جزء 13✨
💞📖هر روز با یک صفحه قرآن ✨
هدیه به ارواح طیبه امام و شهدا
*حاج قاسم و آیت الله رئیسی*
اللهمصلعلیمحمدوالمحمدوعجلفرجهم
🌹🌹🌹🌹
┏━━━🍃🌷🔰🌷🍃━━━┓
📌به ما بپیوندید 👇👇
🆔 @setadeabm_bbs
https://eitaa.com/joinchat/2941387025C6dd06744fc
┗━━━🍃🌷♻️🌷🍃━━━┛
▪️رجوع به پزشک جنس مخالف
🔹سؤال:👇
حکم مراجعه به پزشک غیر همجنس بیان فرمائید؟
✅پاسخ:👇
از لحاظ شرعی رجوع به پزشک غیرهمجنس دو صورت دارد:👇
۱-معالجه نیاز به لمس یا نگاه به بدن نامحرم ندارد:
در این صورت رجوع به غیر همجنس اشکالی ندارد، گرچه اگر پزشک همجنس باشد، قطعا بهتر است.
۲- معالجه نیاز به لمس یا نگاه به بدن نامحرم دارد؛ این مساله دو صورت پیدا می کند:
الف) پزشک همجنس وجود دارد و ضرورتی برای مراجعه به پزشک غیر همجنس وجود ندارد. در این صورت رجوع به غیر هم جنس جایز نیست.
ب)پزشک همجنس وجود ندارد و یا ضرورت مراجعه به پزشک غیر همجنس وجود دارد. به عنوان مثال تا پزشک همجنس به بیمارستان برسد مریض جان خود را از دست میدهد.
در این صورت رجوع به پزشک جنس مخالف اشکال نداد ولی باید به مقداری که ضرورت را از بین می برد اکتفا کرد و بیشتر از آن را به پزشک همجنس موکول کرد.
#احکام
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
📌به ما بپیوندید
🆔@setadeabm_bbs
1.04M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 سکانسی برگرفته از واقعیت در فیلم دلیران تنگستان و سخنان آتشین شهید رئیسعلی دلواری خطاب به عزاداران لیبرال و خودفروخته امام حسین (ع) (۱۲ شهریور سالروز شهادت شهید رئیسعلی دلواری)
♦️شهید آوینی: «خلاف آنچه بسیاری می پندارند، آخرین مقاتله ما به مثابه سپاه عدالت نه با دموکراسی غرب که با اسلام آمریکایی است که اسلام آمریکایی از خود آمریکا دیر پاتر است؛ اگرچه این یکی نیز ولو هزار ماه باشد به یک شب قدر فرو خواهد ریخت و حق پرستان و مستضعفان وراث زمین خواهند شد.»
🔸منبع: کتاب «رستاخیز جان»، مقاله «دولت پایدار حق فرا می رسد.»
#اسلام_سکولار
#اسلام_لیبرال
#لیبرالیسم
#نئولیبرال
🆔 @setadeabm_bbs
ستاد امربه معروف شهرستان بابلسر
رمان واقعی«تجسم شیطان» #قسمت_نود🎬: عصر بود و نزدیک غروب، شراره خسته از روزی که دقایقش به کندی میگذشت
رمان واقعی«تجسم شیطان»
#قسمت_نود_یکم🎬:
شراره با ظاهری آشفته وارد خانه شد او اصلا نفهمید این راه را چگونه آمده، اینقدر آشفته بود که حتی وسائل همراهش را کنار دیوار خرابه جا گذاشته بود و فقط گوشی اش که انهم داخل جیبش بود همراه داشت.
در هال را باز کرد، مادرش که آیفون را برایش زده بود، داخل آشپزخانه مشغول ریختن چای بود و با باز شدن در هال همانطور که سرش پایین بود گفت: سفرت زود تموم شد انتظار داشتم سه چهار روزه... ناگهان نگاهش به چهره شراره که هنوز آثار خون های کلاغ بر آن مشهود بود افتاد، لیوان چای از دستش به زمین پرت شد و چندین تکه شد، زیور با دو دست برسرش کوبید و جیغ زنان گفت: خدا مرگم بده، چی شدی؟ تصادف کردی؟!
با صدای جیغ زیور، شیلا و شکیلا که هر دو داخل اتاق بودند، هراسان بیرون آمدند و با دیدن شراره با آن وضع به طرفش رفتند.
هر سه نفر، شراره را دوره کردند مادرش به دست ها و صورت شراره دست می کشید و همانطور که گریه می کرد گفت: سالمی؟! چیزیت نشده؟!
اما شراره مانند انسانی مسخ شده پلک نمیزد و جوابی هم به سوال های مادرش نمی داد.
شیلا جلو آمد و همانطور که بینی اش را گرفته بود، عُقی زد و گفت: اه چه بوی تعفن و گندی هم میده، انگار از تو چاه فاضلاب درش آوردند..
شراره بدون اینکه کوچکترین حرفی بزند، همه را کنار زد و یک راست به طرف اتاقش رفت.
