🔴در مراسمی
برای شهدا سردار #سلیمانی رو کرد به خانوادهها و گفت: از همه تقاضا دارم دو دقیقه سقف را نگاه کنند.
دو دقیقه همه سقف را نگاه کردند و کم کم گردنها خسته شد. همان زمان سردار سلیمانی گفت: خسته شدید؟ برخی از رزمندگان ما بیش از 30 سال است که به دلیل #مجروحیت، فقط میتوانند سقف را نگاه کنند.
♥️راوی: همسر شهید هادی کجباف
🕊🇮🇷📖🌷
🍃🌸
تلنگر⚠️⭕️
توجه🧐🙃
نگو مرسی😱😃🙃
پاوه که بودیم حاج احمد صبح ها بعد از نماز مارو به ارتفاعات شهر می برد و توی برف و یخبندان باید از کوه بالا می رفتیم😐😐
حاج احمد همیشه روی پلی که کنار کوه بود با یک جعبه خرما می ایستاد و به بچه ها خسته نباشید می گفت و از اون ها پذیرایی می کرد😊😊
یک بار در حال برداشتن خرما بودم که گفتم مرسی برادر 😱😱
گفت چی گفتی؟؟🤨🤨
منم فهمیدم چه اشتباهی کردم گفتم هیچی گفتم دست شما دردنکنه برادر🤭
گفت گفتم چی گفتی؟؟😠
گفتم برادر گفتم ممنون😢
دوباره گفت نه اون اولی چی گفتی؟؟
من دیگه راه برگشت نداشتم گفتم،گفتم مرسی برادر😭
گفت:بخیز
سینه خیز رفتن با اون شرایط برف و سرما و گِل واقعا کار سختی بود😢
اما چاره ای نبود باید اطاعت امر می کردم.
بیست متری که رفتم دیگه نتونستم ادامه بدم 😢☹️🙄
روی زمین ولو شدم و گفتم نمی تونم والله نمی تونم😭😔😢
حاج احمد ضربه ای به من زد که نفهمیدم از کجا خوردم😱
ظهر دوباره همدیگرو دیدیم گفتم حاج آقا اون چه کاری بود با ما کردی؟؟😒🧐مگر من چه گفتم!!
گفت:ما یک رژیم طاغوت با فرهنگش رو از کشور بیرون کردیم .ما خودمون فرهنگ داریم ،زبان داریم شما نباید نشخوار کننده ی کلمات فرانسوی و اجابت باشید.به جای این حرف ها بگو خدا پدرتو بیامرزه☺️☺️
🚫خواهرم برادرم لطفا از کلمه مرسی،اوکی و بای و .....استفاده نکنید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
●سخنان دلنشین حاج قاسم در میان جنگ و آتش و شنیده شدن صدای انفجارات ناشی از گلوله ها؛ اسطوره توکل و توجه به خدا با آرامش محض، که تاثیر آن هم بر رزمندگان و مجاهدان مقاومت کاملا مشهود است.
7.61M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
پیام شهید تازه کشف شده به دولت فخیمه فرانسه....😳
🛑 فارقِلیط کیست؟
🌿 مرحوم فخر الاسلام، مؤلف کتاب «أنیس الاعلام»، ابتدا یکى از کشیشهای بزرگ و معروف مسیحى بود، اما پس از مدتى پى به حقانیت اسلام برد و چون مردى آزاده بود، مسلمان گردید و چند کتاب نیز در رد مسیحیت و یهود نوشت.
🍃 او مقدمات مسلمان شدن خود را چنین تعریف مىکرد:
🔹 «وطن من آمریکا است» پدرانم همگى کشیش و از علماى مسیحى بودند.
🔹 از ابتداى جوانى، شوق تحصیل علوم دینى را داشتم، بنابراین سرگرم علوم دینى شدم و کمکم مدارج علمى را طى کردم، تا اینکه کوچ کرده و خود را به کلاس درس «پاپ اعظم» رسانیدم.
