eitaa logo
ستاد امربه‌ معروف‌ شهرستان‌ بابلسر
354 دنبال‌کننده
2.8هزار عکس
1.2هزار ویدیو
38 فایل
💎 ستاد امر به معروف و نهی از منکر شهرستان بابلسر 🌱 احیای واجب فراموش شده 💥 مطالبه گری و گره گشایی 💥 دریافت گزارشات و مستندات مردمی 💥 پیگیری تخلفات ادارات و اصناف تا حصول نتیجه قانونی 🆔 @amrbemaruf_bbs 01135332465 ‏‪‏ ☎ 📲 09927304406
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
حسین ستودهخواهش کردم پیرهنت رو پس بدن ندادن.mp3
زمان: حجم: 5.34M
خواهش کردم پیرهنت رو پس بدن ندادن نیزه نیزه به کشتن تو ادامه دادن خواهش کردم وقتی سر رو میبرن نباشم حالا باید چه جوری از بدنت جدا شم 🎙 #️⃣
5.86M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سیدالشهدا برای نهی از منکر به قلتگاه میره..... ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 📌به ما بپیوندید 🆔@setadeabm_bbs
4.76M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 تنها ایرانی‌ای که در سپاه امام حسین(ع) به شهادت رسید ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 📌به ما بپیوندید 🆔@setadeabm_bbs
ـ⁣⁣⁣⁣🔸🌼🔸🌼🔸 ـ⁣⁣⁣⁣🌼🔸🌼🔸 ـ⁣⁣⁣⁣🔸🌼🔸﷽ ـ⁣⁣⁣⁣🌼🔸 ـ⁣⁣⁣⁣🔸 ❓چرا گفتن روز تاسوعا و عاشورا رو روزه نگیریم؟ 📚 علامه مجلسی در «زاد المعاد» فرموده: بهتر آن است که روز نهم و دهم را روزه نگیرید، زیرا بنی‌امیه این دو روز را برای برکت و شماتت بر قتل آن حضرت روزه می‌گرفتند و برای برکت، آذوقه سال را در روز عاشورا ذخیره می‌کردند! و به دروغ، احادیث بسیار در فضیلت این دو روز و روزه آن‌ها را به حضرت رسول(صلی‌الله‌علیه‌وآله) نسبت داده‌اند در حالی که از طریق اهل‌بیت احادیث بسیاری در مذمّت روزه این دو روز به ویژه روز عاشورا وارد شده است. ✍ شیخ طوسی فرموده: 📌 روز عاشورا تا بعد از عصر از خوراکی و آشامیدنی خودداری کنید، آنگاه کمی تُربت بخورید 📕 از حضرت رضا(علیه‌السلام) روایت شده: هرکه کوشیدن در حوائج خود را در روز عاشورا ترک کند و به دنبال کاری نرود، حق‌تعالی حوائج دنیا و آخرت او را برآورد و هرکه روز عاشورا، روز مصیبت و اندوه و گریه او باشد، حق‌تعالی روز قیامت را روز شادی و سرور و خوشحالی او گرداند و دیده‌اش در بهشت به ما روشن شود؛ هرکه روز عاشورا را روز برکت نامد و در آن روز برای منزل خود چیزی ذخیره کند خدا آن ذخیره را برای او مبارک نکند و روز قیامت با یزید و عبیدالله بن زیاد و عمر بن سعد(علیهم اللعنه) محشور گردد. 🔺 مفاتیح، بخش اعمال ماه محرم ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 📌به ما بپیوندید 🆔@setadeabm_bbs
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
3.86M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
♨️🏴کربلا را شنیدیم... 😭غزه را دیدیم... 🤲اللهم‌عجل‌لولیک‌الفرج ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 📌به ما بپیوندید 🆔@setadeabm_bbs
23.59M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥/ ببینید سخنرانی حجت الاسلام درزیان با موضوع رعایت شرایط و قوانین توسط بانوان در مجلس روضه سیدالشهدا علیه السلام پیشنهاد میشه ببینید... در دیدار و بازدید محرمی دبیر ستاد از مساجد و تکایای شهرستان / حسینیه ۲۵ تیر ۱۴۰۳ ┏━━━🍃🌷🔰🌷🍃━━━┓ 📌به ما بپیوندید 👇 🆔 @setadeabm_bbs https://eitaa.com/joinchat/2941387025C6dd06744fc ┗━━━🍃🌷♻️🌷🍃━━━┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ستاد امربه‌ معروف‌ شهرستان‌ بابلسر
رمان واقعی«تجسم شیطان» #قسمت_سی_پنجم 🎬: سالها پشت سر هم مثل برق و باد گذشت، الان عاطفه که هنگام عروس
