🦋🍃
خیلی قشنگه این متن🌼🍃
زشت ترین قسمت بدن کجاست؟!
زشت ترین قسمت بدن
بینی بد فرم یا شکم بر آمده نیست،
زشت ترین قسمت بدن
ذهنی است که پر است از
افکار منفی،خشم،کینه
پر است از بد بینی و بی اعتمادی،
اگر ذهن آدمی زشت باشد،
با هزار عمل جراحی که برای داشتن
اندامی زیبا انجام میدهد،
ذهن او همچنان زشت خواهد بود
و او را زیبا جلوه نخواد داد.
ای کاش مانند عمل زیبایی اندام
کمی ذهنها را جراحی و زیبا میکردیم
ذهن زیبا،زندگی را برای خود
و اطرافیانش زیباتر جلوه میبخشد...
🦋🦋🦋🦋🦋🍃🍃🍃🍃🍃
در دنیای امروز سه نوع آدم وجود دارد:
1." مسموم کننده ها " یعنی کسانی که دلسردتان میکنند و خلاقیتتان را زیر پا میگذارند و میگویند که نمیتوانید کاری بکنید.
2."سر به راهها" یعنی کسانیکه خوش قلبند اما سرشان به کار خودشان است. آنها بفکر نیازهای خودشان هستند. کار خودشان را میکنند و هرگز برای کمک به دیگران پا پیش نمیگذارن.
3."الهام بخش ها" یعنی کسانی که پیش قدم میشوند تا زندگی دیگران را غنی کنند، روحیه آنهارا بالا ببرند و به آنها الهام ببخشند. ما باید الهام بخش باشیم و خودمان را با افراد الهام بخش احاطه کنیم
و با آنها معاشرت بیشتری داشته باشیم...
به کانال خودتون بپیوندید👇
🌺🌺🌺🌺🌺
@seiro_solook_ta_khoda
بخوانيد ، بدن رابه لرزه مياورد.
خداوند ميفرمايند:
ای فرزند آدم تو را در شکم مادرت قرار دادم و صورتت را پوشاندم تا اینکه از رحم متنفر نگردي
صورتت را به سمت پشت مادرت قرار دادم تا بوي غذا و معده تو را نيازارد!
برایت متکا در سمت راست و چپ قرار دادم که در راست کبد و در سمت چپ طحال ميباشد تا بيارامي.
بر تو در شکم مادر نشست و برخواست را آموزش دادم.
آیا کسی غیر از من را تواناي چنین کاری هست؟؟
وقتی مدت حمل به پایان رسيد و مراحل آفرينشت تکمیل گرديد.
بر فرشته مامور بر ارحام امر کردم که تو را از رحم خارج و با نرمش بالهایش به دنيا وارد کند.
دندانی که چیزی را ريز کند نداشتي!!
دستی که بگيرد و قبض کند نداشتي!!
قدم و گامي برای سعی و رفتن نداشتي!!
از دو رگ نازک(پستانها)در سينه مادرت طعامي بصورت شيرخالص که در زمستان گرم و در تابستان سرد باشد برايت غذا قرار دادم
مهر و محبتت بر قلب پدر و مادرت قرار دادم تا تو را سير نميکردند خود سير نميشدند.
و تا تو را نمي آسودند خود استراحت نمیکردند!
اما وقتی پشتت قوت گرفت و بازوانت پرتوان شد به مبارزه من قیام نمودی در خلوت نافرمانی من کردی و از من حيا ننمودي!!!
اما باز هم و با همين صورت: اگر بخواني مرا اجابتت کنم.
و اگر از من بخواهی و سؤالم کنی بدهمت و برآورده کنم!!!
اگر بسويم بازآیی ميپذيرمت!!! ......
شگفتا از تو اي فرزند آدم هنگامیکه متولد شدي در گوشت اذان گفتند بدون نماز؛ و هنگام مرگت نماز بر تو اقامه شد بدون اذان !!!
شگفتا بر تو اي فرزندآدم هنگام تولد ندانستي چه کسی تو را از شکم مادر خارج گردانيد و هنگام مرگ ندانستی چه کسی تو را بر قبر وارد نمود!
..شگفتا اي ابن آدم هنگام تولد غسل و نظافت شدی و هنگام مرگ نيز غسلت دادند و نظافتت کردند!
شگفتا از تو اي فرزندآدم هنگام تولد بر شادي و مسرت اطرافيانت آگاه نبودی و هنگام مرگ برسوگ و شیون و گریه واندوهشان كاري كرده نميتواني!
عجبا از تو اي فرزندآدم در شکم مادر در مکان تنگ و تاریک بودی و بعد از مرگ دوباره در مکان تنگ و تاریک قرار ميگيري
عجبا اي فرزندآدم وقت تولد با پارچه پیچانده شدی تا به پوشانندت و وقت مرگ باز با پارچه می پيچانندت تا پوشانده شوی
شگفتا بر تو اي فرزندآدم وقتی متولد ميگردي و بزرگ میشوی ازمدارکت و مهارتهايت مردم جویا ميشوند و وقتي بمیری ملائکه از کردار و اعمال صالحت خواهند پرسيد
.. پس برای آخرتت چه مهيا و آماده کرده اي!!!
بجاست که از صمیم قلب بگوئیم:
اشهدان لااله الاالله و اشهد ان محمدا رسول الله
مطمئن هستم امکان ندارد کسی این پیام رابخواند و
به دیگران نفرستد لطفا شريك سازيد و شير كنيد!
به کانال خودتون بپیوندید👇
🌺🌺🌺🌺🌺
@seiro_solook_ta_khoda
🔻داستانی پنداموز وتکان دهنده
روزى مردی نزد عارف اعظم آمد و گفت من چند ماهى است در محله اى خانه گرفته ام روبروى خانه ى من يک دختر و مادرش زندگى مىکنند هرروز و گاه نيز شب مردان متفاوتى آنجا رفت و آمد دارند مرا تحمل اين اوضاع ديگر نيست عارف گفت شايد اقوام باشند گفت نه من هرروز از پنجره نگاه ميکنم گاه بيش از ده نفر متفاوت ميايند بعد از ساعتى ميروند. عارف گفت کيسهاى بردار براى هر نفر يک سنگ در کيسهاند از چند ماه ديگر با کيسه نزد من آيى تا ميزان گناه ايشان بسنجم.
مرد با خوشحالى رفت و چنين کرد. بعد از چندماه نزد عارف آمد و گفت من نمىتوانم کيسه را حمل کنم از بس سنگين است شما براى شمارش بيايىد عارف فرمود يک کيسه سنگ را تا کوچه ى من نتوانى چگونه ميخواى با بار سنگين گناه نزد خداوند بروى؟ حال برو به تعداد سنگها حلاليت بطلب و استغفار کن، چون آن دو زن همسر و دختر عارفى بزرگ هستند که بعد از مرگ وصيت کرد شاگردان و دوستارانش در کتابخانهى او به مطالعه بپردازند.
بیایید ديگران را قضاوت نكنيم🌹
به کانال خودتون بپیوندید👇
🌺🌺🌺🌺🌺
@seiro_solook_ta_khoda
هدایت شده از ♻️ تبلیغات انصـــار ♻️
•🎞| ڪلیپ سرنا امینی🤣👇🏼👇🏼
https://eitaa.com/joinchat/1446182967C4c0f0ef6ff
•🎞| ڪلیپ آرمین احمدی😂👇🏼👇🏼
https://eitaa.com/joinchat/1446182967C4c0f0ef6ff
•🎞| ڪلیپ پریسا پورمشکی😆👇🏼👇🏼
https://eitaa.com/joinchat/1446182967C4c0f0ef6ff
•🎞| ڪلیپ محسن ایزی😁👇🏼👇🏼
https://eitaa.com/joinchat/1446182967C4c0f0ef6ff
بیا کلیپارو #رایگان ببین لـذت ببـر😻💦☝🏼
🌼 اگر كسى قدرت بر روزه ماه رجب را ندارد، هر روز اين تسبيحات را صد بار بخواند، تا ان شاء الله ثواب روزه ماه رجب را دريابد
🕌🚩
@seiro_solook_ta_khoda
با همین سوز که دارم بنویسید حسین
هر که پرسید ز یارم بنویسید حسین
ثبت احوال من از ناحیۀ ارباب است
همۀ اهل و تبارم بنویسید حسین
#یا_حسین♥️
🕌🚩
@seiro_solook_ta_khoda
⚜ ذکر صالحین ⚜
👌 هشت گروه از همه منفورترند❗️
پیامبر اکرم صلی الله علیه واله فرمود: هشت گروه در روز قیامت از همه خلق خدا منفورترند:
❶ دروغ گویان؛
❷ مستکبران؛
❸ آنانی که دشمنی برادران خود را در دل دارند؛ امّا در ملاقات با آنها خوشرو و گشاده رویند؛
❹ آنانی که وقتی به سوی خدا و پیغمبر دعوت شوند کُند باشند، وقتی که به سوی شیطان خوانده شوند سرعت گیرند؛
❺ هنگامی که به چیزی از مطامع دنیا مایل گردند، آن را به قسم خوردن جلب کنند و به دست آورند اگر چه حقی نسبت به آن نداشته باشند؛
❻ سخن چینان؛
❼ آنانی که بین دوستا جدائی اندازند؛
❽ کسانی که بر بی گناهان و درماندگان ستم کنند.
خصال ج۱ ص۱۶۹
@seiro_solook_ta_khoda
هدایت شده از « تبلیغات گسترده صداقت »
منشوریترین صحنه عصر جدید
شکم احسان علیخانی هم سوژه شد🤰😂
ببینید میخاد لباسشو دربیاره فیگور سیکس پک بگیره😱😂
👇👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/662241296Cf52458e9b2
عذرخواهی احسان علیخانی از ژاله صامتی ♨️
هدایت شده از ♻️ تبلیغات انصـــار ♻️
❌وسایل #شیطانی و نفرین شده در طول #تاریخ 😳😰
📛وسایلی که به وسیله #شیاطین تسخیر شده اند و نزدیک شدن به آن انسان را به #کام_مرگ میکشاند 😳
❗️جهت #مشاهده_سریع کلیک کن 😶👇
http://eitaa.com/joinchat/3821666398C3a7954ba65
http://eitaa.com/joinchat/3821666398C3a7954ba65
🚫ورود #بیماران_قلبی اکیدا ممنوع👆
•🔮•
اشڪی قَلیل دارم و اُمّیدِ مرحمت
یُعطِی الکثیرِ ماهِ رجب را شنیدهام🌱
🕌🚩
@seiro_solook_ta_khoda
•﷽•
در سرت داری اگر↓
سودای عشق و عاشقی
عشق شیرین است اگر↓
معشوقِ تو باشد حسین!
🕌🚩
@seiro_solook_ta_khoda
هدایت شده از گسترده سادات
❌💯#ســــــوتـــے_بــــد_مـــــوقـــــع😰😦
وایییی نگم براتون واقعااا!!! بدرترین شب عمرم شد شب عقدم😢😑
♦️قرار بود #عقدمون با آقایی سر مزار شهدای گمنام باشه ، برای همین سمت اون محل راهی شدیم . دقیق یادمه !!منم با #چادر سفید خوشگل بودم😍
وقتی رسیدیم از ماشین پیاده شدم که بیام سمت قبور ، ناگهان جلوی پام .....😱
🔞⚠️ادامه مطلب در کانال زیر👇
🔞⚠️ادامه مطلب در کانال زیر👇
https://eitaa.com/joinchat/2504065194C55811112e2
هدایت شده از ♻️ تبلیغات انصـــار ♻️
🔴شوهرم شبها کجا میرود😱
چن شبی بود حس میکردم شبها شوهرم در کنار من نیست یک شب تصمیم گرفتم او را تعقیب کنم وقتی او از خانه خارج شد و رفت سمت د ر خانه همسایه مان و زنگ خانه را زد همسایه از خانه خارج شد و اومد کنار همسرم از عصبانیت داشتم میمردم که یکدفعه شوهرم 😑 ..........😳🔞🔞
ادامه داستان باز شود👉🏽 ادامه داستان
ادامه داستان باز شود👉🏽ادامه داستان
😬شوهرم شبها کجا میرود😬📛🔞
https://eitaa.com/joinchat/2504065194C55811112e2
#ایستگاه_نماز_اول_وقتـــــ
✨نمازهایتـــــ را عاشقانه بخـــــوان
حتے اگـــــر خسته اے یا حوصله ندارے ...
💭 قبلش فڪـــــر ڪن چـــــرا دارے نماز میخوانے
و با چه ڪسے قرار ملاقات دارے⁉️✨⁉️
🌹آن وقت ڪم ڪم لذتـــــ میبرے از ڪلماتے
ڪه در تمام عمـــــر دارے تڪرارشان میڪنے ...
