♡و به موسی وحی کردیم:
عصایت را بینداز... ناگهان آنچه را جادوگران به دروغ با رسانه هایشان بافته بودند، بهسرعت بلعید!
🕊شهید #یحیی_سنوار تا آخرین لحظه جنگید تا همانند مولایش حسین علیه السلام مردم را مِنَ الْجَهالَةِ، وَحَيْرَةِ الضَّلالَةِ برهاند.
@setaregaannderakhshan
13.81M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍂یک عده ای هستند که وقتی
حرف می زنند یا وقتی چیزی می نویسند
افتخار می کنند که یک لغت فرنگی به کار ببرند؛
افتخار می کنند که تعبیر ایرانی اش را به کار نبرند تعبیر فرنگی اش را به کار ببرند.
🔸احساس انفعال مجذوب فرهنگ طرف مقابل شدن
🔸فرهنگ خودی را تحقیر کردن
🔸به پایبندی به فرهنگ بیگانه افتخار کردن
📛این جنگ روانی دشمن است...
🌺رهبر معظم انقلاب اسلامی🌺
@setaregaannderakhshan
دورهٔ جامع ویراستاری
فرصت استثنایی جهت علاقمندانِ فعالیت در حوزهٔ کتاب.
این دورهٔ حضوری
💠" ویژهٔ آقایان "برگزار می شود.
جهت کسب اطلاعات بیشتر به ادمین کانالِ انتشارات در ایتا پیام دهید.
آیدی ادمین
@n_setareganederakhshan
@setaregaannderakhshan
🌱قرآنی برای مادر🌱
شبی خواب حاج کاظم را دید. گفت: مادر، توی بهشت جام خیلی خوبه. چی میخوای برات بفرستم؟
گفتم: چیزی نمی خوام، فقط جلسه قرآن که می رم، همه قرآن می خونن ومن نمیتونم بخونم، خجالت می کشم.می دونن سواد ندارم بهم می گن همون سوره توحید را بخوان.
پسرم گفت: نماز صبحت را که خوندی، قرآن خودت را بردار وبخون.
بعداز نماز یاد حرف پسرم افتادم.قرآن را برداشتم ودیدم که میتوانم بخوانم. خبر پیچید. پسر دیگرم این موضوع رادر محضر آیت الله نوری همدانی مطرح میکند و از ایشان میخواهد مرا امتحان کنند.آیت الله نوری همدانی قرآن رابهم دادند.به راحتی همه جای آن را خواندم، اما بعضی جاها رانتوانستم بخوانم.
آیت الله نوری همدانی گفتند: قرآن خودت را بردارو بخون.
من شروع کردم به خواندن، بدون غلط. آیت الله نوری همدانی گفتند: جاهایی که نمی توانستی بخوانی متنی غیر از قرآن قرار داده بودیم که امتحانت کنیم.
🔸راوی: مادر شهید حاج کاظم رستگار
☘️کتابِ ما زنده ایم انتشارات ستارگان درخشان
@setaregaannderakhshan
یکی از بهترین و حیات بخش ترین سرمایه هایی که در تاریخ تشیع وجود دارد، شهادت است .
دکتر علی شریعتی
انتشارات ستارگان درخشان
@setaregaannderakhshan
🖋معرفی نویسنده
🔻آقای جمال طاهری
فارغ التحصیل رشته روان شناسی
-فعال در عرصه ادبيات و شعر
- مسئول آموزش خبرگزاري(دپنا) در دانشگاههای پيام نورهای استان اصفهان 88
-موسس و مدیر انجمن بينالمللی شهيد ادواردو آنيلی
-موسس و مدير سايت بينالمللی رهيافته دات كام برای پوشش دادن به اخبار تازه مسلمانان جهان به 4 زبان انگلیسی، فارسی، عربی، اسپانیایی
-مدير بخش رهيافتگان درنمايشگاه بينالمللی قرآن تهران از سال 91
-مدیر موسسه فرهنگی هنری رهیافتگان اسلام نبوی تاسیس از سال 95
انتشارات ستارگان درخشان
@setaregaannderakhshan
۱.
نشسته بودم توی مترو، زن دستفروش داشت لوازم آرایش میفروخت. تبلیغ میکرد. خانوم خوشگلا، نمیخواین خوشگلتر بشید؟! به دور و برم نگاه کردم. رنگینکمان بودند انگار. صورتکهایی که دیگر جایی برای نقاشی جدید نداشت. زن میگفت فلان چیز ضدآب است، ۲۴ساعته. ۲۴ساعت زمان زیادی بود. زنها دوست داشتند مدت زیادی زیبا باشند. به #معصومه_کرباسی فکر کردم. ۲۴ساعت برای او کم و کوچک است، او معاملهای کرده بود که سودش در این بود که تا ابدیت زیبا بماند!
