eitaa logo
˼صــراط ِنــور⸀
142 دنبال‌کننده
443 عکس
263 ویدیو
4 فایل
『﷽』 میگما !آقـامنتــظـرته ها .. جا نمــونی یه وقــت رفیــق بدجــوری بویِ ظــهور میاد (: شنوای سخنان تو https://harfeto.timefriend.net/16944590638759 در نشر مطالب کوتاهی نکنید
مشاهده در ایتا
دانلود
_ نظر مراجع تقلید از مراسمات عیدالزهرا
می‌دونستید حدیث القلم رد شده است ؟ این حدیث رو فرقه ای خاص و شیعیان انگلیسی به میان آوردن
هدایت شده از کانال حسین دارابی
بخش زیبایی از کتاب انسان ٢۵٠ساله در بخش بعد از سقیفه و سکوت امیرالمؤمنین در غصب خلافتش یکی از نویسندگان تاریخ، ماجرایی را نقل می کند، می گوید دوتا زن آمدند پیش امیرالمؤمنین سر یک دعوایی، یک بچه ای را آورده بودند. این زن میگفت: آقا این بچه برای من است، من او را زاییدم. آن یکی میگفت: نه خیر، برای من است ، دروغ می گوید، این برداشته. دعوا سر یک بچه، بین دو مادر، دو مدعی مادری. بالاخره هرکسی یک دلیل، استدلال، بينه ، روشن نشد؛ روی مبادي قضای شرعی معلوم نشد که بالاخره بچه برای این است یا برای آن است. خب، قاضی باید برطبق بينه و دلیل شرعی حکم کند. برطبق نقل این شخص و این مورخ، امیرالمؤمنین فرمود: من حالا دعوا را فیصله میدهم. شما دعوا دارید سر این بچه، صلح هم نمی کنید، کنار هم که نمی‌آیید، بنده بچه را نصف میکنم برایتان، نصف بچه برای تو، نصف بچه برای تو؛ وقتی کنار نمی آیید راه همین است دیگر. شمشیرش را کشید، تا امیرالمؤمنین شمشیر را کشید بیرون، یکی از این دوتا زن گفت که آقا من از حق خودم صرف نظر کردم، بچه را نکشید، برای او باشد، بچه زنده باشد، دست من نباشد. امیرالمؤمنین فرمود بچه برای توست بردار و برو. این مادر بود که حاضر نشد بچه اش نصف بشود، این مادر بود که گفت بچه بماند، ولو دستم من نماند، دست دیگری بماند. بعد این نویسنده میگوید که ای علی! ای علی عزیز! ای علي مظلوم ! مادر اسلام تو بودی. تو بودی که وقتی مدعیان مادری، مادرها و عزیزهای بی جهت، آمدند خلافت را و اسلام را و جامعه را به طرف خود بردند، تو از حق خودت صرف نظر کردی، گفتی برای شما؛ اسلام بماند، ولو رياستش دست من نماند؛ جامعه اسلامی بماند، ولو دیگران در آن حکومت کنند. تو بودی آن مادر دلسوز، و حاضر نشدی تجزیه بشود. اینجا امیرالمؤمنین صبر کرد. صَبرتُ و في العين قذيََ و في الحلق شجََا، پس صبر کردم درحالی‌که در چشمم خار و درگلویم استخوانی بود. (نهج البلاغه خطبه ٣،معروف به خطبه شقشقیه) بیست و پنج سال، امیرالمؤمنین به خاطر وحدت امت اسلامی و انسجام جامعه اسلامی و برقراری حکومت اسلامی، از حق خود - که آن را برای خود مسلم میدانست - هیچ نگفت. اینها شوخی است؟ اینها آسان است؟ اینهاست که یک انسان را این طور بر قله آفرینش بنی بشر مینشاند. اینهاست که انسان را تبدیل میکند به یک خورشید فروزان در طول تاریخ بشری، که غروب ندارد بخشی از کتاب انسان ٢۵٠ساله نوشته مقام معظم رهبری صفحه ١٣١ | عضوشوید 👇 @hosein_darabi