eitaa logo
ستاد امربه‌ معروف‌ شهرستان‌ بابلسر
354 دنبال‌کننده
2.8هزار عکس
1.2هزار ویدیو
38 فایل
💎 ستاد امر به معروف و نهی از منکر شهرستان بابلسر 🌱 احیای واجب فراموش شده 💥 مطالبه گری و گره گشایی 💥 دریافت گزارشات و مستندات مردمی 💥 پیگیری تخلفات ادارات و اصناف تا حصول نتیجه قانونی 🆔 @amrbemaruf_bbs 01135332465 ‏‪‏ ☎ 📲 09927304406
مشاهده در ایتا
دانلود
ستاد امربه‌ معروف‌ شهرستان‌ بابلسر
رمان واقعی«تجسم شیطان» #قسمت_بیست_سوم 🎬: شراره مانند انسان مارگزیده به خود می پیچید، هر چه وشوشه بی
رمان واقعی«تجسم شیطان» 🎬: شمسی مانند انسان های برافروخته وارد خانه شد، صدای کودک کوچکش به آسمان بلند بود،همزمان با ورود شمسی به حیاط خاکی خانه، در‌چوبی اتاق نشیمن باز شد و مادر شمسی با چهره ای عصبانی از اتاق خارج شد و تا چشمش به دخترش افتاد جلو آمد، چشم هایش را ریز کرد و همانطور که حلقهٔ دستش را دور مچ شمسی محکم می کرد او را به طرف اتاق کوچکی در انتهای حیاط که تنور خانه در آنجا قرار داشت برد و زیر لب گفت: بیا ببینم کجا بودی...اینموقع روز، یه بچه کوچک را رها می کنی و کجا میری؟! شمسی که حسابی غافلگیر شده بود با فشار دست مادرش وارد اتاق تاریک تنور شد ، پشتش را به تنور داد و در ذهنش دنبال جوابی بود که به مادرش بدهد، مادر دندان هایش را بهم سایید و گفت: دنبال این نباش که دروغی سر هم کنی، من خوب میدانم تو الان از قبرستان می آیی،سعی نکن من را گول بزنی، من خوب میفهمم که داری جادو جنبل می کنی اما برای چی؟! شمسی که انگار رسوای عالم شده بود با تته و پته گفت: کی به شما گفته؟! اصلا من چرا... مادر دست شمسی را گرفت و کشید و سعی کرد که روی زمین سیمانی و سرد اتاق بنشیند و بعد سرش را نزدیک گوش شمسی آورد و صدایش را آهسته کرد و گفت: ببین منم یک زن هستم و می دانم که گاهی سحر و ساحری لازم است، اما موندم تو چرا یه ذره عقل توی کله ات نیست و تمام پول های بی زبانی را که اسد بدبخت درمی آورد و توی دامن تو میریزه را یکباره میریزی توی حلق ملا غلام؟! شمسی که خیلی متعجب شده بود گفت: خوب به نظرتون خودم برم درس رمالی بخونم ؟! و با این حرف زد زیر خنده... مادر شمسی که حوصله اش از این حرفهای سبکسرانه شمسی سر رفته بود اوفی کرد و گفت: لازم نکرده درسش را بخونی، خیلی زرنگ بودی سیکلت را میگرفتی که بهت نگن بیسواد...و بعد صدایش را آهسته تر کرد و گفت: من موکل سفلی دارم که تمام کارها را برام انجام میده و میتونم این موکل را به تو انتقال بدم، یعنی این موکل یه جوری موروثی هست و با اشاره من به هر کدام از فرزندانم خدمت میکنه، اگر می خوای منتقلش میکنم به تو ،منتها یک سری خدمات باید براش انجام بدی... شمسی که هر لحظه تعجبش بیشتر میشد گفت: موکل یعنی همون که ملا غلام میگفت و....واقعا برای منم کار میکنه؟! من باید چکار کنم ؟! مادرش سری تکان داد و گفت: آره همون هست که ملا میگه...کارهاش خیلی سخت نیست بین چند زن و شوهر جدایی بنداز و چند تا کار دیگه... شمسی لبخندی مرموزانه زد و در ذهنش هزاران نقشه کشید.. ادامه دارد.. 📝به قلم:ط_حسینی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 📌به ما بپیوندید 🆔@setadeabm_bbs https://eitaa.com/joinchat/2941387025C6dd06744fc
