✅ سینما به مثابه ابزار اشاعه فرهنگ امر به معروف
📝 دبیر ستاد امر به معروف، به مناسبت فرارسیدن روز ملی سینما، توجه به آرمانهای انقلاب اسلامی در سینمای ایران را مورد تاکید قرار داد و هنر هفتم را یکی از موثرترین روشهای ترویج معروفات در جامعه دانست.
🔹 حجتالاسلام والمسلمین دکتر محمد حسین طاهری آکردی، اظهار امیدواری نمود که با تلاش هنرمندان مومن و متعهد کشورمان در عرصه سینما، نام ایران در سطح جهان اعتلا یابد و سینما به مثابه یک ابزار اشاعه فرهنگی به مردم دنیا عرضه گردد.
🔹 وی تصریح کرد که نگاه ستاد امر به معروف به سینما یک نگاه تخصصی و مبتنی بر ظرافتهای هنری است، اما همزمان باید به غنی بودن محتوا و استفاده از ظرفیتهای مدیوم سینما در بازنمایی فرهنگ بومی نیز توجه کرد.
🔹 دبیر ستاد امر به معروف کشور همچنین اظهار امیدواری نمود که با توجه به ارزشهای فرهنگی ملی و دینی، سینمای ایران به رفیعترین قلههای جهانی برسد و سینماگران کشورمان، بتوانند ضمن مقابله با استکبار جهانی در جریان جنگ نرم، نام ایران را اعتلا بخشند.
🌐 متن کامل: https://setad-abm.ir/fa/15018
🆔 @setadeabm_bbs
📣ثبت نام آغاز شد...
دوره آموزشی #خانواده_متعالی
(زیست عفیفانه)
به صورت مجازی و رایگان در ۱۸ جلسه
📚سرفصل های دوره :
🔸 آشنایی با زیست عفیفانه
🔸مهارت های ارتباطی زوجین
🔸 جمعیت و اهمیت فرزندآوری
🔸 حقوق و احکام اسلامی خانواده
🔸 خانواده متعالی در اندیشه امامین انقلاب
🔸 خانواده و فضای مجازی
🔸 طرحواره ها و شخصیت شناسی در خانواده
🔸 آشنایی با عصب زیست شناسی عفاف (نوروبیولوژی عفاف)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
📌 مارا دنبال کنید:
🆔@setadeabm_bbs
جزء 13✨
💞📖هر روز با یک صفحه قرآن ✨
🏴 هدیه به امام حسن عسکری علیه السلام
اللهمصلعلیمحمدوالمحمدوعجلفرجهم
🌹🌹🌹🌹
┏━━━🍃🌷🔰🌷🍃━━━┓
📌به ما بپیوندید 👇👇
🆔 @setadeabm_bbs
https://eitaa.com/joinchat/2941387025C6dd06744fc
┗━━━🍃🌷♻️🌷🍃━━━┛
7.59M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✅ نماهنگ | امام حسن عسکری(علیهالسلام)؛ عزیزِ غریب
🆔 @setadeabm_bbs
🔴 گام اول وعده ستاد | فرصت ۵ روزه به دادستان کل کشور 📜
#️⃣ #نشر_حداکثری 🔄
🔸 به عنوان گام اول، نامه فوق از سوی ستاد امر به معروف و نهی از منکر کشور به دادستان کل کشور جهت برگزاری جلسه با تشکلهای مردمی حجاب و عفاف در تاریخ ۱۴۰۳/۰۶/۲۱ ارسال شد.
📌 توجه : این جلسه برای صحبت شفاف گروههای مردمی با دادستان کل کشور به منظور پیگیری مطالبات و دستورات رهبری در حوزه حجاب و عفاف میباشد.
🔸 در حال حاضر توپ در زمین دادستان کل کشور میباشد و اگر ایشان حاضر به جلسه با تشکلها نشود، اولین تجمع خود را برگزار خواهیم کرد.
📌 توجه : انتظار میرود که مسئولان قضایی تا پایان روز یکشنبه به درخواست ستاد امر به معروف و نهی از منکر پاسخ دهند؛ در غیر اینصورت اقدامات خود را در فراخوان کشوری تشکلهای مطالبهگر مردمی انجام خواهیم داد.
✔️ در صورت عدم پاسخگویی دادستانی، ستاد امر به معروف و نهی از منکر کشور وعده همکاری کامل با تشکلها جهت یک تجمع بزرگ مردمی در مقابل دستگاه قضایی را داده است.
📌 توجه : با تشکر از دبیر ستاد امر به معروف و نهی از منکر کشور و پیگیری مداوم و انقلابی استاد روح الله مومن نسب (دبیر ستاد امر به معروف و نهی از منکر تهران)
#️⃣ #آزمون_مسئولین ✅
🔖 به پویش مطالبهگری قانون حجاب با برچسب زیر بپیوندید 💯
#️⃣ #احیای_کمیته_انقلاب ✅
#️⃣ #اجرای_قانون_حجاب ✅
📎 https://virasty.com/Tajamo_Mardomi 🔎
🔔 کانال #تجمع_مردمی 🔔
📎 https://eitaa.com/joinchat/1155990417C1aa1d3a464 🔎
10.05M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
نسبت به امر به معروف و نهی از منکر بی تفاوت نباشیم
اگر کسی دید گناهی می شود گفت "به من چه" با آن گنهکار هر دو عذاب می بینند.