رمان واقعی«تجسم شیطان» 🎬: روح الله بر سرعت قدم هایش افزود و خود را به در نیمه باز خانه رساند با خوشحالی خودش را داخل خانه انداخت. ردیف اتاق های پیش رو را نگاه کرد و از کفش های جلوی در اتاق مهمانخانه فهمید که هر خبری هست آنجاست. با دو خودش را به اتاق رساند و در حالیکه نفس نفس میزد در اتاق را باز کرد و سرش را از پشت پرده داخل داد. خدای من باورش نمیشد، مامان همراه دایی محمد اومده بود، وارد اتاق شد، از خجالت سرخ شده بود، کنار در اتاق وایستاد و گونی کتاباش را با دوتا دست چسپیده بود و خیره به گلیم کف اتاق آهسته گفت: س..سلام عاطفه از جا بلند شد و با خوشحالی به طرف روح الله امد و عروسک دستش را نشان روح الله داد و گفت: سلام داداشی، ببین چه عروسک قشنگی!! ناگهان گرمای دستهایی که سالها در انتظار آن بود او را در بر گرفت، روح الله ناخواسته اشک هایش جاری شد و همانطور که بینی اش را بالا میکشید، می خواست عطر تن مادری را که سالها می خواستش اما نداشتش به تن بکشد. مامان مطهره، روح الله کوچک را در آغوش گرفت و بعد از لحظاتی خم شد و جلوی پای او زانو زد تا قدش به قد پسرکش برسد و بعد دستی به گونهٔ روح الله کشید و بوسه ای از روی او گرفت و گفت: سلام عزیزم! چرا گریه می کنی پسر گلم؟! روح الله ناخواسته خود را در آغوش مادر افکند و هق هقش کل اتاق را گرفت، از گریه روح الله ، مادر، عاطفه ،مادربزرگ و حتی دایی محمد به گریه افتاد. مادرش همانطور که پشت روح الله را نوازش می کرد گفت، گریه نکن عزیزم، منو ببخش پسرم، منو ببخش که این چند سال نیومدم دیدنتان، یه غرور بی جا و یه کم ترس از اون زن بدهن داشتم، اما قول میدم که از این به بعد هر ماه بیام دیدنتون... روح الله خودش را از آغوش مادر جدا کرد و همانطور که با آستین لباسش، اشک چشمهاش را پاک می کرد گفت: قول میدی مامان؟! مادر همانطور که باران اشک هایش سرازیر شده بود گفت: قول قول..‌و بعد دست روح الله را در دست گرفت به سمت بالای اتاق کنار پشتی برد و گفت: حالا بیا ببین چه چیزهای قشنگی برات آوردم روح الله کنار مادر نشست و مادر از داخل پلاستیک بزرگی که کنار پشتی گذاشته بود اول دوتا دفتر درآورد، برقی توی چشمهای روح الله درخشید و با خوشحالی گفت: آااخ جون دفتر مشق، از کجا میدونستی که من دفتر می خوام؟! مادر لبخندی زد و همانطور که موهای روح الله را نوازش میکرد گفت: تازه از این دفتر جدیداست ، خط کشی شده و یه جا هم بالای صفحه کادر داره و میتوتی اسمت یا اسم درسی که داری را بنویسی..تازه جلدش هم از این رنگ رنگی هاست.. روح الله به زرق و برق دفتر نگاه نمی کرد، فقط خوشحال بود که از فردا میتونه تکالیفش را داخل دفتر بنویسه و از آقا معلم کتک نخوره... مادر دست برد و یه جعبه دیگه بیرون آورد، وای خدای من! باورش نمی شد، یه کفش قشنگ بندی، از همین نیم بوت ها که همیشه دوست داشت داشته باشه..یه کفش قهوه ای و خوشگل.. مادر کفش را از داخل جعبه دراورد و جلو پای روح الله گذاشت و گفت امیدوارم اندازه پات باشه ، بپوش ببینم.. روح الله باذوق مشغول پوشیدن کفش شد و اصلا متوجه نبود که پاچه شلوارش بالا رفته و مادرش خیره به کبودی های ساق پای پسرک زجر کشیده اش هست.. روح الله کفش ها را پوشید و ایستاد، چند قدم راه رفت و گفت: قشنگه ،یه شماره بلنده فکر کنم اما خیلی راحته از کفش های ته میخی خیلی خیلی بهتر و راحت تره... مادر خودش را جلو کشید،سر کفش را فشار داد و گفت آره یه ذره گشاده و بعد پاچه شلوار روح الله را بالا داد و گفت: پاهات چرا سیاه شده؟! روح الله که دوست نداشت با گفتن حقیقت مادرش را ناراحت کنه گفت: ه..هیچی تو راه خوردم زمین.. مادر آهی کشید و بعد نگاهی به گونی کنار در کرد و گفت: مگه کیف نداری؟! یعنی بابات اینقدر دستش تنگه که کیف هم برات نخریده؟! شنیدم کارمنده که... روح الله که نمی دانست چی جواب بده خودش را مشغول کفش ها نشان داد.. ادامه دارد.. 📝به قلم:ط_حسینی براساس واقعیت ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 📌به ما بپیوندید 🆔@setadeabm_bbs https://eitaa.com/joinchat/2941387025C6dd06744fc
💠حضور دبیر و همکاران ستاد امر به معروف و نهی از منکر شهرستان در مراسم عزاداری دهمین شب از ماه محرم مسجد شهرک ساحلی 🗓سه شنبه ۱۴۰۳/۰۴/۲۶ ┏━━━🍃🌷🔰🌷🍃━━━┓ 📌به ما بپیوندید 👇 🆔 @setadeabm_bbs https://eitaa.com/joinchat/2941387025C6dd06744fc ┗━━━🍃🌷♻️🌷🍃━━━┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا