داستان آش نذری ناصرالدین شاه و سفارش یک وجب روغن برای دختری که ...❗️
ناصرالدین شاه سالی یکبار آش نذری میپخت و خودش در مراسم پخت آش حضور می یافت.
رجال مملکت هم برای تهیه ی آش جمع میشدند و هر یک کاری انجام میدادند .
خلاصه هریک برای تملق و تقرب پیش شاه مشغول کاری می شدند .
خود شاه هم بالای ایوان مینشست و قلیان میکشید تا اینکه یک روز مردی ثروتمند با دختری زیبارو را دید و جویای نام و نشان آن شد و از نوکرهای خود خواست تا در یک قدح بزرگ هم وزن دختر آش پر کنند و به خانه ی مرد ثروتمند ببرند تا در عوض آن....⁉️
https://eitaa.com/joinchat/1103560716Ca3f70aba9b
#روایات_مجرب
🍃🍂 صاحب فرزند شدن 🍃🍂
🖊 زن انگشتری از جنس فیروزه
بخرد این کلمات را بر آن بنویسد
و همراه خود داشته باشد
Ⓜ️ تحفه الرضویه ۲۸۹
••✾🌻🍂🌻✾••
@seiro_solook_ta_khoda
#تربیت_فرزند 👨👩👧👦
والدین عزیز:
اگر کودک پرسید:
❓«خدا کیست»؟
از اوصاف خداوند و مقایسهٔ او با دیگران استفاده کنید
مثلا بگویید:
♻️خدا کسی است که مهربانیاش از پدر و مادر هم بیشتر است.
⏪ او کسی است که از پدر و مادر هم بیشتر از تو مراقبت میکند.
⏪خدا از قویترین کسی که می شناسی هم قویتر است.
#استاددهنوی
🌹
••✾🌻🍂🌻✾••
@seiro_solook_ta_khoda
#چند_دعا_برای_تقویت_حافظه
🔸۱ـ سوره الرحمن را تا فبای آلاء ربکما تکذبان هر روز بعد از نماز صبح بخواند.
🔸۲ـ مرحوم شیخ بهائی در کتاب تهذیب فرموده است به جهت زیادتی حافظه این دعا را بخواند.
✨الَلِّهُمَ ارْزُقْنی فَهْمَ النَّبِییّنَ وَ حِفْظَ الْمُرْسَلینَ وَ اِلْهامَ الْمَلائِکهَ الْمُقَرّبینَ آمینَ یا رَبَّ الْعالَمینَ.✨
🔸۳ـ بعد از هر نماز این دعا را بخواند مجرّب است.
✨سُبْحانَ مَنْ لا یَعْتَدی عَلی اَهْلِ مَمْلَکَتِهِ سُبْحانَ مَنْ لا یُاخِذُ اَهْلَ الاَرْضِ بِألْوانِ الْعَذابِ سُبْحانَ الرَّئُوفُ الرَّحیم اَللّهُمَّ اجْعَلْ لی فی قَلْبی نُوراً وَ بَصَراً وَ فَهْماً وَ عِلْماً اِنَّکَ عَلی کُلِ شَیءٍ قَدیر.✨
🔸۴ـ جهت قوت حافظه هر روز ده مرتبه بگوید:
✨فَفَهَّمْناها سُلیمْانَ وَ کُلاَّ آتیْنا فَهْماً وَ عِلْماً وَ سَخَّرْنا مَعَ داوُدَ الْجِبالَ مَعَ داوُدَ الْجِبالَ یَسْبَحْنَ وَ الطَّیْرَ وَ آلِهِ اَکْرِمْنی بِالْفَهْمِ وَ الْحْفِظِ وَ الْخَیْرّ یا قاضِیَ الْحاجاتِ وَ صلَّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ اَجْمَعینَ.✨
📚کتاب گنج های معنوی
••✾🌻🍂🌻✾••
@seiro_solook_ta_khoda
#همسرانه 💑
🔰اگه میخوای همسرت عاشقت باشه
➣ یه ضرب المثلی هست که میگه: "قایق رو الکی تکون نده! یهو دیدی چپ شد!"
➣ تو زندگی مشترک، اگر بخوای به هر موضوع کوچکی واکنش نشون بدی و یه درگیری ایجاد کنی، یه وقت زبونم لال ممکنه با همین تکون ها قایق رو چپ کنی! اگه می خوای همسرت عاشقت باشه، بدون که "گذشت" اولین بنیان هر ارتباط سالمه....
••✾🌻🍂🌻✾••
@seiro_solook_ta_khoda
هدایت شده از سابقه گسترده طلایی💛
#شوهرتوووووووو عاشق خودت کن🙈
پوست صورتت رو مثل آیینه براق کن
اندامی زیبا😱
مژهایی بلند و پر پشت☺️
بدنی خوش بووووو و بدون لک
واااوووو چی میشییییی ❌
اگر میخوای مثل کد بانو بشی و شوهرت رو عاشق کنی🧞♂️ پس همین الان عضو کانال بشووو🏃♀️🏃♀️🏃♀️🏃♀️👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2202337346C564409e008
بر طرف کردن عفونت 🌸
و بو خوش بدن✔️
دیگه چی میخواد همسری عاشقت میشه
#اندامی_زیبا👌👆👇
6.32M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تمام هستی ام نذر صفای تو ابا الفضل
(مدح حضرت #ابا_الفضل_العباس_علیه_السلام )
••✾🌻🍂🌻✾••
@seiro_solook_ta_khoda
ﺷﮏ ﻧﮑﻦ !
ﺩﺭﺳﺖ ﺩﺭ ﻟﺤﻈﻪ ی ﺁﺧﺮ.
