🔰جلسهدبیرستاد، با تیمبازرسیونظارت
📌 با آغاز هفته احیاء، دبیر ستاد شهرستان ضمن دعوت و تشکر و قدردانی از تیم بازرسی و نظارت، بر شدت گرفتن این موضوع تاکید کردند و نکاتی را پیرامون همین مسئله یادآور شدند.
#طرح_گام
🗓 سه شنبه ۱۴۰۲/۰۴/۲۷
#جلسه
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
📌به ما بپیوندید
🆔 @setadeabm_bbs
https://eitaa.com/joinchat/2941387025C6dd06744fc
🥀🍂🥀🍂🥀🍂🥀🍂🥀🍂
امروز پنجشنبه متعلق است به وجود نازنین امام حسن عسکری علیه السلام
و برابر است با:
🗓 29 تیر 1402ه.ش
🗓 2 محرم 1444ه.ق
🗓 20 جولای 2023 میلادی
🥀 ذڪر روز 🥀
#لااله_الاالله_الملک_الحق_المبین
نیست خدائی جز الله، فرمانروای حق و آشکار
جهت سلامتی #امام_زمان_عج
و
#مقام_معظم_رهبری
و
هدیه به روح #امام_راحل
#و_شهدا صلوات
https://eitaa.com/joinchat/2941387025C6dd06744fc
43.59M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔰تکریم از خواهران مومنه و معتقدی که پای اعتقادات خود ایستاده اند.
💠واحدعفافوحجابِ ستادامربهمعروفونهیازمنکر
شهرستانبابلسر
#کارفرهنگی #عفاف_و_حجاب
#حجاب
#هفته_احیاء
🗓تیرماه ۱۴٠۲
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
📌به ما بپیوندید
🆔 @setadeabm_bbs
https://eitaa.com/joinchat/2941387025C6dd06744fc
🏴 در کربلا چه گذشت...
▪️یک محرم الحرام | دیدار امام حسین علیه السلام با عبیدالله حر جعفی در نزدیکی کربلا و دعوت از او برای یاری حضرت
🔺وقایع نگار روزانه محرم
📌به ما بپیوندید
🆔@setadeabm_bbs
🏴 در کربلا چه گذشت...
▪️دوم محرم الحرام | ورود ابی عبدالله الحسین علیه السلام، اهل بیت و یاران حضرت به سرزمین کربلا
🔺وقایع نگار روزانه محرم
📌به ما بپیوندید
🆔@setadeabm_bbs
🔥 مستند داستانی دوربرگردان تجریش
💐 قسمت 32 (بخش اول)
وقتی منتظر چیزی نیستی شب و روز مثل باد میگذره،
اما امان از روزی که منتظر چیزی باشی!
اونوقت نه روزا شب میشه و نه شبا روز.
اصلا انگاری اینجور وقتا زمان پاشو میکنه توی یه کفش و میخواد حرصت رو در بیاره و عمدا لجبازی میکنه
نمیدونم چرا مثل عقده ای ها رفتار میکنه! انگاری ارث باباش رو خوردی!
وقتی عشقش نکشه بگذره همینه دیگه! عمرا اگه بگذره! نصیحت و خواهش و حق چایی هم فایده نداره!
البته اول و آخرش مجبوره این ثانیه های خشک و بی روح و مرده ش رو از سر راه برداره رو به حرکت در بیاره.
ولی لامصب یک جوری ثانیه هاش رو هل میده که 24 ساعت رو اندازه 60 ساعت کشش بده!
اینجور وقتا لاک پشتی توی ذهنم مجسم میشه که بازیش گرفته و نمیخواد از دست و پاش برای حرکت استفاده کنه؛
طوری که انگار داره تمرین سینه خیز میکنه تا بدنش ورز بیاد.
ادامه👇👇👇
ستاد امربه معروف شهرستان بابلسر
🔥 مستند داستانی دوربرگردان تجریش 💐 قسمت 32 (بخش اول) وقتی منتظر چیزی نیستی شب و روز مثل باد میگذر
🔥 مستند داستانی دوربرگردان تجریش
✨ ادامه قسمت 32 👇
بالاخره وقت شمردن جوجه ها داشت میرسید..!
قرار بود تا حدود 2 ساعت دیگه نتایج دور اول آزمون رو روی بُرد دانشگاه بزنن
دل توی دل کسی نبود.
اضطراب توی صورت بچه ها موج میزد..
خیلی ببخشید... معذرت میخوام.
یه یه لحظه ذهنم گره خورد به این جمله.
قصدم طولانی کردن متن و اذیت کردن شما نیست!
ولی چند لحظه ای رفتم توی دل این جمله دل توی دل نیست.
