eitaa logo
ســــ🌙ــــراج
272 دنبال‌کننده
914 عکس
491 ویدیو
9 فایل
ِ﷽ـ وَدَاعِيًا إِلَى اللَّهِ بِإِذْنِهِ وَسِرَاجًا مُّنِيرًا✨ و تو را دعوت کننده به سوی خدا به فرمان او و #چراغى_فروزان [برای هدایت جهانیان] قرار دادیم ⚘ارتباط با ما : @Hm1997 @a_sh_315 کپی با ذکر صلوات ایرادی ندارد🍃
مشاهده در ایتا
دانلود
🖤⃟✨﷽ 🖤⃟✨ ┊ ┊ ┊ ┊ ┊ ┊ ┊ 🕊 ┊ ┊ 🪔 ┊ 🕊 🪔 📜بشارت شهادت گفتم: يا رسول اللّه، مگر نه اين است ڪه در روز احد افرادى از مسلمانان شهيد شدند و من از فيض شهادت ماندم، و از اين بابت غمگين شدم، شما به من فرمودى: «بر تو بشارت باد ڪه عاقبت به شهادت میرسى» در پاسخم فرمود: «آنچه گفتى صحيح است، ولى بگو به هنگام شهادت صبرت چگونه است؟» گفتم: اين از موارد صبر نيست بلكه جاى مژده و شڪرگزارى است. ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🪶بخشی از خطبه ۱۵۶ 🏴: [ @seraj_135 ]
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
11.19M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🖤. 💠در شــــ🌙ـب قـــــدر چگونہ دعا کنیم؟ 🎙حجت الاسلام قرائتے 🔳: [@seraj_135]
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
20 - TopSeda.ir.mp3
4.01M
🕊هر روز با قرآن جزء بیستم 👤با صدای استاد معتز آقایی 🌤 @seraj_135
✨نکات کلیدی جزء بیستم ▪️@seraj_135
بسمِـ ربِّ العَلے الأعلے♣️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
.🕯. 🪶نمی‌دانم شاید دستش را روی سرش کشید. داغ داغ شد.خیس خیس. با لب‌های لرزانش آرام گفت: " به خدای کعبه سوگند که پیروز شدم." 🥀شاید چشم‌هایش روی هم رفت. چشم‌هایی که یادش نمی‌آمد آخرین باری که آرام و بی‌دغدغه روی هم رفته بود کی بود. نمی‌دانم اما شاید زینب ته قلبش کمی نفس راحت کشیده بود از این آسوده خوابیدن پدر. ۲۹ سال بود که چشمش روی هم نرفته بود. از همان زمان که با دست خودش برادرش رسول خدا و همسرش دختر رسول خدا را در خاک گذاشته بود. 💔از همان زمان که افسار مرکب دختر رسول خدا را گرفته بود و تک به تک خانه‌های انصار را زده بودند و دریغ از حتی یک نفر که پاسخ مثبت بدهد. 〽️نمیدانم اما شاید میان آن خواب آلودگی و بی‌هوشیِ ناخواسته سال‌های آخر را در خاطرش دوره کرده بود. آن زمان را که یارانش در چشم‌هایش نگاه می‌کردند و می‌گفتند: " ای علی ! عدالت پیشه کن" شاید داشت چهره‌ی پر از کینه و خشم ابن ملجم، قبل از نماز صبح را از خاطرش می‌گذراند که چشم‌های خسته‌اش را باز کرد و به حسنش گفت هوای ابن ملجم را داشته باشد. مبادا بیشتر از یک ضربه به او بزند. مبادا غذایش خوب نباشد. مبادا... 🖋جزئیات حادثه را نمیدانم. اما میدانم دنیا بود که علی را از دست داد. نه علی دنیا را. برای همین بود که آسمان هم فریاد زد : "تهدمت والله ارکان الهدی قتل علی المرتضی" مُرغْ اَز قَفَسْ پَرید نِدا داد جِبِْرئیل اینَک شُما و غُربت دُنیایِ بی‌عَلی ✿○○••••••══ 🕯@seraj_135 ═══••••••○○✿
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا