🌷🦋 دلنوشته ای تقدیم به شهید والامقام محمد سلیمانی.
🌷🦋 محمد جان، سلام .
داداش گلم!
💔 دلم، این روزا، خیلی گرفته ...
به وسعت تمام آسمانها ...
این همه چراغ، تو این شهر و دور برم، سوسو می زنه، اما هیچکدوم دلمو روشن نمی کنه...
از زمین و اهلش خسته ام، بغض سنگینی، راه گلومو بسته و نفسم بالا نمی یاد...
تو این دنیا، مثل مرغی که تو قفس اسیره، زمین گیر شدم. می خوام بپرم اما پرو بالم شکسته.
من هم مثل تو، دلم آسمون
می خواد ....
محمدعزیزدلم!
حالا که اومدی تو زندگیم،دستمو بگیر.
نذار تنها بمونم .
دعا کن برام محمد جان ای عزیز دلم.
🦋🌷🦋🌷🦋🌷
#شهید_محمد_سلیمانی
#گروه_جهادی_شهید_محمد_سلیمانی
#نگارستان_یاران
#خادم_الشهداء
#گلزار_شهدا
#علی_اسماعیلی
╔══🌿•°🌹 °•🌿══╗
کانال شهید محمد سلیمانی
╚══🌿•°🌹 °•🌿══╝
📌 کانال اسوه ولایت و شهادت شهید والامقام محمد سلیمانی را با لینک ذیل، دنبال کنید 👇👇👇
𝒋𝒐𝒊𝒏⃟☟☟❀🌺🌼🌸❀━┅┉┈
🆔http://eitaa.com/servant_of_martyrs
.┈┉┅━❀🌺🌼🌸❀━┅┉┈
🌷 نوشته ای از جنس دلنوشته💔
سلام محمد جان.
دلم خیلی پره، اومدم که پیدا شم، نه اینکه گم شم.
داداش کمکم کن.
محمد جان، کاش من هم در ره عشق، چون شقایق می شدم.
کاش من هم مثل تو، بی یار عاشق می شدم.
دل به او می دادم و سر می سپردم در رهش.
کاش من هم بهر و صلش چون تو لایق می شدم.
آری، محمد من تو را می شناسم، اما نه با چشم سر، با چشم دل می شناسم.
همون دلی که تو سینه ی تو بود، تو سینه ی من هم هست.
همون دلی که مجنون وار، تورو آواره ی شهدا کرده بود، من روسیاه رو هم گرفتار کرد.
شنیدین که میگن: دل به دل راه داره ؟
اما محمد توکجا و من کجا؟
تو رو یه شبه خریدن و بردن پیش خودشون، اما من روسیاه همین که لقب خادم الشهدایی رو بهم دادن از سرم زیادیه.
محمد جان خوش بحالت که غرق خون رفتی.
یا وجیها عندالله
الشفع لنا عند الله.
🌼 خاطره ای از:
شهید والامقام،محمد سلیمانی.
خاطره گو:
از اقوام « خاله شهید».
این آخرین سفر من است.
محمد، جوان بسیار فوق العاده ای بود. هیچ ضعفی در وجودش نمی دیدیم.
کل بستگان به محمد افتخار می کردیم، حلال مشکلات ما بود، هر از چندگاهی، مادرش را به روستای لشکاجان، برای نماز مغرب و عشاء که زادگاه مادرش هم بود، می آورد.
با همدیگر برای شرکت درنماز جماعت به مسجد می رفتیم. همیشه دوست داشت، صمیمیت برقرار باشد.
هم مهمان نواز بود، و هم دوست داشت صلح رحم بجا آورد.
اکثر اوقات، با هم بودیم خیلی خوش می گذشت.
با محمد بودن، یعنی دور از گناه و معصیت.
محمد، هر سال برای خادم الشهدائی، به سرزمین نور، کربلای ایران می رفتند.
خدائی هر وقت ازش دور می شدیم، حسابی دلمان برایش تنگ می ش.
اون شبی که می خواست برای راهیان نور، اعزام شود، کل خانواده خونه شون جمع بودیم. ساعت ۱۱ شب بلیط داشت.
بعد از صرف شام، و شب نشینی قرار شد آژانس زنگ بزنم، که ما رو به خانه برساند، همین که متوجه شد، ناراحت شد، بهم گفت: خاله جان! خودم شما رو می رسانم، و بعد من می روم. هر چه اصرار کردم، که شما دیر می کنید، قبول نکرد، کار همیشگی اش بود، نه فقط برای ما، بلکه با همه.
همین اخلاق و رفتار و داشت.
آن شب من رو به منزل رساند، وقتی که از ماشین پیاده شدم، خیلی سفارشش کردم که محمد جان، مراقب خودت باش .
بهش گفتم: تازه از سربازی اومدی وما هنوز خوب تورو ندیدیم، اما با یک نگاهی
رو به من کرد و گفت: خاله جان!
این آخرین سفر من است، خلاصه موقع خداحافظی، و از هم جدا شدن رسید، با من روبوسی کرد، و بعد از خداحافظی دوباره برگشت. باز هم با من روبوسی کرد .
این خداحافظی در عرض یک دقیقه، سه بار انجام شد.
تمام بدنم بی حس شد و تنم به لرزه در آمد.
گفتم: خدایا! این چه سری ست، این بار محمد، چرا اینجور برخوردمی کند؟
آن شب، محمد به شکل یک رزمنده ی جبهه های جنگ در اومده بود.
خاطرات جنگ جلوی چشمم مجسم شد.😔😔💔🌷
روحش شاد🤲🌷
🦋🌷🦋🌷🦋🌷
#شهید_محمد_سلیمانی
#گروه_جهادی_شهید_محمد_سلیمانی
#نگارستان_یاران
#خادم_الشهداء
#گلزار_شهدا
#علی_اسماعیلی
╔══🌿•°🌹 °•🌿══╗
کانال شهید محمد سلیمانی
╚══🌿•°🌹 °•🌿══╝
📌 کانال اسوه ولایت و شهادت شهید والامقام محمد سلیمانی را با لینک ذیل، دنبال کنید 👇👇👇
𝒋𝒐𝒊𝒏⃟☟☟❀🌺🌼🌸❀━┅┉┈
🆔http://eitaa.com/servant_of_martyrs
.┈┉┅━❀🌺🌼🌸❀━┅┉┈
🌷❤« قصه ی دلبری».
️دلنوشته و روایتی از یک رویای صادقه :
🌷توسط: خادم الشهدایی که منتظر شهادت است.
✍️سلام بر شما یاران.
من از نسل امروزی نیستم ، واز دنیای امروزهم راضی نیستم.
هنوز با دلم درگیر وبانفسم گرفتارم.
هنوز دل خودم و نشناختم، و هنوز مشغول دلمردکی های دنیایی ام.
سادات نیستم ولی با سادات زندگی کردم و باهاشون حشر و نشر زیادی دارم.
غریب و بیگانه هم با اهل زمانه نیستم.
هنوز مادرم رو هم نشناختم.
کربلا رفتم، اما امام ومولای من و هم درک نکردم.
زمانی با محمد جانم آشنا شدم، که دوست داشتم، بیشتر درکش می کردم، و بهتر می شناختمش.
من همه چیز و همه ی مکاشفات و همه ی دار و ندار زندگی ام را، به یکباره و در انتهای واپسین عمر زندگانی ام را، مدیون لطف و مشیت خداوند سبحان و عنایات و سفارشات این شهید نظر کرده و همدم رفیق شهیدم، یعنی محمد جانم هستم.
دوست داشتم و دارم ، که می توانستم دست مادر شهید محمدسلیمانی رو، بابت تربیت صحیح ببوسم.
آری! هرکس بگوید که من با محمد سلیمانی رفیق بودم و خاطرات دارم، هنر نکرده، آن کسی می تواند این ادعا رو بنماید که تمام کارها و اعمالش را طی طریق به راه و سیره و آن فرامینی که محمد جان انتظارش و داشته بنماید.
خدایا! مرا ابتدا پاکم کن و سرانجام کار، شهادت در راهت، که تنها آرزوی دیرینه ی من است، بپذیر و مرا مدیون وخجالت زده ی خانواده های معظم شهدا نکن.
ای مردم غیور و شهید پرور! از همه ی شما بزرگواران، التماس دعا دارم، از این که برای من دعا بنمایید، تا شهدا و سیر و سلوک آنها، و طی طریق شهادت پژوهی، را به منتهی الیه درک کنم وبهشون دست یابم و به مقام عظمای شهادت، که بعد از اینکه آدم شدم، بهش برسم.
شبی در عالم رویای صادقه، محمد جان را دیدم.
بغلش کردم و بازویش را گرفتم و بلند شدم و ایستادم.
به آغوش گرفتمش، و چند ثانیه ای نگاه به چشمهای دلربایش کردم.
با نگاهش چنان تسلای دلم شد، که گویا در مقابل یک امام زاده ایستاده بودم.
گرچه شهدا امام زاده گان عشقند، ولی نمیشه مبالغه کرد و حیفم می آید تا آنچه را که دیده ام نگویم و این اسرار تو دلم بماند و کسی از فضیلت و معرفت این عزیزان، چیزی ندانند و در تاریخ هم ثبت نگردد.
اندک زمانی بود که با محمد جان زمزمه می کردم، که صدای موذن مسجد محله، از خواب بیدار شدم.
چند روزی بود که از اون قضیه می گذشت.
گرمای دستان شهیدبزرگوار را همچنان توی دستانم، حس می کردم، و این شد که تصمیم گرفتم تا زمانی که زنده ام از این خاندان حسینی و علوی جدا نشوم، و قدردان زحمات و الطافشان باشم و سرانجام مزد کار و پاداشم، عاقبت به خیری، و پــــایان عمر زندگانی ام، توفیق به شهادت در راه خدا باشد.
ان شالله.
محمد جان!
التماس دعا.
از شما به ما عنایت
قسمتم کن پایان عمرم،
الهی به شهادت.
آمین یارب العالمین.
🦋🌷🦋🌷🦋🌷
#شهید_محمد_سلیمانی
#گروه_جهادی_شهید_محمد_سلیمانی
#نگارستان_یاران
#خادم_الشهداء
#گلزار_شهدا
#علی_اسماعیلی
╔══🌿•°🌹 °•🌿══╗
کانال شهید محمد سلیمانی
╚══🌿•°🌹 °•🌿══╝
📌 کانال اسوه ولایت و شهادت شهید والامقام محمد سلیمانی را با لینک ذیل، دنبال کنید 👇👇👇
𝒋𝒐𝒊𝒏⃟☟☟❀🌺🌼🌸❀━┅┉┈
🆔http://eitaa.com/servant_of_martyrs
.┈┉┅━❀🌺🌼🌸❀━┅┉┈
11.89M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🖤🖤🥀انالله واناالیه راجعون
باخبرشدیم، اخوی اینجانب مرحوم مغفور بهمن اسماعیلی امروزیکشنبه ۱۴۰۳/۱۰/۱۶ به رحمت ایزدی پیوست.
روحش شاد وقرین رحمت واسعه ی الهی.
شادی ارواح مطهر شهدا واموات بخوانیم فاتحه هم الصلوات.
اللهم صل علی محمدوآل محمد وعجل فرجهم.
🦋🌷🦋🌷🦋🌷
#شهید_محمد_سلیمانی
#گروه_جهادی_شهید_محمد_سلیمانی
#نگارستان_یاران
#خادم_الشهداء
#گلزار_شهدا
#علی_اسماعیلی
╔══🌿•°🌹 °•🌿══╗
کانال شهید محمد سلیمانی
╚══🌿•°🌹 °•🌿══╝
📌 کانال اسوه ولایت و شهادت شهید والامقام محمد سلیمانی را با لینک ذیل، دنبال کنید 👇👇👇
𝒋𝒐𝒊𝒏⃟☟☟❀🌺🌼🌸❀━┅┉┈
🆔http://eitaa.com/servant_of_martyrs
.┈┉┅━❀🌺🌼🌸❀━┅┉┈
?✍️خاطره ای از شهید
محمد سلیمانی با دستخط خودش.
امروز یکشنبه ۸۷/۷/۱۴ دومین روز دوره تربیت مربی بسیج و تخصصی امداد و نجات مرد میاری، ساعت ۶٫۵ صبح، برای نماز صبح خواندن بیدارمان کردند، که طبق برنامه، بعد از آن ورزش صبحگاهی باید انجام می شد، که به نحو احسن انجام شد.
« رفتیم خوابیدیم»
بعد از ورزش، صبحانه بود که صرف شد.
بعد از صبحانه، باید به صبحگاه می رفتیم که رفتیم.«اونم خوابیدیم». حالا ساعت ۸ صبح شده، مثل این که استاد باید بیاد، و کلاس برگزار بشه.