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
جزء ۹ ✨ 💞📖هر روز با یک صفحه قرآن ✨ به امید پیروزی و سربلندی جبهه انقلاب اسلامی 🌺🌺 اللهم‌صل‌علی‌محمد‌وال‌محمدوعجل‌فرجهم 🌹🌹🌹🌹 ┏━━━🍃🌷🔰🌷🍃━━━┓ 📌به ما بپیوندید 👇👇 🆔 @setadeabm_bbs https://eitaa.com/joinchat/2941387025C6dd06744fc ┗━━━🍃🌷♻️🌷🍃━━━┛
11.54M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
. آداب کنشگری 🗳 ویژه انتخابات 🇮🇷 قسمت اول: نه انفعال خوبه و نه تهاجم 🤬 بهتره جراتمندانه رفتار کنیم👌 مهارت‌افزایی با👈 هادی‌صائبی .🆔@setadeabm_bbs
10.5M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
👆رای گرفتن به چه قیمتی😔 اینکه ایطور از خانمها دفاع میکنند به نفع خانمها نیست برعکس به ضرر خانمهاست .دین و دیانت ما پس چی میشه؟ قیامتمون چی ؟؟ 🔴حتما ببینید و نشردهید ‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 📌به ما بپیوندید 🆔@setadeabm_bbs https://eitaa.com/joinchat/2941387025C6dd06744fc
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔰بازدید سرزده آقای محمود درزی دبیر ستاد امر به معروف شهرستان از اداره آب و فاضلاب 📌در این بازدید، دبیر ستاد ضمن خداقوت و خسته نباشید به کارکنان اداره، پیگیر مشکلات و مطالبات مردمی و نحوه خدمت رسانی به ارباب رجوع شدند. 🗓دوشنبه ۱۴۰۳/۰۴/۱۱ ┏━━━🍃🌷🔰🌷🍃━━━┓ 📌به ما بپیوندید 👇👇 🆔 @setadeabm_bbs https://eitaa.com/joinchat/2941387025C6dd06744fc ┗━━━🍃🌷♻️🌷🍃━━━┛
🔰بازدید سرزده آقای محمود درزی دبیر ستاد امر به معروف شهرستان از اداره جهاد کشاورزی شهرستان 📌در این بازدید، دبیر ستاد ضمن خداقوت و خسته نباشید به مدیر و کارکنان اداره، پیگیر مشکلات و مطالبات مردمی و نحوه خدمت رسانی به ارباب رجوع شدند و دقایقی با مدیر و روحانی اداره در مورد معروفات و منکرات دستگاه گفتگو کردند. 🗓دوشنبه ۱۴۰۳/۰۴/۱۱ ┏━━━🍃🌷🔰🌷🍃━━━┓ 📌به ما بپیوندید 👇👇 🆔 @setadeabm_bbs https://eitaa.com/joinchat/2941387025C6dd06744fc ┗━━━🍃🌷♻️🌷🍃━━━┛
💠دو نكته درباره بدن در نماز 1. استقرار و آرامش بدن در حال ، الاحرام، و واجب است. 2. معيار در استقرار و طمأنيه، است و اگر عرفاً نمازگزار، قرار و آرامش نداشته باشد نمازش صحيح نيست و حركت كم، مضر نيست. (1) ------------------ 📚 پی‌نوشت: 1. جامع المسائل فاضل، ج 1، ص 91، س 275 ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 📌به ما بپیوندید 🆔@setadeabm_bbs
✅ دعوت به مشارکت در انتخابات، از بالاترین و مقدس‌ترین معروفات است 🔻 حجت‌الاسلام دکتر محمدحسین طاهری آکردی، دبیر ستاد امر به معروف و نهی از منکر کشور: 🔹 بدون شک از مهم‌ترین، والاترین و مقدس‌ترین معروف‌ها حفظ قدرت انقلاب اسلامی و نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران است که در حال حاضر این مهم با مشارکت حداکثری مردم در انتخابات محقق خواهد شد. 🔹 لازم است تمامی ستادهای استانی و شهرستانی به صورت فوری و جهادی در هفته پیش‌رو تلاش مضاعفی در فضای مجازی و میدانی برای افزایش مشارکت عمومی و تبیین شاخص‌های انتخاب اصلح با محوریت بیانات رهبر معظم انقلاب داشته و در این راستا از همه امکانات کمال بهره را داشته باشند. 🔹 از تمامی تشکل‌های مردمی و فعالان عرصه امر به معروف و نهی از منکر تقاضا داریم در این مسیر مقدس یاری گر ستاد امر به معروف و نهی از منکر باشند. 🌐 متن کامل: https://setad-abm.ir/fa/13836 ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 📌به ما بپیوندید 🆔@setadeabm_bbs https://eitaa.com/joinchat/2941387025C6dd06744fc