🔹 در مجلس درس او چهارصد نفر شرکت داشتند و من در میانشان از هوش و استعداد بیشترى برخوردار بودم، به همین دلیل موردعلاقه پاپ شدم، بهطوریکه تنها کسى بودم که اجازه ورود به حرم پاپ را داشتم.
🔹 روزى به مجلس درس پاپ رفتم، او نیامده بود، گفتند امروز پاپ مریض است و نمىآید، شاگردان خودشان بحث مىکردند.
🔹 صحبت راجع به کلمه «فارقلیط» بود که این لفظ در «انجیل» آمده است هر کس آن را طورى معنى مىکرد و چیزى مىگفت.
🔹 من به دیدن پاپ رفتم، او در بستر افتاده بود، گفتم:
🔹 «به مجلس درس رفتم، شما نیامده بودید، ازاینرو به دیدنتان آمدم».
🔸 «پاپ پرسید: در نبودن من هم، مباحثه برقرار بود؟»
🔹 گفتم: «آرى، در مورد کلمه فارقلیط بحث مىکردیم عدهاى مىگفتند به معنى «تسلیت دهنده است»، حضرت عیسى فرموده است: «من مىروم و پس از من فارقلیط مىآید».
🔸 پاپ گفت: «هیهات، هیچکس خبر از معنى آن ندارد».
🔹 تا این جمله را گفت، من که شیفته جمال بودم، دامنش را گرفتم و از او خواستم که معنى این کلمه را به من بگوید. او گفت: صلاح نیست، زیرا اظهار معنى آن براى تو و من ضرر دارد».
🔹 من اصرار کردم و او را سوگند دادم، پاسخ داد:
🔹 «من این کلمه را به تو مىگویم، به شرطى که تا وقتى من زندهام آن را فاش نکنى».
🔹 من پذیرفتم. او گفت:
🔸 «این کلید را بردار و آن جعبه را بازکن، در آن، جعبهای قرار دارد، آن را هم بازکن، در آن کتابى به زبان «شریانى» وجود دارد که هزاران سال قبل نوشته شده است»؛
🔹 وقتى کتاب را برداشتم، گفت: «فلان صفحه را بیاور» آن صفحه را پیدا کردم، دیدم راجع به کلمه فارقلیط بحث کرده است و گوشهای نوشته؛
🔹 «فارقلیط همان حضرت محمد (صلیالله علیه و آله و سلم) است».
🔹 پرسیدم «این محمد (صلیالله علیه و آله و سلم) کیست؟»
پاپ پاسخ داد: «همان کسى که مسلمانان او را پیامبر مىدانند».
🔹 گفتم: «پس مسلمانان بر حق هستند؟»
🔸 گفت: «آرى»
🔹 پرسیدم: «پس چرا شما حق را ظاهر نمىکنید؟»
🔸 پاپ گفت: «افسوس که من در آخر عمرم به این راز پى بردم، اما اگر آن را اظهار کنم، حکومت مرا مىکشد، به هرکجا روم، حتى در میان مسلمانها حکومت مرا پیدا مىکند، و به قتل مىرساند، صلاح من سکوت است، ولى تو جوان هستى، مىتوانى فرار کنى و بروى».
🔹 دستش را بوسیدم و از او خداحافظى کرده و همان روز به راه افتادم، تا اینکه وارد «شهر شام» شدم، لطف خدا شامل حال من شد، مرا به یکى از علماى «شیعه» معرفى کردند.
🔹 به دست او اسلام آوردم و صرف و نحو و منطق و معانى بیان را خواندم، سپس به «نجف اشرف» رفتم و خدمت «سید کاظم یزدى» و «آخوند خراسانى» به مرحله اجتهاد رسیدم، پسازآن براى زیارت آرامگاه حضرت امام رضا(علیهالسلام) به ایران رفتم».