یعنی چی که دل توی دل نبود؟
مگه وقتای دیگه که اضطرابی نیست دل جاش توی دله؟
یعنی ما 2 تا دل داریم که یکیش گاهی میره و میاد؟
حالا فرضا که ما 2 تا دل داریم و جای این یکی دل توی اون یکی دل باشه..
اونوقت اضراب چه ربطی به نبودن این دل توی اون دل داره؟
اصلا مگه من معلم زبان فارسی و تحلیل گر فرهنگ لغتم که دست به این جملات میزنم و شما هم میخونید!
وقتی میگن دل نیست یعنی نیست دیگه! بحث نداره که!
پس ببخشید.
همه منتظر گذر ثانیه هایی بودیم که اصلا نمیگذشت!
یادمه ساعت ِدرس معارف بود،
استاد مثل همیشه بدون تاخیر وارد کلاس شد.
مردی جا افتاده و تقریبا 40 ساله، با محاسنی نسبتا بلند و ترکیبی از سفید و مشکی.
از همون استادایی که دکمه بالای پیراهنشون رو میبندن!
استاد هنوز ننشسته بود که یک از بچه ها شروع به صحبت کرد...
شرارت و تخسی به سرعت از سر و کلش بالا میرفت!
- استاد ببخشین! میتونم یه سوال بپرسم؟!
به نظر استاد هفت خطی میومد.
انگاری میدونست هدف بچه ها منحرف کردن کلاس از بحث اصلی و کشوندش به یک بحث چالشی هست،
ولی بازم به روی خودش نیاورد و آهسته گفت:
- بله دخترم. بفرمائید.
خدا نکنه دانشجوها نخوان درس پیش بره!
اون لحظه همه ی سوالات و ابهامات جهان ِهستی به کمکشون میاد.
- استاد مگه نمیگید خدا مهربونه! مگه نمیگید بخشندست!
چه طور میشه این خدای به این مهربونی و بخشندگی، آدما رو واسه یه گناه کوچک، سال های سال شایدم بی نهایت توی آتش جهنمش، اونم با سخت ترین عذاب ها بسوزونه و مجازات کنه؟!! اونم عذابی که میگن خیلی سخته و بیچاره و بدبدخت میشی و فلان و بیسار.
استاد به نظر شما این خدا واقعا مهربونه؟ این که تناقضه! هم مهربون هم خشن!
یا رحمن و رحیم رو از بسم الله حذف کنیم یا هم قبول کنیم که خدا سختگیر نیست!
به پسر بلیز آبی از اونطرف کلاس بلند شد و گفت:
- استاد ببخشید! چون بحث خدا شد میپرسم. اصلا کی گفته خدا داریم؟!
یه نظرم این حرف ها همه ساخته ذهن خود ماست.
من به غیب اعتقادی ندارم و تا چیزی رو نبینم باور نمیکنم.
چه طور میشه خدایی رو پرستید که میگید دیدنی نیست؟!
اصلا هست؟
یکی از جلو یکی از چپ یکی از راست!
فقط مونده بود بالا و پایین!
بچه ها مهلت نمیدادن و پشت سر هم رگباری سوال میپرسیدن!
اینطور که پیش میرفت تا چند دقیقه دیگه مطمئنا توی وجود خود استاد هم تشکیک میکردن!
استاد لبخندی زد. عینک فلزی دایره ای شکلش روی چشماش گذاشت و با صبوری گفت:
- سوال های خوبی پرسیدین بچه ها. ازتون ممنونم
میدونم که توی ذهن خیلی از شماها ممکنه بارها اینجور سوالات اومده باشه ولی نشده که به زبون بیارید.
شاید مثلا موقعیت بیانش نبوده یا هر چی نمیدونم.
حقیقتا گفتگوی مفصل پیرامون این مطالب ساعت ها و روزها زمان میبره و کار یکی دو ساعت و یکی دو روز نیست
الان هم میدونم شرح مفصل پاسخ این سوالات در وقت و حتی حوصله کلاس نیست.
پس اجازه بدین، در حد زمان و ظرفیت کلاس یکی دوتا سوال رو به طور خیلی خلاصه پاسخ بدم.
نگران نباشید. امروز درس جدید نمیدم.
لبخندی روی صورت بچه ها نقش بست.
و البته خجالتی که استاد انگیزه پرسیدن سوال ها رو میدونست.
ولی اونیکه مهمه این بود که واقعا این ها سوال های مهمی بودن!
✍️ مجتبی مختاری
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
📌به ما بپیوندید
🆔 @setadeabm_bbs
https://eitaa.com/joinchat/2941387025C6dd06744fc