ﺩﺭ ﺍﻭﺝ ﺗﻮﻛﻞ
ﻭ ﺩﺭ ﻧﻬﺎیت ﺗﺎﺭیڪی
ﻧﻮﺭی ﻧﻤﺎﻳﺎﻥ میﺷﻮﺩ
ﻣﻌﺠﺰﻩ ﺍی ﺭﺥ می ﺩﻫﺪ.
و ﺧﺪﺍ ﺍﺯ ﺭﺍﻩ ﻣﻴﺮﺳﺪ.
••✾🌻🍂🌻✾••
@seiro_solook_ta_khoda
🌷 امام باقر (علیه السلام) :
🌿 وقتی نوح (ع) قوم خود را نفرین کرد، ابلیس به او گفت: ای نوح ! تو نزد من حقّی داری! نوح فرمود: بخدا برای من ناگوار است که حقّی بر گردن تو داشته باشم، آن حق چیست؟
🌱 ابلیس گفت : تو قوم خود را نفرین کردی و همه هلاک شدند و کسی نیست تا من او را گمراه کنم و مرا راحت کردی ؛ تا اینکه نسل دیگری به وجود آید تا من آنها را گمراه کنم. در عوضِ این حق ؛ تو را نصیحتی کنم.
☘ در سه جا مرا یاد کن ، که در این مواقع من از همیشه به تو نزدیکترم:
1⃣ هنگامی که خشمگین شدی
2⃣ هنگام قضاوت بین دو نفر
3⃣ هنگامی که با زنی نامحرم همنشین شدی و کسی با شما نبود.
📚 الخصال شیخ صدوق ص۱۹۰
@seiro_solook_ta_khoda
#تلنگــر🌸͜͡❥••
هرگاهخواستۍگناهڪنۍ ،
یڪلحظہبایسـت
بھ نفست بگو
اگھ یڬباردیگھوسوسمکنے
شکایتتروبھامامزمانمیکنم
#السـلامعلیڪیـاصاحبالزمان💛
حـالااگـرتوانسٺۍحُـرمـت اقا رو بشکنی
برو گناه کن...
#مجنون_الحسین ؏♡
• ↷
⊰᯽⊱┈┈°─╌❊╌─°┈┈⊰᯽⊱
• ⃟💕أللَّھُمَ ٱلرْزُقْنَی کَرْبَلَا • ⃟💕
⊰᯽⊱┈┈•─╌❊╌─•┈┈⊰᯽⊱
🌸⃟اللّٰھـُــم ؏جِّل لِوَلیڪَ الفَرَج⃟🦋
@seiro_solook_ta_khoda
بسم الله الرحمن الرحیم
📝قسمت بیست و پنجم
شب با خانم عبادیان حرف زدم. بیست سی خانواده بودیم که خانه ی دستواره جمع شده بودیم. گاهی چند نفری می رفتیم خانه ی آقای عسگری یا ممقانی. ولی سخت بود.
با بقیه ی خانم ها هم صحبت کردیم؛ همه راضی شدند. فردا صبح به آقای صالحی، که وسایل صحبانه را آورد، گفتیم ما بر می گردیم شهر خودمان؛ برایمان بلیت قطار بگیرید.
باید خداحافظی میکردم. وقت زیادی نداشتم، اما ساکت بودم. هرچه می گفتم باز احساسم را نگفته بودم. فقط نمی خواستم این لحظه تمام شود. نمی خواستم بروم. توی چشم های منوچهر خیره شدم.
هر وقت می خواستم کاری کنم که منوچهر زیاد راغب نبود، این کار را می کردم و رضایتش را می گرفتم. اما حالا که نمی توانستم و نمی خواستم او را از رفتن منصرف کنم.
گفتم: برای خودت نقشه شهادت نکشی ها. من اصلا آمادگیش را ندارم. مطمئن باش تا من نخواهم، تو شهید نمی شوی. منوچهر گفت:«مطمئنم. وقتی خمپاره می خورد بالای سرم، عمل نمی کند، موهایم را با قیچی می چینند و سالم می مانم؛ معلوم است که باز هم تو دخالت کرده ای. نمی گذاری بروم. فرشته. نمی گذاری.» نفس راحتی کشیدم.
و با شیطنت خندیدم و انگشتم را بالا آوردم جلوی صورتش و گفتم: پس حواست را جمع کن، منوچهر خان. من آن قدر دوستت دارم که نمی توانم با خدا از این معالمه ها بکنم.
علی را نشاند روی زانویش و سفارش کرد: « من که نیستم، تو مرد خانه ای. مواظب مامانی باش. بیرون می روید، دستش را بگیر گم نشود.» با علی این طوری حرف می زد.
از فرداش که می خواستم بروم جایی، علی میگفت: مامان، کجا می روی؟ وایستا من دنبالت بیایم. احساس مسئولیت می کرد. حاج عبادیان، منوچهر و ربانی را صدا زد و رفتند.
آن شب غمی بود بینمان. جیرجیرک ها هم انگار با غم می خواندند. ما فقط عاشقی را یاد گرفته بودیم. هیچ وقت نتوانستیم لذتش را ببریم. همان لحظه هایی که می نشستیم کنار هم، گوشه ی ذهنمان مشغول بود؛ مردها به کارهاشان فکر می کردند و ما دلهره داشتیم نکند این آخرین بار باشد که می بینیمشان.
یک دل سیر با هم نبودیم.....
🌸 شادی روح حضرت زهرا (س) صلوات
⏪ادامه دارد.....
☑️ زندگی واقعی یک شهید در ساعات مختلف
💠اللّهُمَّ اجْعَلْ عَواقِبَ امُورِنا خَیْراً💠
@seiro_solook_ta_khoda