🔹 در تهران خبردار شدم که مسیحیان چند کتاب در رد اسلام نوشتهاند، خداوند به من توفیق داد که چند کتاب در رد آنها بنویسم و تهمتهایشان را پاسخ دهم».
🔹 مرحوم فخر الاسلام، بیست جلد کتاب بابیانی شیرین و لذتبخش نوشته است. بهراستیکه این تائید الهى در نصرت اسلام است که یک نفر همه تبلیغات مخالفان را باطل نماید.
📚 تفسیر نمونه، ج ۱، ص ۱۴۹
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👆👆👆
🌹📞 تماس از طرف شهید سلیمانی به شما
5.74M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔻تصاویری باورنکردنی از محل قبر حضرت آمنه مادر رسول گرامي اسلام صلی الله علیه و آله و سلم و مظلومیت ایشان😭😭😭😭😭
🔸مزار ایشان در روستایی به نام ابواء در ميانه راه مكه و مدينه قرار دارد.
🔹گفته شده پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم چند مرتبه برای زیارت مزار ایشان به این مکان مشرف شده اند.
هدیه کنیم دسته گلی از صلوات، نثار مادر فخر آفرینش، حضرت آمنه سلام الله علیها
🌹🌹اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم 🌹🌹
📔📔📔📔📔📔📔
✍️ تشرفات
🔸در مسیر کربلا بودم که...
💎علامه حِلّی(ره) می گوید:
شب جمعه ای به قصد زیارت امام حسین علیه السلام به سوی کربلا می رفتم، در حالی که تنها و سوار بر الاغ بودم و تازیانه ی کوچکی برای راندن مَرکب در دست داشتم.
در بین راه عربی پیاده آمد و با من همراه و هم کلام شد. کم کم فهمیدم شخص دانشمندی است؛
وارد مسائل علمی شدیم، برخی از مشکلات علمی که داشتم از او پرسیدم، عجیب اینکه همه را پاسخ مناسب و دقیقی فرمود!
متحیر شدم که او کیست؟
که این همه آمادگی علمی دارد؟!
در این حال به فکرم رسید از او بپرسم آیا این امکان وجود دارد که انسان حضرت صاحب الزمان (عجل الله فرجه) را ببیند؟
ناگهان بدنم را لرزشی گرفت و تازیانه از دستم افتاد.
آن بزرگوار خم شد و تازیانه را در دستم گذاشت و فرمود:
«چگونه صاحب الزمان را نمی توانی ببینی در حالی که اکنون دستِ او در دستِ توست».
پس از شنیدن این جمله، بی اختیار خود را از روی چهارپا بر زمین انداختم تا پای امام را ببوسم اما از شدّتِ شوق، بی هوش بر زمین افتادم... پس از اینکه به هوش آمدم کسی را ندیدم.
📔عبقری الحسان: ج۲، ص۶۱
📔منتخب الأثر: ج۲، ص۵۵۴
──═ঊঈ🕊ঊঈ═──
📔📔📔📔📔📔📔
✺بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم✺
≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡
≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡
روایـــــ📚ــــات مهــــــدوے
═══════════
═══════════
📚📚📚📚📚📚📚
🔰 مبادا کم بیاری 🔰
☀️امام صادق(علیه السلام):
ناگزیر باید پیش از آمدن قائم، سالی باشد که مردم در آن سال گرسنه بمانند و آنان را ترسی سخت از کشتار و کاهش در مال ها و کم شدن عمرها و محصولات فراگیرد،
که این در کتاب خداوند بسیار آشکار است "و شما را حتما به چیزی از ترس و گرسنگی و کاهش در اموال و جان ها و میوه ها خواهیم آزمود
و بردباران را بشارت ده"[١]
رَبَّنَا وَلَا تُحَمِّلْنَا مَا لَا طَاقَةَ لَنَا بِه.ِ[٢]
____________________
____________________
✍️ پی نوشت:
📚[١]-غیبت نعمانی: باب ١٤
📚[٢]-سوره بقره: آیه ٢٨٦