۲.
مترو، پارک شهر، شب. مادر را به بهانهی جای پارک، راضی کرده بودم که ماشین نیاوریم. فکر میکردم که حتما حوالی معراج جا برای سوزن انداختن نباشد، اما هرجا قدم برداشتم در تاریکی عمیقتری فرو رفتیم. یکجا دیگر پایم شُل شد. نکند مسیر را اشتباه آمدهایم؟ نکند تاریخ را اشتباه دیدم. گوشی را چک کردم. با ادمین معراج صحبت کرده بودم و گفته بود که مراسم وداع امشب است. رسیدیم سر کوچه. پرنده پر نمیزد. دوتا مرد یک میز آهنی با یک قوطی دستساز گذاشته بودند و کمک به مردم غزه و لبنان جمع میکردند. مادر گفت خبری نیست، بیا برگردیم. باورم نمیشد. گفتم حالا چند دقیقه صبر کنیم، شاید خبری شد. مادر به کوچهی تاریک و سوت و کور معراج اشاره کرد و گفت:
نمیشه برای اون شهادت باشکوه، یه همچین مراسمی گرفته باشن، حتما اشتباه کردی!
دو دقیقه بعد زنی با عجله از پشت سر ما گذشت و به سمت ساختمان معراج رفت، فهمیدم که اشتباه نکرده بودم. اشتباه را آن مسولین فرهنگیِ خوابآلودهای کرده بودند که از چنین فرصتی برای بیدار کردن دلها، بهره نبردند. چقدر میشد برای امشب کار فرهنگی تعریف کرد. چقدر میشد دست زن و بچههایی از هر قشر را گرفت و آورد پای تابوت زنی که عاشقانهترین شهادت را در تاریخ مبارزه با شقیترینها، رقم زده بود. چقدر امشب میشد قشنگتر مهماننوازی کرد. من فکر میکردم امشب تمام تهران یا لااقل تمام آنهایی که همیشه گفته بودند که عاشق مبارزه با اسراییلند یا حداقل همهی زنهایی که دنبال یک عاقبتبخیر شدهای از جنس خودشان هستند، اینجا باشند... اما نبودند. یک دهم و یک صدم و یک هزارمشان هم آنجا نبودند! آخرش به این نتیجه رسیدم که همه چیز آنجا اشتباهی بود جز ما آدمهایی که با پای دلمان رفته بودیم به پیشواز مهمانی عزیز؛ خیلی خیلی عزیز!
۳.
دوران دانشجویی زیاد آمده بودم معراجالشهدا. اما تمام راه به این صحنه فکر کرده بودم. جایگاه تابوت را در حیاط آماده کرده بودند. عادت داشتم به دیدن چهرههای مردانهی روی تابوتهای معراجالشهدا؛ اما حالا قرص قمری از میان چادر مشکی، به ما لبخند میزد. چند مرد، دور تا دور حیاط ایستاده و منتظر پیکر بودند. تمام مسیر فکر کرده بودم به تجربهای که برای اولین بار رقم میخورد. من داشتم به مجلس وداع با #زنی_شهید میرفتم. *زنی که در راه مبارزه با اسراییل به شهادت رسیده بود* . چقدر همنشینی این کلمات تازگی داشت. انگار هرکدامشان آتش زیر دلم را شعلهورتر میکردند. گُر میگرفتم و میسوختم و ققنوسی درون من رشد میکرد و بزرگتر میشد. دوباره به عکس روی جایگاه نگاه کردم. شهیده همچنان توی تصویر میخندید. به گریه افتادم:
به ما بیچارگان زانسو نخندید!
#روایت_حضور
#وداع_با_شهیده ۱
#شهیده_معصومه_کرباسی
به قلم #فاطمه_سادات_مظلومی
۱۴۰۳/۸/۱
@tajrobe_madari
@setaregaannderakhshan
۴.