شیلا که انگار تازه یادش افتاده بود، دست روی سرش کوبید و گفت: شراره معلومه سالمه فقط انگار دیوونه شده ،واای ماشینم..
زیور با عصبانیت به شیلا نگاهی کرد و گفت: سر و وضعش را ندیدی که غرق خون هست؟ اونموقع تو به فکر ماشین وامونده ات هستی...
شیلا شانه ای بالا انداخت و گفت: خوب ماشین تنها چیزیه که دارم حالا ...
زیور اجازه نداد شیلا حرفش را تمام کند و همانطور که به طرف اتاق می رفت گفت: میشه الان حرف نزنی و بری آماده شی، بابات که خدا را شکر معلوم نیست دوباره کجا غیبش زده، باید شراره را ببریم دکتر.
زیور وارد اتاق شد و شراره را در حالیکه روی تخت گز کرده بود و به نقطه ای خیره شده بود دید.
زیور جلو رفت، کنار شراره نشست، میخواست حرفی بزند که احساس کرد هُرم سوزنده ای همراه با بوی تعفن از سمت شراره می آید، اما به روی خودش نیاورد، دستانش را جلو برد و دست شراره را در دست گرفت، انگار که کوره اتش بود.
زیور هراسان از جا بلند شد و گفت: پاشو دختر، پاشو یه اب به دست و صورتت بزن بریم دکتر...
اما شراره هیچ عکس العملی نشان نداد،خیره به نقطه ای نامعلوم روی دیوار و پلک نمیزد.
زیور با دقت دست و صورت شراره را نگاه کرد،اثری از زخم و جراحتی نبود، او حس کرد شراره کسی را کشته، باید از وشوشه سوال می کرد، پس از جا بلند شد و می خواست بیرون برود در همین حین شیلا جلوی در اتاق امد و با لحنی شاد گفت: ماشین انگار سالمه اما ادم فکر میکنه از توی گردباد دراومده خیلی کثیف و پر از خاکه ..
زیور ،شیلا را کناری زد و می خواست بیرون برود که شراره با صدای آهسته گفت: من هیچ کس را نکشتم، منو تنها بذارین، اما هرکس پاشو توی این اتاق بذاره میکشمش...
ادامه دارد..
📝به قلم:ط_حسینی
بر اساس واقعیت
جزء 13✨
💞📖هر روز با یک صفحه قرآن ✨
هدیه به پیامبر مهربانی ها حضرت محمد مصطفی صل الله علیه وآله وسلم🌺
اللهمصلعلیمحمدوالمحمدوعجلفرجهم
🌹🌹🌹🌹
┏━━━🍃🌷🔰🌷🍃━━━┓
📌به ما بپیوندید 👇👇
🆔 @setadeabm_bbs
https://eitaa.com/joinchat/2941387025C6dd06744fc
┗━━━🍃🌷♻️🌷🍃━━━┛
✅ راهاندازی سامانه اختصاصی ثنا برای ستادهای امر به معروف استانها
🔻 حجتالاسلام یاسر خلیلی سرپرست ادارهکل حقوقی ستاد امر به معروف و نهی از منکر کشور در همایش دبیران و مدیران ستادهای استانی:
🔹 ساماندهی پروندههای حقوقی امر به معروف که برخی مربوط به سالیان گذشته بوده و تشکیل بانک اطلاعات مسائل حقوقی در موضوع فریضتین انجام شده است که از ستادهای استانی جهت تکمیل این بانک کمک میطلبیم.
🔹 از دستاوردهای اداره کل حقوقی ستاد کشور، راهاندازی خودکاربری سامانه اختصاصی ثنا برای ستادهای استانی است. اکنون ستادهای استانی میتوانند مستقیماً پروندههای مرتبط با فریضتین را از طریق ثبت دادخواست در این سامانه پیگیری کنند.
🔹 در امر به معروف و نهی از منکر آن قدری که ارتباط محبتآمیز با طرف مقابل تأثیرگذار است، ایجاد پرونده قضایی مؤثر نیست.
🔹 از طریق مهندسی حقوقی ستاد و استفاده از ظرفیتهای قوه قضائیه، ستاد امر به معروف و نهی از منکر را به جایگاه درست حقوقی خود برسانیم.
🔹 رصد و پایش کانالهای مطالبهگری در فضای مجازی از کارهای مؤثر دبیران در حوزه امر به معروف است و میتوان با ایجاد تشکل برای مدیران این کانالها مطالبهگریها را به نتیجه رساند.
🆔 @setadeabm_bbs
💠#دخترا_با_پسرا
💬من عضو یه گروه مذهبى توی دانشگاه هستم كه دختر و پسر توی این گروه با هم کار میکنن! بعضى وقتها احساس مىكنم كه ممكنه به گناه بيفتم، تكليفم چيه؟
📚 همه مراجع: اگه ترس افتادن به گناه وجود داره، نباید به همکاریتون با اين گروه ادامه بدین.
#احکام
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
📌به ما بپیوندید
🆔@setadeabm_bbs