eitaa logo
قرارگاه جهادی مردمی وکانون فرهنگی تبلیغی سه شنبه های مهدوی سبزوار
726 دنبال‌کننده
3.5هزار عکس
1.9هزار ویدیو
38 فایل
مهدی و مهدویت(problem solver) قرارگاه جهادی مردمی وکانون فرهنگی تبلیغی سه شنبه های مهدوی سبزوار، جهت ترویج فرهنگ مهدویت وترویج کارخیروجهادی تاروزی که هیچ فقیری برروی کره زمین وجود نداشته باشدتادولت جهانی مهدوی شماره کارت جهت واریزنذورات 5047061026268892
مشاهده در ایتا
دانلود
قبلش بذارید یه نکته بگم: اهل بیت علیهم السلام به ما یاد دادن که تو معنویت به کم قانع نباشید. مقام‌های بلند بالا از خدا بخوایید. این قسمت از زیارت عاشورا رو یادتون هست؟ فَأَسْأَلُ اللّٰهَ الَّذِي أَكْرَمَنِي بِمَعْرِفَتِكُمْ، وَمَعْرِفَةِ أَوْلِيَائِكُمْ، وَرَزَقَنِي الْبَراءَةَ مِنْ أَعْدائِكُمْ، أَنْ يَجْعَلَنِي مَعَكُمْ فِي الدُّنْيا وَالْآخِرَةِ، وَأَنْ يُثَبِّتَ لِي عِنْدَكُمْ قَدَمَ صِدْقٍ فِي الدُّنْيا وَالْآخِرَةِ، وَأَسْأَلُهُ أَنْ يُبَلِّغَنِي الْمَقامَ الْمَحْمُودَ لَكُمْ عِنْدَ اللّٰهِ، وَأَنْ يَرْزُقَنِي طَلَبَ ثارِي مَعَ إِمامٍ هُدىً ظَاهِرٍ نَاطِقٍ بِالْحَقِّ مِنْكُمْ؛ پس درخواست می‏کنم از خدایی که مرا گرامی داشت به معرفت شما و معرفت دوستان شما، و بیزارى از دشمنان شما را روزى من فرمود که مرا در دنیا و آخرت با شما قرار دهد و استوار و بی‌لغزش کند گام‌های مرا، با صدق و صفا در حضور شما.و باز از خدا درخواست می‏کنم مرا برساند به آن جایگاه پسندیده و پایگاه ستودنی که خاص شماست و نصیبم کند خونخواهی شما را در رکاب امامی که از رگ و ریشۀ شماست و خداوند، راهنمای اوست و ظهور کرده است که حق را آشکارا و بی‌ ترس و تقیه، می‌گوید و به مردمان می‌رساند.
حالا بگم دعای از ته دل خانم شهید طاهرنیا چی بود؟ دعای همسر شهید طاهرنیا این بود: خدایا من رو تو قیامت همخونۀ حضرت زهرا سلام الله علیها کن. به دوستشون تأکید می‌کردند که همسایه نه، همخونه. می‌گفتند می‌خوام تو قیامت هم کنیز حضرت زهرا سلام الله باشم. أَنْ يَجْعَلَنِي مَعَكُمْ فِي الدُّنْيا وَالْآخِرَةِ
مقام محمود مقام شفاعته. تو زیارت عاشورا ما از خدا می‌خوایم که ما رو به این مقام برسونه: وَأَسْأَلُهُ أَنْ يُبَلِّغَنِي الْمَقامَ الْمَحْمُودَ لَكُمْ عِنْدَ اللّٰهِ اسم همسر شهیدشون سجاد بود. دوستشون از قول ایشون نقل می‌کردن که می گفتن: نمی‌خوام همیشه آویزون آقا سجاد باشم، می‌خوام به جایی برسم که من دست سجاد رو تو قیامت بگیرم. می فهمیمم این حرف‌ها رو؟ می تونیم دغدغه‌هامون رو با این دغدغه‌ها کنار هم بذاریم و خجالت نکشیم؟ راستی ما به چی فکر می‌کنیم؟ آرزوهای ما چه چیزهایی هست؟ رومون می‌شه آرزوهامون رو کنار این آرزو بذاریم؟
همسر شهید طاهرنیا عجیب و غریب به یاد امام زمان علیه السلام بود. نه از این یادکردن‌های کلیشه‌ای؛ نه. واقعا هم خودش غرق یاد امام زمان علیه السلام بود و هم بقیه رو به یاد امام زمان علیه السلام می‌نداخت. همون چیزی که بین ماها کمه. حالا می‌خوام بعضی از پیامایی که بین ایشون و یکی از صمیمی‌ترین دوستاش رد و بدل شده رو براتون بفرستم. این پیام‌ها رو دوستشون در اختیارمون گذاشتن. اگه اشکمون جاری شد و حسرت خوردیم، حتما دعا کنیم. مطمئن باشید که خدا دوست داره همه‌مون این طوری بشیم و بی‌شک کمکمون می‌کنه.
خوش به حال هر کسی که دنبال نشوندن لبخند روی لب امامشه!
از این که یک شب دور هم جمع شدند و حرفی از امام نزدند، خجالت می‌کشند. راستی آخرین باری که تو جمع دوستانه‌مون از امام زمان علیه السلام حرف زدیم کی بوده؟ کی؟ یادمون نیست؟
این حدیث رو بخونید، بعدش حرف دارم: رُمیله از یاران امیر المؤمنین علی علیه السلام می‌گوید: در زمان حکومت امیرالمومنین علی علیه السلام چند روزی تب تندی داشتم. در روز جمعه احساس کردم تبم پایین آمده است. با خود گفتم: کاری بهتر از این نمی‎شناسم که آبی به صورتم بزنم و پشت سر امیر مؤمنان علی علیه السلام نماز بخوانم. چنین کردم و به مسجد آمدم. هنگامی که امیر مؤمنان علی علیه السلام بالای منبر رفت، تبم برگشت. وقتی سخنان آن حضرت تمام شد و به دار الاماره بازگشت، من هم با ایشان وارد شدم. حضرت فرمود: ای رمیله! می‌دیدم که به خود می‌پیچیدی. عرض کردم: «بله» و داستان خود را بازگو کردم و این که چه چیز باعث شد که به نماز بروم. حضرت فرمود: رمیله! هیچ مؤمنی مریض نمی‎شود مگر این که ما هم به بیماری او، بیمار می‎شویم! و هیچ مؤمنی غمگین نمی‎شود، مگر این که ما به غم او محزون می‏‎شویم! و هیچ مؤمنی دعا نمی‎کند، مگر این که ما به دعای او آمین می‎گوییم و ساکت نمی‌شود مگر این که برایش دعا می‏کنیم. عرض کردم: یا امیرالمؤمنین! فدایت شوم، این حالت شما مربوط به کسانی است که در این محل و در پیرامون شمایند. آیا شما کسانی را هم که در اطراف زمین هستند می‎بینید؟ حضرت فرمود: ای رمیله! هیچ مؤمنی در شرق زمین و غرب آن نیست که از نگاه ما پنهان باشد. (بصائر الدرجات في فضائل آل محمد صلى الله عليهم، ج‏1، ص 259)
خوندید؟ حالا آماده‌اید که یه پیام خیلی عجیب و غریب براتون بفرستم؟ هر کدوم از این پیام‌ها معنای دقیق اون چیزیه که مدت‌ها ازش حرف زدم: ما باید عالممون رو عوض کنیم. در عالمی که توش هستیم، خیلی از مفاهیم معنوی معنا نداره و فقط در حد شعار باقی می‌مونه. به پیامی که می‌فرستم خوب دقت کنید. این پیام کسیه که شش سال درگیر سرطان بوده. زجر کشیده. به مریضی و به خوب شدنش از زاویۀ امام نگاه می کنه.👇👇
چند نفرمون تا حالا به درد و مریضی از این زاویه نگاه کردیم؟ خوش به حال هر کسی که واقعا این طوری نگاه کرده!
گفتم دوستشون هم همسر شهید مدافع حرم هستن. نزدیک سالگرده همسر دوستشون که می‌شه باز هم یاد امام زمان علیه السلام رو وسط می کشن.
دربارۀ قرض دادن صحبت می‌شه و ایشون به دوستشون میگن پولی رو به کسی قرض دادم. دوستشون می‌گه: «ان‌شاءالله واست چند برابر بشه» حالا جواب ایشون رو بخونید.
بذارید این وسط یه نکته بگم. می‌دونید الان که بعضی‌ها حس رها شدن گرفتند، حال و هواشون داره آسمونی می‌شه، دارن خودشون رو بررسی می‌کنند و فاصله‌شون رو با عالم همچین آدم‌هایی می‌سنجند، شیطونم دست به کاره؟ شروع می‌کنه به وسوسه‌هایی که اجازه نده ما تو این حال بمونیم؛ مثل این که بله حالا ایشون هنری نکرده که به این رتبه رسیده، منم اگه شرایط ایشون رو داشتم شاید به این رتبه حتی بالاتر می‌رسیدم، و هر فکر و خیال دیگه‌ای که اجازه نده من استفاده خودم رو ببرم و یه قدم به خدا و امامم نزدیک بشم.