⭕️ اگر کسی دارد بی حجاب حرکت می کند و شما امر به معروف کردید، این گفت "به تو چه" ! این دو بار عذاب می بیند.
◍⃟⚘🍃࿐💕
الـٰلّهُمَ ؏َجــِّلِ لوَلــیِّڪَ اَلْفــَرَجْ
🆔 @setadeabm_bbs
5.29M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 مس اسماء متبرکه
⭕️ در این درس به سوالات زیر پاسخ داده خواهد شد :
➕برای دست زدن به چه چیز هایی باید وضو داشت؟!
➕ آیا بسم ا... و بسمه تعالی، حکم اسماء متبرکه را دارند؟!
➕چه راه هایی برای محو کردن این اسماء وجود دارد؟!
#مس
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
📌 مارا دنبال کنید:
🆔@setadeabm_bbs
ستاد امربه معروف شهرستان بابلسر
رمان واقعی«تجسم شیطان» #قسمت_هشتاد_پنجم 🎬: سعید روی مبل خودش را انداخت و گفت: وای مامان اصلا حال رف
رمان واقعی«تجسم شیطان»
#قسمت_هشتاد_ششم 🎬:
از وقتی شراره چشمش به سعید افتاده بود دیگر شب و روز نداشت، مدام دنبال کارهایی بود که سعید را به سمت خودش بکشد و از برخورد پدرش هم متوجه شده بود که خیلی از سعید خوشش آمده، گرچه پدرش هم به منافع خودش بیشتر می اندیشید تا خوشبختی دخترش و این از ازدواج خواهرش شیلا مشخص بود.
اما حمایت جمشید برای شراره برگ برنده محسوب میشد.
شراره هر روز صبح که از خواب بیدار میشد با وشوشه و موکلش مدام خانواده آقا محمود را چک میکرد، حتی یک زمانی متوجه شد که فتانه دختری را برای سعید در نظر گرفته و قرار خواستگاری گذاشته، شراره که دلش راضی نمیشد فقط به عملکرد موکلش قناعت کند با بکارگیری طلسمی قوی، ان وصلت را بهم زد، هر چه زمان می گذشت، شراره بی قرارتر می شد، باید کاری می کرد که به سعید برسد
بیش از یکسال از شروع مراودات خانوادگی جمشید و محمود که بیشتر به خاله بازی شبیه بود می گذشت اما هر چه شراره بیشتر شیدای سعید میشد، انگار سعید از او دورتر میشد.
پس میبایست کاری کند کارستان، برای همین با چند نفر از اساتیدی که در حوزه جادوگری میشناخت تماس گرفت، کسانی که از برترین های روزگار در این زمینه بودند، همهٔ آنها متفق القول به شراره پیشنهاد کردند تا موکلی قوی تر استخدام کند، موکلی که کارهای سخت را خیلی راحت انجام میداد، اما گرفتن چنین موکل هایی، مستلزم کشیدن سختی هایی بود که باید تحمل میکرد.
شراره بعد از مدتها فکر کردن و سبک و سنگین کردن تصمیم خودش را گرفت پس باید زودتر آن موکل را میگرفت.
شراره، بر خلاف همیشه که تا لنگ ظهر می خوابید صبح زود از خواب بیدارشد، بدون اینکه صبحانهٔ درست و حسابی بخورد از خانه بیرون زد، مقصد شراره، بازار مرغ فروش ها بود البته مرغ زنده...
بالاخره بعد از یک ساعت به مقصد رسید و جلوی هر فروشنده ای می ایستاد و از آنها کلاغ میخواست، چند نفری او را مسخره کردند اما نفر آخر پسر بچه ای تر و فرز بود که برق شیطنت از چشمانش می بارید، تعدادی کبک داخل توری جلویش بود، شراره نزدیکش شد و همانطور که خم شده بود و کبک ها را نگاه می کرد گفت: ببینم آقا پسر، توی این بازار کسی کلاغ میاره برا فروش؟!
پسرک نیشخندی زد و گفت: هر جونوری بخوای هست اما کلاغ نیست،توکه از کلاغ خوشت میاد، حتما موش هم دوست داری بیا ببرمت پیش یکی از دوستام..
شراره وسط حرفش دوید و گفت: نه من کلاغ میخوام
پسرک که متوجه شد شراره شوخی نمی کند، همانطور که با دست سرش را می خاراند گفت: چند تا می خوای؟
شراره گفت: دوتا،سه تا..
پسرک آهانی کرد و گفت: اگر پول خوبی بدی، شاید تونستم فردا برات بیارم.
شراره لبخندی زد و گفت: باشه قبول، روزانه چقدر درآمد داری؟! من حاضرم درآمد یک روز را بهت بدم تا برام چندتا کلاغ بیاری
پسرک خوشحال شد و گفت: یعنی صدهزارتومان میدی؟
شراره با تعجب گفت: مگه تو صد هزارتومان روزانه درآمد داری؟
پسرک لبخند گل گشادی زد و گفت: نگا نکن ریزه میزه ام اما خیلی زرنگم هااا
شراره سری تکان داد و گفت: باشه تو برام کلاغ بیار من بهت پول میدم
پسرک که انگار هیجان زده شده بود،شروع کرد به جمع کردن بساطش و گفت: باشه، فردا صبح بیا همینجا، قول میدم یه دسته کلاغ برات بگیرم..
شراره سری تکان داد و گفت: قول دادی هااا، فردا میام..
ادامه دارد..
📝به قلم:ط_حسینی
براساس واقعیت