پایم را که توی حسینیه گذاشتم، مداح گفت: آقایون فاصله بگیرند، بذارن تابوت رو خانومها بلند کنند. خدا را شکر جمعیت خوبی توی حسینیه جمع بودند. میشد روی رود شدنشان حساب کرد. تابوت را بلند کردند و مثل سبد حامل موسی بر روی نیل، شانه به شانه فرستادند جلو. انگار هنوز لیاقت قدمهای موسی را نداشتم، پیکر به شانهام نرسید. شاید هم هنوز توی لبخند شهیده غرق بودم. غریق چطور میتواند ناجی شود؟! هرچه بود دنبال سر جمعیت راه افتادم. پیکر شانه به شانه جلو میرفت و از من دور میشد، برایش از راه دور دست تکان دادم و خواندم:
صدایت میزنیم از دور و مشتاقیم پاسخ را...
۵.
من حواسم به پیکر بود. نه مداح را میدیدم، نه سِن کنار حیاط را. اما گوشهایم میشنید که روضهی حضرت زهرا میخوانند. یک آن گمان کردم یکی تکتک مویرگهای قلبم را گره زده، نه خونی میرفت. نه خونی میآمد!
ناگهان مداح گفت: تو رو خدا نگاه کنید شهیده چه بچههایی تربیت کرده، همه سینهزن. تازه چشمم به سآن افتاد. یخ زدم. چشمهایم دو تا ترک پوستی بودند که از سرما بیوقفه خون میباریدند... بزرگترین پسر، خواهرش که کوچکترین فرزند بود را بغل گرفته و تلاش میکرد دوتایی سینه بزنند، دوتا پسر و دختر وسطی هم رو به جمعیت سربندبسته ایستاده و آرام سینه میزدند. پسر دوم اما انگار بیقرارتر بود. دلش تاب نیاورد که این دقیقههای آخر باهم بودن را از دست بدهد و رفت کنار تابوت مادرش. همان پسری که در جواب تسلیت زنی گفت: "راه مامان بابامون رو ادامه میدیم، همهمون شهید میشیم".
یکهو انگار فاطمیه شد و کلمهها دنبال سر هم جلوی چشمم رژه رفتند:
مادر هرکاری کند، بچهها یاد میگیرند.
مثلا اگر شهید شود!
۶.
هر پنج بچه رفته بودند کنار تابوت مادر. دور و براشان شلوغ بود. همهی زنها و مردها میخواستند، عطر و گردی از تابوت را به نیت تبرک، توشه بردارند.
من اما حواسم دوباره پرت لبخند شهیده شده بود. کلافه شده بودم. انگار میخواست چیزی را بفهمم که نمیفهمم. بالا تا پایین جایگاه را با چشم گذراندم. یکهو انگار سلولهای خاکستری مغزم فعال شدند. تابوت شهیده را توی چفیه پیچیده بودند و کنارش پلاکاردهای مرگ بر آمریکا و مرگ بر اسراییل گذاشته بودند. جواب همینجا بود. علامت سوال ذهنم پاک شد و به جایش چند ستارهی روشن، مسیری را نشانم دادند:
طوری زندگی کن که پیکرت را توی چفیه بپیچند و زیر تابوتت مرگ بر آمریکا و مرگ بر اسراییل بگویند!
#روایت_حضور
#وداع_با_شهیده ۲
#شهیده_معصومه_کرباسی
به قلم #فاطمه_سادات_مظلومی
۱۴۰۳/۸/۱
@tajrobe_madari
@setaregaannderakhshan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨کتاب را لمس کن و بگذار کلمات از سر انگشتانت به قلبت وارد شود... ✨
🔸کتاب جنگی که تمام نشد با خط بریل برای دوستان روشندل به مناسبت سالگرد شهادت شهید علی رضائیان، چاپ و عرضه شد.
🖋به قلم خانم زینب عطایی و به روایت خانم فاطمه طالبی همسر شهید
انتشارات ستارگان درخشان
@setaregaannderakhshan
🖋ویرایش زیباترین پدیدهای است که ما با دستان خود در عالَم کلمات خلق میکنیم.
ویرایش یعنی آراستن و پیراستن متن و رساندن متن به جایی که برای مخاطب خود درککردنی و زیبا باشد و در عین حال استفاده از کلماتی که با فرهنگ و تاریخ هر جامعهای همخوانی داشته باشد.
انتشارات ستارگان درخشان با برگزاری دورههای جامع ویراستاری، این فرصت را برای علاقهمندان به وجود آورده است تا مهارتهای لازم را در این زمینه کسب کرده و متخصص شوید.
✔️این دوره به صورت حضوری و طی پانزده جلسه
" ویژه آقایان " برگزار می شود.
