سلام و عرض ادب و احترام
✅بعضا سوالاتی مطرح می شود
از قبیل؛ خودرو های کشف حجاب کرده، از راننده و سرنشینان
خودروهای حامل سگ
موتور سواران و یا راکبین، مردها با شلوارک و شورت های ساحلی و خانم ها کشف حجاب کرده
چرا برخورد نمیشود و یا چگونه برخورد میشود؟؟؟
همه موارد فوق بعلاوه ادارات و دستگاه ها و اصناف مختلف، چه کارمندان و متصدیان و چه مراجعه کنندگان و مشتریان، باید دارای حجاب باشند و کشف حجاب،خلاف شرع و قانون و جرم محسوب می شود.
لذا موارد فوق را میتوانید با عکس مستند کرده و برای ادمین کانال ارسال نمایید.
💠روابط عمومی ستاد امر به معروف و نهی از منکر شهرستان بابلسر
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
📌به ما بپیوندید
🆔@setadeabm_bbs
💠برگزاری همایش دبیران و کارشناسان عفاف و حجاب ستادهای امر به معروف و نهی از منکر استان مازندران، به میزبانی بابلسر
✅در این همایش آقای محمود درزی دبیر ستاد شهرستان بابلسر ضمن عرض خیر مقدم خدمت دبیر ستاد استان و دبیران و کارشناسان عفاف و حجاب شهرستان های استان مازندران،
مواردی از مشکلات ستادها و انتظارات
دبیران از ستاد استان و کشور را بیان نمودند.
♦سپس تعدادی از دبیران دقایقی به ایراد مباحث پرداخته و در نهایت حجت الاسلام والمسلمین احمدی دبیر ستاد استان نیز سخنرانی نمودند.
_این دوره از ساعت ۹ الی ۱۳ بطول انجامید
🗓 سه شنبه ۱۴۰۳/۰۵/۰۲
┏━━━🍃🌷🍃━━━┓
📌به ما بپیوندید 👇
🆔 @setadeabm_bbs
https://eitaa.com/joinchat/2941387025C6dd06744fc
┗━━━🍃🌹🍃━━━┛
ستاد امربه معروف شهرستان بابلسر
رمان واقعی«تجسم شیطان» #قسمت_چهل_یکم 🎬: سالها مثل برق و باد میگذشت و حالا روح الله هفت ساله،نوجوانی
رمان واقعی«تجسم شیطان»
#قسمت_چهل_دوم 🎬:
نزدیک عید بود، صدای جیک جیک گنجشکها از هر طرف به گوش میرسید، روح الله غرق خواندن کتاب پیش رویش بود، کتاب فارسی مدرسه اش او را در عالم خود فرو برده بود که ناگهان با صدای شرشر آب به خود آمد، هراسان از جا بلند شد، کتاب را روی زمین انداخت و به طرف جوی آبی که کنار درختان درست کرده بود رفت اوفی کرد و گفت: حالا چه وقت خراب شدن جوی بود و بعد بیلی را که کمی انطرف تر روی زمین انداخته بود برداشت با دقت جوی آب را درست کرد و زیر لب گفت: عجیب هست، اینجا را که چند روز پیش درست کردم و خوب خشک شده بود، یعنی چرا اینجور شد؟ نکنه کسی میاد تو باغ و..
جوی آب درست شد و روح الله با دقت رد آب را گرفت تا تمام درختها آب بخورند، البته اینها درختان بارور نبودند، نهالهایی که پدرش محمود یک سال پیش به روح الله داده بود، همه گرفته بودند و اینک به درختان نازک و جوان تبدیل شده بودند، از زمانی که پدرش این زمین خشک و بی علف را به او واگذار کرده بود تا باغی قشنگ از آن درست کند، بیش از یکسال میگذشت و روح الله به یاد می آورد که چه شبهایی را اینجا کار کرده و البته صبح هم مدرسه رفته است ولی با این حال نه کار باغ زمین مانده بود و نه روح الله بی خیال درس شده بود.
روح الله خوب که مطمئن شد آب راه درستش را می رود،به سر جای اولش برگشت و کتابش را از روی زمین برداشت، کمی آن را ورق زد و میدید که بدون استثنا، کل صفحات کتاب اثر گِل یا انگشتهای گِلی روی آن مشهود بود، البته این آثار هنری مختص کتاب فارسی او نبود و تمام کتاب و دفترهایش سرشار از این آثار بود و اگر کتاب یا دفتری رد گِل و خاک و آب رویش نبود، باید تعجب می کرد
معلم ها و همشاگردی هایش هم این موضوع را کاملا میدانستند.
روح الله صفحه کتابش را بست،به آسمان آبی نگاه کرد، خورشید به خون نشسته بود و داشت پشت کوه های مغرب، پنهان میشد.
روح الله نفسش را محکم بیرون داد و گفت: خدایا شکرت، به خاطر تمام نعمت هایی که دادی شکرت، اگر کسی حرف های روح الله را گوش میکرد، گمان میکرد که او نه نوجوانی چهارده ساله،بلکه خردمندی چهل ساله است، رنج روزگار و مرارت هایی که به پای او ریخته بودند، از او فردی مجرب و فهیم و صبور ساخته بود،او خدا را شکر می کرد که این باغ بهانه ای شده بود تا کمتر کتک ها و آشوب های فتانه دامن گیرش شود، در این زمان پدرش هم متوجه شده بود که فتانه نسبت به عاطفه و روح الله چقدر سنگدلانه برخورد می کند اما انگار محمود در مقابل فتانه زبانش بسته بود و گویی سحری در کار بود که محمود اینهمه ظلم را میدید اما انگار اجازه نداشت از این دو فرزند مظلومش دفاع کند و گاهی اوقات صبر محمود لبریز می شد و فتانه را به باد کتک میگرفت، آنقدر فتانه را میزد که هم خودش و هم فتانه از نفس می افتادند ، گرچه این کتک ها به خاطر بچه ها نبود و به خاطر مسائل متفرقه و زناشویی بود اما فتانه این کتک ها را پای روح الله و عاطفه می گذاشت و هر روز با بهانه ای به جان این دو بینوا می افتاد، عاطفه سعی می کرد کمتر به خانهٔ پدرش بیاید اما همان یک باری که در هفته می آمد اندازه یک سال کتک می خورد، فتانه از عاطفه می خواست که خبرهای خانه مادربزرگ و بعضا مامان مطهره را که هفته ای یا ماهی یک بار به آنها سرمیزد به فتانه برساند.
و هر بار که مطهره هدیه ای برای عاطفه می آورد، فتانه آن هدیه را، گرچه عروسک یا اسباب بازی ساده ای بود، از عاطفه به زور میگرفت و به سارا دختر مهدی برادر محمود میداد، زن مهدی خواهر زاده شمسی بود و فتانه به خاطر شمسی هوایش را داشت،البته فتانه و شمسی دو تا جاری بودند که در همهٔ کارهای هم سهیم بودند و راز دار یکدیگر بودند...
ادامه دارد..
📝به قلم:ط_حسینی
براساس واقعیت
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
📌به ما بپیوندید
🆔@setadeabm_bbs
https://eitaa.com/joinchat/2941387025C6dd06744fc
جزء ۱۰✨
💞📖هر روز با یک صفحه قرآن ✨
🏴 هدیه به روح شهدای کربلا و کاروان اهل بیت پیامبر(ص) ، قافله اسرا و عمه جان زینب سلام الله علیها
اللهمصلعلیمحمدوالمحمدوعجلفرجهم
🌹🌹🌹🌹
┏━━━🍃🌷🔰🌷🍃━━━┓
📌به ما بپیوندید 👇👇
🆔 @setadeabm_bbs
https://eitaa.com/joinchat/2941387025C6dd06744fc
┗━━━🍃🌷♻️🌷🍃━━━┛
💠بازدید مشترک فرمانداری و ستاد از دریا
✅دبیر ستاد امر به معروف بهمراه معاون اجتماعی فرمانداری شهرستان بابلسر و تعدادی از مسئولان از نوار ساحلی و طرح ساماندهی دریا بازدید نمودند.
#حضور
🗓 پنجشنبه ۱۴۰۳/۰۵/۰۴
┏━━━🍃🌷🔰🌷🍃━━━┓
📌به ما بپیوندید 👇
🆔 @setadeabm_bbs
https://eitaa.com/joinchat/2941387025C6dd06744fc
┗━━━🍃🌷♻️🌷🍃━━━┛
💠 آیا صرف خجالت کشیدن، موجب سقوط امر به معروف و نهی از منکر میشود؟
✅ همه مراجع عظام تقلید: وظيفهی هر مکلفی علاوه بر انکار قلبی ـ با وجود شرايط امر به معروف و نهى از منكر و احتمال تأثير ـ امر و نهی زبانی است و غير از آن وظيفهای ندارد و مجرد خجالت، موجب سقوط نیست.
📚 منابع: رسالهی نماز و روزه رهبر معظم انقلاب، ص۳۶، م ۱۸۹، سایت کلیشه (سایت اختصاصی آیتالله سیستانی)، ویژه نمایندگان معظمله، با استفاده از بخش “ایمیلهای نجف”، سایت رسمی آیتاللهالعظمی مکارم شیرازی، بخش استفتائات، استفتاء از دفتر رهبر معظم انقلاب، پایگاه اطلاع رسانی احکام جامع
#احکام
#احکام_دین
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
📌به ما بپیوندید
🆔@setadeabm_bbs
📚 فلسفه امر به معروف و نهی از منکر و آثار آن
🆔@setadeabm_bbs