ببینم که چه می شد؟
بله کلاس به نحواحسن برگزار شد، این کلاس، یکی از کلاسهای بسیار جالی بود، که اصلاً خسته نشدیم. زیبا ترین خاطره ای که از جنگ برایمان تعریف کرد این بود، که در مورد شهیدی بود که با فامیلی من یکی بود یعنی شهید سلیمانی؛ این شهید، کسی بود که نحوه ی شهادت خود را در خواب دید، و صبح برای دوستانش تعریف کرد، و گفت: که من در حال نماز ترکش به قلبم برخورد می کنند و من به شهادت می رسم، که درست همین اتفاق در حین نماز ظهر، به وقوع پیوست، و شهید سلیمانی به شهادت رسید.
( ان شاء الله که عاقبت ما هم، اینگونه باشد، ان شاء الله).
🌷🌷🌷🌷
🦋🌷🦋🌷🦋🌷
#شهید_محمد_سلیمانی
#گروه_جهادی_شهید_محمد_سلیمانی
#نگارستان_یاران
#خادم_الشهداء
#گلزار_شهدا
#علی_اسماعیلی
╔══🌿•°🌹 °•🌿══╗
کانال شهید محمد سلیمانی
╚══🌿•°🌹 °•🌿══╝
📌 کانال اسوه ولایت و شهادت شهید والامقام محمد سلیمانی را با لینک ذیل، دنبال کنید 👇👇👇
𝒋𝒐𝒊𝒏⃟☟☟❀🌺🌼🌸❀━┅┉┈
🆔http://eitaa.com/servant_of_martyrs
.┈┉┅━❀🌺🌼🌸❀━┅┉┈
🌷🦋 دلنوشته ای تقدیم به شهید والامقام محمد سلیمانی.
🌷🦋 محمد جان، سلام .
داداش گلم!
💔 دلم، این روزا، خیلی گرفته ...
به وسعت تمام آسمانها ...
این همه چراغ، تو این شهر و دور برم، سوسو می زنه، اما هیچکدوم دلمو روشن نمی کنه...
از زمین و اهلش خسته ام، بغض سنگینی، راه گلومو بسته و نفسم بالا نمی یاد...
تو این دنیا، مثل مرغی که تو قفس اسیره، زمین گیر شدم. می خوام بپرم اما پرو بالم شکسته.
من هم مثل تو، دلم آسمون
می خواد ....
محمدعزیزدلم!
حالا که اومدی تو زندگیم،دستمو بگیر.
نذار تنها بمونم .
دعا کن برام محمد جان ای عزیز دلم.
🦋🌷🦋🌷🦋🌷
#شهید_محمد_سلیمانی
#گروه_جهادی_شهید_محمد_سلیمانی
#نگارستان_یاران
#خادم_الشهداء
#گلزار_شهدا
#علی_اسماعیلی
╔══🌿•°🌹 °•🌿══╗
کانال شهید محمد سلیمانی
╚══🌿•°🌹 °•🌿══╝
📌 کانال اسوه ولایت و شهادت شهید والامقام محمد سلیمانی را با لینک ذیل، دنبال کنید 👇👇👇
𝒋𝒐𝒊𝒏⃟☟☟❀🌺🌼🌸❀━┅┉┈
🆔http://eitaa.com/servant_of_martyrs
.┈┉┅━❀🌺🌼🌸❀━┅┉┈
🌷❤شهیدانه
محمد جانم، عزیزبرادرم!
با تبسم هایت، بغض می کنم.
به نگاه هایت ، چشم می دوزم...
و گاهی دزدکانه، اشک می ریزم.
ای یار، ای عزیز برادرم !
بازگرد...!!
اینجا، هوا ی دل و دنیا، ازبس ناجوانمردانه، سرد است، سرد، و سرد، که دیگر طاقت ماندن و دوریت و ندارم. 😔😔😔😭😭😭
🦋🌷🦋🌷🦋🌷
#شهید_محمد_سلیمانی
#نگارستان_یاران
#خادم_الشهداء
#گلزار_شهدا_رودسر
#علی_اسماعیلی
╔══🌿•°🌹 °•🌿══╗
کانال شهید محمد سلیمانی
╚══🌿•°🌹 °•🌿══╝
📌 کانال اسوه ولایت و شهادت شهید والامقام محمد سلیمانی را با لینک ذیل، دنبال کنید 👇👇👇
𝒋𝒐𝒊𝒏⃟☟☟❀🌺🌼🌸❀━┅┉┈
🆔http://eitaa.com/servant_of_martyrs
.┈┉┅━❀🌺🌼🌸❀━┅┉┈