eitaa logo
ستاد امربه‌ معروف‌ شهرستان‌ بابلسر
354 دنبال‌کننده
2.8هزار عکس
1.2هزار ویدیو
38 فایل
💎 ستاد امر به معروف و نهی از منکر شهرستان بابلسر 🌱 احیای واجب فراموش شده 💥 مطالبه گری و گره گشایی 💥 دریافت گزارشات و مستندات مردمی 💥 پیگیری تخلفات ادارات و اصناف تا حصول نتیجه قانونی 🆔 @amrbemaruf_bbs 01135332465 ‏‪‏ ☎ 📲 09927304406
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
جزء 14✨ 💞📖هر روز با یک صفحه قرآن ✨ شادی ارواح طیبه شهدا مخصوصا شهید سید حسن نصرالله، شهیدحاج قاسم، شهید رئیسی وهمه شهدای مقاومت ، صلوات بر محمد و آل محمد 🌺 اللهم‌صل‌علی‌محمد‌وال‌محمدوعجل‌فرجهم 🌹🌹🌹🌹 ┏━━━🍃🌷🔰🌷🍃━━━┓ 📌به ما بپیوندید 👇👇 🆔 @setadeabm_bbs https://eitaa.com/joinchat/2941387025C6dd06744fc ┗━━━🍃🌷♻️🌷🍃━━━┛
🖼مسابقه نقاشی و دکلمه نویسی با موضوع مقاومت ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 📌به ما بپیوندید 🆔@setadeabm_bbs https://eitaa.com/joinchat/2941387025C6dd06744fc
💬 آیا می توان بدون حجاب عکس گرفت؟ ✅ پاسخ: اگر خانمی بداند چنانچه بدون حجاب کامل عکس بگیرد، عکس او در میان خویشاوندان پخش می شود و نامحرم نیز آن را می بیند، جایز نیست بدون حجاب عکس بیندازد. ♻️ : برخی خانم ها برای گرفتن عکس یادگاری در دوران ازدواج، نزد عکاس مرد می روند یا برای گرفتن قبض و دریافت عکس به مرد نامحرمی که مطمئنند عکسشان را ظاهر کرده مراجعه می کنند؛ در چنین مواردی عکس انداختن بدون حجاب کامل شرعی حرام است. 📚 احکام مصور پوشش بانوان»، اطلس تاریخ شیعه، 1391، ص 128. ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 📌به ما بپیوندید 🆔@setadeabm_bbs
خرید این محصولات،شرعاً حرام است. ❌امام خامنه ای در بیانات چند روز پیش،دوباره امر کردند که امت اسلام، باید شریان اقتصادی اسرائیل را، قطع کند. ♨️ ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 📌به ما بپیوندید 🆔@setadeabm_bbs https://eitaa.com/joinchat/2941387025C6dd06744fc
یا صاحب الزمان إِنَّا مِنَ الْمُجْرِمِينَ مُنْتَقِمُونَ قطعا سننتصر 🚀🚀🚀🚀🚀
تقدیر از حمله موشکی نیروهای مسلح/ تنبیه رژیم غاصب صهیونیستی از مهم‌ترین مطالبات مردمی بود 📝 ستاد امر به معروف و نهی از منکر کشور با صدور پیامی ضمن تقدیر از حمله موشکی جمهوری اسلامی ایران به رژیم صهیونیستی، تنبیه این رژیم غاصب را از مهم‌ترین مطالبات مردمی دانست که فضل الهی محقق شد. 🔻 متن پیام بدین شرح است؛ بسم الله الرحمن الرحیم وَمَن يَتَوَلَّ اللَّهَ وَرَسولَهُ وَالَّذينَ آمَنوا فَإِنَّ حِزبَ اللَّهِ هُمُ الغالِبونَ در پی پاسخ کوبنده جمهوری اسلامی ایران به اقدامات غیرانسانی رژیم صهیونیستی در روزهای اخیر که در قالب حمله موشکی انجام شد، ستاد امر به معروف و نهی از منکر ضمن قدردانی از فرماندهی کل قوا، نیروهای مسلح و تمامی کسانی که در این اقدام شجاعانه نقش‌آفرینی کردند، این اقدام را به عنوان دفاع از مظلومین و در زمره برجسته‌ترین مصادیق معروف می‌داند. این حمله که پاسخی قاطع به تجاوزات و جنایات مکرر رژیم صهیونیستی بود، به‌عنوان یک اقدام به‌موقع و موثر برای جلوگیری از تداوم جنگ‌افروزی‌ها و ماجراجویی‌های اسرائیل غاصب در منطقه در تاریخ ثبت خواهد شد. به فضل الهی این پاسخ دندان‌شکن که یکی از مطالبات مردمی و فراگیر در جامعه بود، اجابت شد و نشان داد که جمهوری اسلامی ایران به هیچ عنوان در برابر ظلم و تجاوز سکوت نخواهد کرد. مردم عزیز کشورمان نیز همواره پشتوانه قوی این نظام بوده و هستند و ما از همراهی و حمایت‌های بی‌دریغ آنان از فرزندان خود در محور مقاومت قدردانی می‌کنیم. ستاد امر به معروف و نهی از منکر به نوبه خود از این اقدام قهرمانانه تشکر می‌کند و نمایش اقتدار نظامی جمهوری اسلامی ایران را به مردم عزیز و مسلمانان جهان تبریک می‌گوید. روشن است که اگر رژیم غاصب صهیونیستی بخواهد در اقدامی نسنجیده و شتابزده به این عملیات پاسخ دهد، مردم و نظام جمهوری اسلامی ایران آماده هستند تا با اقتدار و بر اساس اصل دفاع مشروع، پاسخ قاطع‌تری، مبتنی بر موازین انسانی، عقلانیت و با هدف جلوگیری از آتش‌افروزی‌های دیوانه‌وار در منطقه، به این رژیم بدهند و او را مجدداً سر جای خود بنشانند. والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 📌به ما بپیوندید 🆔@setadeabm_bbs https://eitaa.com/joinchat/2941387025C6dd06744fc
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ستاد امربه‌ معروف‌ شهرستان‌ بابلسر
رمان واقعی«تجسم شیطان» #قسمت_صد_یازدهم 🎬: حسین تا یک ماه اول بچه ای خوب و بی سروصدا بود اما بعد از
رمان واقعی«تجسم شیطان» 🎬: شراره تمام قدرتش را به کار گرفت، نه تنها خود بلکه از قدرت موکلین دوستان و اساتیدش هم کمک می گرفت و از هر طرف به خانوادهٔ روح الله حمله می کرد و از طرفی دیگر مدام جادوی محبت برای روح الله بکار می برد و بالاخره بعد از گذشت دو سال از مرگ سعید، انگار روح الله نرم شده بود و در یک روز زمستانی تلاشش به بار نشست و روح الله جواب پیام هایش را داد، فرصتی پیش امده بود که شراره به هیچ وقت نمی خواست ان را از دست دهد، پس ناز و عشوه را همراه با مظلوم نمایی و محبت نثار روح الله می کرد. فاطمه خوش حال از اینکه بعد از مدتها تلاش بالاخره روح الله موفق شده بود خانه ای در تبریز بخرد و با ذوق زیاد به خانه جدید اسباب کشی کرد، این روزها حال فاطمه دگرگون بود، او توانسته بود با خواندن قران و سرگرم کردن خود با کتاب های مختلف و همچنین انجام ورزش های مختلف بر بیماری اش غلبه کند، درست است که از لحاظ جسمی حالش خوب بود اما روحش مدام در تلاطم بود، فاطمه مدام صداهای عجیب و غریب داخل خانه می شنید، گاهی اوقات برق خانه خود به خود خاموش و روشن میشد و وسایل خانه جابه جا میشد وبعضی شبها، سایه های وحشتناکی بر در و دیوار می دید، سایه هایی که انگار می خواست به او و بچه هایش حمله کنند، اما فاطمه از این مسائل با کسی حتی روح الله حرفی نمیزد و چون نمی خواست اطرافیان او را دیوانه بدانند و از طرفی نمی خواست شیرینی آمدن به خانه جدید بر اهل خانه زهر شود. صبح زود بود، به خاطر بیماری کرونا زینب و عباس داخل خانه از طریق فضای مجازی سر کلاس درس حاضر میشدند، مدتی بود که روح الله در مقطع دکترای دانشگاه تهران پذیرفته شده بود و اوهم کلاس مجازی داشت ولی امروز فرق می کرد، روح الله به فاطمه گفته بود که یکی از امتحانات را باید حضوری بدهد و این اولین دروغی بود که به همسرش گفته بود، اولین دروغی که بنیان خانواده اش را می لرزاند و اگر ادامه می داد حتما خانواده از هم می پاشید. روح الله صبحانه را خورد و با عجله مشغول لباس پوشیدن بود، او راهی تهران بود و باید زودتر حرکت می کرد، فاطمه که عاشق روح الله در پیراهن سفید بود و او را به یاد روز عروسی شان می انداخت، جلو آمد و شروع به بستن دکمه های پیراهن کرد. روح الله همانطور که مبهوت حرکات فاطمه بود و انگار وجدانش ناراحت بود، دست گرم فاطمه را در دستش گرفت و گفت: خودم می بندم عزیزم.. فاطمه به سمت کت خاکستری روح الله رفت و همانطور کت را روی شانه های همسرش می انداخت گفت: وظیفه است آقایی...ان شاالله به سلامتی بری و برگردی و این امتحان را خوب خوب بدی که میدی و بعد از روی میز توالت(میز آرایش) دسته پولی را برداشت داخل جیب کت روح الله گذاشت. روح الله نگاهی به پول ها کرد و گفت: عه این همه پول از کجا اوردی؟ فاطمه لبخندی زد و گفت: ماییم دیگه اجیل مجیل کردیم ظاهر شد و بعد بوسه ای از گونه او گرفت و ادامه داد: می دونم الان خونه خریدی دستت خالی خالیه، ببخش این پولا کم هستن ولی پول رفیق راه آدم هست همرات باشه خوبه... روح الله سرش را از شرمندگی پایین انداخت و فاطمه فکر می کرد به خاطر اینکه جیب شوهرش خالی ست اینگونه شرمنده شده، اما نمی دانست که روح الله شرمنده از این بود که با پول پس انداز فاطمه می خواهد برود تا هووی او را عقد کند. و فاطمه هیچ وقت به او نگفت که این پول عیدی بچه هاست و پس انداز قلک زینب و عباس... ادامه دارد.. 📝به قلم:ط_حسینی براساس واقعیت