✅تڪرار هیچ چیـــــز جز نمــــــــــاز در این دنیا قشنگـــــ نیست.....✨
🌷شهـــــید مصطفے چمـــــران
💫✨💫✨🕋✨💫✨💫
@seiro_solook_ta_khoda
#آموزنده
#دکتر_الهی_قمشه_ای
دعوا کن ، ولی با کاغذت ،
اگر از کسی ناراحتی یک کاغذ بردار و یک مداد هر چه خواستی به او بگویی روی کاغذ بنویس خواستی هم داد بکشی ،
تنها سایز کلماتت را بزرگ کن نه صدایت را .
آرام که شدی برگرد و کاغذت را نگاه کن.
آنوقت خودت قضاوت کن .
حالا میتوانی تمام خشم نوشته هایت را با پاک کن عزیزت پاک کنی .
دلی را هم نشکانده ای و وجدانت را هم
نیازرده ای ...
خرجش همان مداد و پاک کن بود، نه بغض و پشیمانی ....
گاهی میتوان از کوره خشم پخته تر بیرون آمد...
@seiro_solook_ta_khoda
☀️☀️نور لبخند #امام_على و #حضرت_زهرا (علیهم السلام)☀️☀️
✅شيخ صدوق قدس سره در كتاب «امالى» از ابن عبّاس نقل كرده است كه گفت:
اهل بهشت هنگامى كه در بهشت غرق در رحمت الهى هستند نورى را مانند نور خورشيد مشاهده مى كنند كه درخشندگى و تابش خاصّى دارد.
بهشتيان گويند: خداوندا! تو در كتاب عزير خود فرموده اى: «لايَرَوْنَ فيها شَمْساً» [۱] «در بهشت خورشيد را نمى بينند»، پس اين چه نورى است؟
خداوند تبارك و تعالى جبرئيل را به سوى آنها روانه كند و به آنها بگويد:
ليس هذه بشمس، ولكن عليّاً وفاطمة ضحكا فأشرقت الجنان من نور ضحكهما.
اين نورى كه مشاهده كرديد نور خورشيد نيست بلكه على و فاطمه عليهما السلام خنده اى كردند، و از نور لبخند آنها چنين تابشى و درخششى در بهشت ظاهر گرديد. [۲]
---------------
[۱]: سوره انسان، آيه ۱۳.
[۲]: امالى صدوق: ۳۳۳ ضمن ح ۱۱ مجلس ۴۴، بحار الأنوار: ۲۴۱/۳۵، تأويل الآيات: ۷۵۲/۲ ضمن ح ۷، تفسير برهان: ۴۱۲/۴ ضمن ح۶، مناقب ابن شهراشوب: ۳۲۹/۳.
-------------
📚 ترجمه کتاب نفیس (القطره): قطره ای از دریای فضایل اهل بیت علیهم السلام - بخش سوّم - جلد۱،صفحه۴۰۱
@seiro_solook_ta_khoda
هدایت شده از گسترده چمران
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هدایت شده از ♻️ تبلیغات انصـــار ♻️
ماه رمضـون یه طرف #زولبیـا و #بامیـه اش یه طرف😍
اصلا نباشه روزه گرفتن سخت میشه 😩🙊
مخصوصا امسال که یاد گرفتم خودم تو #خونه زولبیا 🌀 و بـامیـه 🥓 درست کنم👌
#زولـبیا_رنگـی 🌈 #انواع_بامیه🥐
آموزش همراه #فیلم_و_عکس گذاشتم اینجا👇😍
https://eitaa.com/joinchat/1721303211C75802e24e3
زولبیـا بامیه رو خودت درست کن و چش خانواده شوهرت دربیار 😉
#خداباوری
🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁
ﻭﻗﺘﻲ ﺭﺩﭘﺎﻱ ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺯﻧﺪﮔﻲ ﭘﻴﺪﺍ ﻛﺮﺩﻡ
ﻓﻬﻤﻴﺪﻡ ﻣﻴ ﺘﻮﺍﻧﻢ ﭘﺎﻫﺎﻳﻢ ﺭﺍ
ﺍﺯ ﮔﻠﻴﻤﻢ ﺩﺭﺍﺯﺗﺮ ﻛﻨﻢ !!
ﻭﺧﻮﺍﺳﺘﻪ ﻫﺎﻳﻢ ﺍﺯ ﻗﺪ ﺧﻮﺩﻡ ﺑﺰﺭﮔﺘﺮ ﺑﺎﺷﻨﺪ!!
ﺣﺘﻲ ﺁﺭﺯﻭﻫﺎﻱ ﻣﺤﺎﻝ !!