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ستاد امربه‌ معروف‌ شهرستان‌ بابلسر
رمان واقعی«تجسم شیطان» #قسمت_بیست_چهارم 🎬: شمسی مانند انسان های برافروخته وارد خانه شد، صدای کودک ک
رمان واقعی«تجسم شیطان» 🎬: حالا شمسی احساس قدرت می کرد، با وجود موکل موروثی که مادرش به او هدیه کرده بود، دیگر احتیاج به مراجعه به ملا غلام نبود، او مطمئن بود که خانهٔ مطهره و محمود هر شب بحث و دعواست، اما تعهداتی را که داده بود باید عمل می کرد، حداقل بین چند زوج جدایی بیاندازد.... شمسی همانطور که آخرین چانه خمیر را پهن می کرد تا به تنور بچسپاند، ناگهان فکری به ذهنش رسید...درست است خودش است، چرا زودتر به فکرش نرسید. شمسی نان های داغ را که هنوز بخار داغی از آنها بلند بود را داخل سفره چپاند، چادر سفید با گلهای ریز سیاه را روی سرش انداخت و همانطور که از در خانه خارج می شد بلند گفت: مادر،حواست به بچه من باشه، الان میام و از در خانه بیرون آمد و اصلا نشنید که مادرش از او چند سوال پرسید. شمسی با شتاب پیش میرفت و با خود میگفت: احتمالا اینموقع روز خانه است،چرا از اول به فکرم نرسید...عه عه عه.. پاهای شمسی مانند درازگوشی که راه همیشگی اش را حفظ باشد، او را به پیش میبرد و کمتر از چند دقیقه به خانه ملا غلام رسید. در خانه باز بود، شمسی تلنگر کوچکی به در زد و چون جوابی نشنید وارد خانه شد، اتاق های ردیف با درهای چوبی آبی رنگ مانند قطار به چشم می خورد، زن ملاغلام لب حوض مشغول شستن لباس بود و تا چشمش به شمسی افتاد، لبخندی زد و اتاق ملاغلام را نشان داد و گفت: ملا میهمان دارد و بعد صدایش را پایین تر آورد و ادامه داد: یه مشتری دم کلفت از ده بالا اومده... شمسی که ذهنش درگیر چیز دیگه ای بود به میان حرف زن پرید و گفت: با او که کاری ندارم، دخترزاده تان، فتانه توی خانه هست؟! زن که انگار انتظار شنیدن این حرف را نداشت، اوفی کرد و از زیر چشم به اتاق روبه رو که اتاق فتانه و شوهرش بود نگاهی کرد و گفت: ما نه از بچه شانس آوردیم و نه از نوه، شوهر فتانه هم شده داماد سرخانه... شمسی سری تکان داد و گفت: فتانه الان داخل اتاقشون هست؟ شوهرش هم هست؟! زن سری تکان داد و گفت: شوهرش رفته سر زمین، فتانه هم مثل همیشه یه بهانه آورد و همراه شوهره نرفت و توی خانه موند، شمسی لبخند گله گشادی زد و گفت: خوب خدا را شکر،با فتانه کار دارم و با زدن این حرف به سمت اتاقی که محل زندگی فتانه و شوهرش بود رفت. زن ملا غلام نفسش را محکم بیرون داد و زیر لب گفت: معلوم این زن مکار چکار فتانه دارد؟! فتانه هنوز نزده میرقصد، وای به حال اینکه شمسی براش بزنه و اونم روی دور بیافته... ادامه دارد.. 📝به قلم:ط_حسینی براساس واقعیت ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 📌به ما بپیوندید 🆔@setadeabm_bbs https://eitaa.com/joinchat/2941387025C6dd06744fc