخواهم خدا کم است هر لحظه‌ای که بی‌تو گذشته دَمِ غم است   @sehreashk
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم غزل مناجات ماه رمضان و حضرت عبّاس علیه السلام گنهکارم ولی این شد شعارم اباالفضلی خدا را دوست دارم اباالفضلی امیدم رحمتِ اوست اگر چه مجرم وُ خاطی وُ زارم اباالفضلی شدم دلبسته‌یِ او گرفتارِ نگاهِ لطفِ یارم اباالفضلی خدایم مهربان است به فضل و مغفرت اُمّیدوارم اباالفضلی دو دستم را گرفته به احسانِ حریمِ او دچارم اباالفضلی گرفتارِ حسینم گرفتاریِ دلبر افتخارم اباالفضلی به راهِ یار چشمَم خدا را شکر من چشم‌انتظارم اباالفضلی تو عفوم کُن خدایا که جز عفوِ تو اُمّیدی ندارم   @sehreashk
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم غزل مناجات ماه رمضان و روضه‌یِ حضرت رقیّه سلام اللّه علیها‌‌ مرا ببخش که تو مهربان و رحمانی نگفته‌هایِ دلم را تو خوب می‌دانی دوباره بُغض گرفته گلویِ من را کاش شود به لطفِ نگاهِ تو دیده بارانی هزار مرتبه از گَبر بدتر است کسی.... که نا‌‌ اُمید شده از تو در مسلمانی امیدِ من به تو وُ توبه وُ پشیمانی‌ست دوباره سهمِ دلِ عاشقم پریشانی تو را به رحمت وُ غفرانِ تو قسم یارب مرا رها کُن از این قید وُ بندِ نفسانی بیا وُ درگُذر از لغزشم وَگرنه دَهَم تو را قسم به غمِ بی‌کسی و حیرانی تو را قسم به سه‌ساله به صورتِ نیلی به پایِ زخمی وُ رویِ کبود وُ ویرانی به مو وُ دامن وُ قلبی که سوخته سوگند به آن سری که نشسته به رویِ دامانی تو را به حقِّ رقیّه به آن دَمی که جواب به ضربِ کعبِ نِی آمد برایِ قرآنی مرا ببخش به آن روضه‌خوان که دق کرده مرا ببر به سویِ آن نگارِ روحانی   @sehreashk
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم چهارپاره‌ مناجات ماه مبارک رمضان و روضه‌یِ امام حسن علیه السلام دیده‌ها را ندیده می‌گیری باز هم می‌کشی مرا این سوُ چقَدَر مهربانی و غفران ؟! این دفعه عیبِ من مَپوش و بگو آنقَدَر آبرو خریدی که ..... به خودم گفته‌ام کسی هستم این دفعه دستِ من نگیر وُ برو که نشانم دَهی تُهی‌دستم به خداوندیِ خودت سوگند نیستم لایقِ عطایِ تو غَضَبی کُن بِرانم از دربار که شدم ننگِ بنده‌هایِ تو وسطِ خوبهایِ این خانه جا به این پستِ‌ روسیاه نده خانه‌ات را کثیف خواهم کرد سگِ آلوده را پناه نده به خدا جایِ تو اگر بودم دیگر این بنده را نمی‌خواندم‌ نَه نخوانم ..... به سویِ این خانه گوشِ او را گرفته می‌راندم‌ مُتعفّن.... سیاه .... آلوده لایقِ این‌همه عطوفت نیست من چه می‌گویم اِی خدایِ کریم تو مَرامت به غیرِ رحمت نیست بخشش و رحمتِ تو بی‌مقدار‌ مهربانیِ تو بِلاحَد است هیچ‌کس هیچ‌گاه هیچ‌زمان‌ به کراماتِ تو نیابد دست ذرّه‌ای از کرامت و صبرت در وجودِ رسولِ مؤتمَن است قطره‌ای از زُلالِ مِهرِ تو خالقِ خُلقِ حیدر و حسن است با حسن آمدم .... وَ می‌دانم بنده لب واٰ نکرده بخشیدی نامه را باز کردی و خواندی نامه را تا نکرده بخشیدی با خودت گفته‌ای مگر حسنم..... چند سینه‌زنِ فدایی داشت او که در خانه هم قرار نداشت بغض‌ها تا شبِ رهایی داشت یک نفر هم نبود وقتی که .... خون‌جگر آمدند در کوچه قد کشید و نشد سِپر باشد مادرش را زدند در کوچه گوشوارهِ شکسته پیدا کرد تا خودِ خانه مادرش لرزید با صدایِ شکستنِ دنده .... دست بر رویِ سینه آه کشید به امامِ حسن قسم یارب خسته از توبه‌هایِ بِشکسته‌م به تو مدیون و از تو ممنونم چشم بر راهِ دلبرم هستم   @sehreashk
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم غزل مدح حضرت خدیجه سلام اللّه علیها مدحش نباشد کارِ ما مافوقِ اِدراک است بی‌بیِ ما بانویِ اهلِ خاک و افلاک است جاری‌ست در رگ‌هایِ او حُبِّ نبی با خون بر سینه سنگَش هرکسی زد فطرتش پاک است مال وُ مَنال وُ جان وُ حالَش نذریِ دین شد در سنگرِ اسلام چون مردانِ بی‌باک است شِعب‌ِاَبی‌طالب گواهِ گفته‌هایِ ماست بر قلب او از عشقِ احمد چون علی چاک است شالِ عزایِ او به رویِ شانه‌یِ خورشید حال و هوایِ روضه‌هایش خشک و نمنا‌ک است لب‌تشنه پایِ قبرِ او باران شده کوثر حالا دعایِ ندبه ذکرِ شاهِ لولاک است   @sehreashk