ﻭﻗﺘﻲ ﻟﺒﺨﻨﺪ ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﺩﺭﻣﻴﺎﻥ ﺩﻋﺎﻫﺎﻳﻢ ﺩﻳﺪﻡ
" ﺗﺮﺱ " ﺑﺮﺍﻳﻢ ﻣﻌﻨﺎﻳﺶ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺩﺍﺩ
ﻭ ﺟﺎﻳﺶ ﺭﺍ " ﺍﻳﻤﺎﻥ " ﭘﺮ ﻛﺮﺩ .
ﻭﻋﺪﻩ ﻱ ﺧﺪﺍ ﺍﻳﻦ ﺍﺳﺖ :
ﺩﺳﺘﺎﻧﺖ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺑﺪﻩ
ﺗﺎ ﻓﺘﺢ ﻛﻨﻲ ﺩﻧﻴﺎ ﺭﺍ
ﻭ ﻣﻤﻜﻦ ﻛﻨﻲ، ﻧﺎﻣﻤﻜﻦ ﻫﺎ ﺭﺍ
ﻭ ﺑﺪﺳﺖ ﺑﻴﺎﻭﺭﻱ. ﺩﺳﺖ ﻧﻴﺎفتنی ها را
ﭘﺲ 💕ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺧﺪﺍ بسپار!💕
🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁
@seiro_solook_ta_khoda
این جمله بو علی سینا را باید با طلا نوشت
که میفرمایند :
هر چیزی کمش دارو است
متوسطش غذا است
و زیادش سم است
حتی محبت کردن
۱- هیچ وقت با کسی بیشتر از جنبه اش شوخی نکن... حرمتها "شکسته" میشود.
۲- هیچ وقت به کسی بیشتر از جنبه اش خوبی نکن... تبدیل به "وظیفه" میشود.
۳ - هیچ وقت به کسی بیشتر از جنبه اش عشق نورز... "بی ارزش" میشی...
از ذهن تا دهن فقط یک نقطه فاصله است... پس تا ذهنت را باز نکردی ، دهانت را باز نکن.
@seiro_solook_ta_khoda
#پندانه
خوشبختی گاهی ، آنقدر دم دستمان است که نمیبینیمش ، که حسش نمیکنیم ،
چایی که مادر برایمان میریخت و میخوردیم ، خوشبختی بود ،
دستهای بزرگ و زبر بابا را گرفتن ، خوشبختی بود ،
خنده های کودکیهامان ، شیطنت ها ، آهنگ های نوجووانیمان ، خوشبختی بود ،
اما ، ندیدیم و آرام از کنارشان گذشتیم ، چای را با غر غر خوردیم که کمرنگ یا پر رنگ است ، سرد یا داغ است ،
زور زدیم تا دستمان را از دست بابا جدا کنیم و آسوده بدویم ،
گفتند ساکت ، مردم خوابیده اند و ما ، غر غر کردیم و توپمان را محکمتر به دیوار کوبیدیم ،
خوشبختی را ندیدیم یا ، نخواستیم ببینیم شاید ،
امروز را ، قدر بدان ، خوشبختی های کوچکت را بشناس و باور کن ،
عشق را بهانه کن ، برای بوییدن دامان مادرت که هنوز داریش ،
برای بوسیدن دست پدرت که هنوز نمیلرزد ،هنوز هست ،
بهانه کن برای به آغوش کشیدن یک دوست ،
خوشبختی ها ماندنی نیستند ،
اما ، میشود تا هستند زندگیشان کرد ، نفسشان کشید
❤️ خوشبخت ترین باشید❤️
@seiro_solook_ta_khoda
#خاطره ای درباره #نماز اول وقت
فـــــوق العاده زیبا👇
حتمـــــا بخــــــوانید👇👇
✨🌸🍃✨صداي اذان از راديو ماشين به گوش رسيد، جواني كه در كنارم نشسته بود بلند شد و به طرف راننده رفت و به او گفت: آقاي راننده! مي خواهم نماز بخوانم.✨✨✨
راننده با بي تفاوتي و بي خيالي گفت: برو بابا حالا كي نماز مي خواند! بعدش هم توجهي به اين مطلب نكرد، ولي جوان با جديت گفت:✨🌸🍃✨
به تو مي گويم نگهدار!
