💠 #خاطره
✍یکی ازشاگردان آیةالله مجتهدی تعریف میکردند:
یک روز با اصرار بعد از کلاس درس، استاد را برای ناهار به منزل خودمون بردم، بعد از یک بار غذا کشیدن از من خواست #دوباره برایشان غذا بکشم،
خیلی تعجب کردم اما چیزی نگفتم، بعد از جمع کردن سفره طاقت نیاوردم از ایشان پرسیدم :
حضرت استاد! ببخشید که ازتون این سوال رو میپرسم، آخه شما اهل غذا نیستید چطور دوبار غذا کشیدید؟
البته برای من باعث افتخار و خوشحالیست...
🍃استاد فرمودند سوال رو از من کردی برو جوابشو از #خانومت بگیر!!!
رفتم از همسرم پرسیدم موقع پختن غذا چه کردی؟ کمی فکر کرد و گفت با #وضو بودم.
رفتم به ایشان گفتم خانومم با وضو بوده.
🍃فرمودند اینکه کار همیشگی شان است، بپرس دیگر چکار کرده؟
رفتم پرسیدم، خانومم کمی فکر کرد و گفت وقتی داشتم غذا میپختم کمی با خودم #روضه سیدالشهدا رو زمزمه کردم و قطره #اشکی هم ریختم!!
نزد استاد رفتم و اینرا گفتم.
لبخندی زدند و گفتند: بله دلیل رفتارم این بود.
✍اگر نیت کنید ثواب اين غذاي امروز #نذر يكي از ائمه شود، آنوقت هم آشپزي برايت #دلنشين تر است، هم اينكه خانواده هر روز سر سفره يكي از ائمه نشسته اند!!!
🆔 @setad_ehya_teb_eslami