راننده فهميد كه او بسيار جدي است، گفت: اينجا كه جاي نماز خواندن نيست، وسط بيابان، بگذار به يك قهوه خانه يا شهري برسيم، بعد نگه مي دارم.✨🌸🍃✨
خلاصه بحث بالا گرفت راننده چاره اي جز نگه داشتن نداشت. بالاخره ماشين را در كنار جاده نگه داشت، جوان پياده شد و نمازش را با آرامش و طمأنينه خواند، من هم به تأسي از وي نماز خواندم. پس از نماز وقتي در كنار هم نشستيم و ماشين حركت كرد از او پرسيدم: چه چيز باعث شده كه نمازتان را اول وقت خوانديد؟✨🌸🍃✨
گفت: من به امام زمانم، حضرت ولي عصر(عج) تعهد داده ام كه نماز را اول وقت بخوانم.
تعجب من بيشتر شد، گفتم: چگونه و به خاطر چه چيز تعهد داديد؟✨🌸🍃
گفت: من قضيه و داستاني دارم كه برايتان بازگو مي كنم، من در يكي از كشورهاي اروپايي براي ادامه تحصيلاتم درس ميخواندم، چند سالي بود كه آنجا بودم، محل سكونتم در يك بخش كوچك بود و تا شهر كه دانشگاه در آن قرار داشت فاصله زيادي بود كه اكثر اوقات با ماشين اين مسير را طي مي كردم. ضمناً در اين بخش، يك اتوبوس بيشتر نبود كه مسافران را به شهر مي برد و برمي گشت. براي فارغ التحصيل شدنم بايد آخرين امتحانم را مي دادم، پس از سال ها رنج و سختي و تحمل غربت، خلاصه روز موعود فرا رسيد، درس هايم را خوب خوانده بودم، آماده بودم براي آخرين امتحان سوار ماشين اتوبوس شدم و پس از چند دقيقه، اتوبوس در حالي كه پر از مسافر بود راه افتاد، من هم كتاب جلويم باز بود و مي خواندم، نيمي از راهآمده بوديم كه يكباره اتوبوس خاموش شد، راننده پايين رفت و كاپوت ماشين را بالا زد، مقداري موتور ماشين را نگاه كرد و دستكاري نمود، آمد استارت زد، ماشين روشن نشد، دوباره و چندين بار همين كار را كرد، اما فايده اي نداشت، (اين وضعيت)✨🌸🍃 طولاني شد و مسافران آمده بودند كنار جاده نشسته و بچه هاي شان بازي مي كردند و من هم دلم براي امتحان شور مي زد و ناراحت بودم، چيزي ديگر به موقع امتحان نمانده بود، وسيله نقليه ديگري هم از جاده عبور نمي كرد كه با او بروم، نمي دانستم چه كنم، در اضطراب و نگراني و نااميدي به سر مي بردم، تا شهر هم راه زيادي بود كه نمي شد پياده بروم، پيوسته قدم مي زدم و به ماشين و جاده نگاه مي كردم كه همه تلاش هاي چندسالهام از بين مي رود و خيلي نگران بودم.✨✨🌸🍃
يكباره جرقه اي در مغزم زد كه ما وقتي در ايران بوديم در سختي ها متوسل به امام زمان(عج) مي شديم و وقتي كارها به بن بست مي رسيد از او كمك و ياري مي خواستيم، اين بود كه دلم شكست و اشكم جاري شد، با خود گفتم: يا بقية اللَّه! اگر امروز كمكم كني تا به مقصدم برسم، قول مي دهم و متعهد مي شوم كه تا آخر عمر نمازم را هميشه سر وقت بخوانم.✨🌸🍃
پس از چند دقيقه آقايي از آن دورها آمد و رو كرد به راننده و گفت: چه شده؟ (با زبان خود آنها حرف مي زد). راننده گفت:نمي دانم هر كار مي كنم روشن نمي شود. مقداري ماشين را دست كاري كرد و كاپوت را بست و گفت: برو استارت بزن!
چند استارت كه زد ماشين روشن شد، همه خوشحال شدند و سوار ماشين گشتند و من اميدي در دلم زد و اميدوار شدم، همين كه اتوبوس مي خواست راه بيفتد، ديدم همان آقا بالا آمد و مرا به اسم صدا زد و گفت:
«تعهدي كه به ما دادي يادت نرود، نماز اول وقت!»🌸🍃 و بعد پياده شد و رفت و من او را نديدم. فهميدم كه حضرت بقية اللَّه امام عصر(عج) بوده، همين طور اشك ميريختم كه چقدر من در غفلت بودم. اين بود سرگذشت نماز اول وقت من.🌸🍃
منبع:📚
- نماز و عبادت امام زمان(عج)، عباس عزيزي، ص 85
@seiro_solook_ta_khoda