جهت ثبتنام و کسب اطلاعات بیشتر به ادمین کانالِ انتشارات در ایتا پیام دهید.
@setaregaannderakhshan
🔴 اصفهان دارالشهدا
✍️ حماسه لشکر ۱۴ امام حسین (ع) به قلم محسن نصری
کتاب اول: از پذیرش اسلام تا آغاز دفاع مقدس
➕️ تهیه نسخه الکترونیکی کتاب آن روز در فراکتاب:
https://www.faraketab.ir/book/298877
➕مشاهده نسخه الکترونیکی کتابهای ما:
https://www.faraketab.ir/person/106659
🔘 انتشارات ستارگان درخشان
✅@setaregaannderakhshan
هدایت شده از کانال حسین دارابی
طارق میتری (وزیر فرهنگ سابق لبنان) می گوید: «در مارس 2010 با سعد حریری به تهران رفتم.
با حضرت آیت الله خامنه ای دیدار داشتیم. من و سعد حریری قبل از جلسه با هم نشستیم. حریری به من گفت که ما باید سلاح های حزب را موضوع اصلی قرار دهیم.
من چیزی نگفتم ولی بقیه قبول کردند. وقتی وارد دفتر آقای خامنهای شدیم، او با سعد بسیار گرم و صمیمانه برخورد کرد.
سعد حریری درباره لبنان و موضوع سلاح های حزب صحبت کرد. حضرت آیتالله خامنهای به او نگاه کردند و گفتند: «گوژپشت نوتردام» را خواندهای؟
معلوم بود که سعد حریری رمان را نخوانده بود. حضرت آیت الله خامنه ای ادامه دادند: این داستان یک زن بسیار زیبا و شاید زیباترین زنان پاریس است و طبیعی است که همه صاحبان قدرت به دنبال او بودند، افراد صاحب نفوذ و ثروت.
آیت الله خامنه ای سپس پرسید: نام این زن چه بود؟
میتری پاسخ داد: اسمرالدا.
آقای خامنه ای به من (طارک میتری) نگاه کرد و با لبخند گفت: آفرین.
آقای خامنهای سپس گفت: همه کسانی که ویژگیهای این زن را در زیبایی و لطافت میدانستند میخواستند از او سوء استفاده کنند.
این زن (اسمرالدا) یک خنجر زیبا و تیز برای دفاع از خود در برابر متجاوزان داشت
آقای نخست وزیر! لبنان مانند این زن زیباست. عروس دریای مدیترانه است، همه کشورها آن را می خواهند و اسرائیل تهدیدی برای آن است، اما سلاحهای حزب الله مانند خنجر اسمرلدا است.
#حسین_دارابی | عضوشوید 👇
http://eitaa.com/joinchat/443940864Cf192df24f0
15.83M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✨وب سایت انتشارات ستارگان درخشان✨
🌺 دعوت می کنیم تا از سایتمون بازدید کنید.
نظرات و پیشنهاداتتان برای ما بسیار ارزشمند است!
🙏🏻با تشکر از شما که ما را همراهی می کنید.
https://setareganederakhshan.ir/
✔️@setaregaannderakhshan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🦋کتاب ما زنده ایم ویژه روشندلان عزیز
🌱حکایاتی شگفت انگیز از زنده بودن شهدا کتابی دیگر به خط بریل
انتشارات ستارگان درخشان
✨@setaregaannderakhshan
🧐تا حالا پیش خودتون به نعمت خوندن، به این توانایی خدادادی فکر کردین؟
اینکه بتونیم بخونیم چه اثرهایی روی زندگیمون میذاره؟
✨ خوندن شبیه یه کلیده که درهایی از تفکر و تخیل و تجسم رو به روی ما باز میکنه.
وقتی ما یه مطلب رو بخونیم درباره اش فکر میکنیم
حتی اون رو توی خیال خودمون تجسم میکنیم تا ارتباط بهتری باهاش بگیریم گاهی برای خودمون تصویر سازی هم میکنیم درسته؟
پس ما با خوندن، به یه دنیای جدید وارد میشیم دنیایی که خیلی فراتر از چیزهای ساده ای هست که میدونیم.
چه بهتر که این وسعت یادگیری رو افزایشش بدیم و با خوندن کتابهای مختلف به آگاهی و اطلاعات خودمون کمک کنیم چون در حال حاضر توی عصری زندگی میکنیم که در رابطه با هر موضوعی که یه جوری به زندگیمون وصله لازمه کتاب بخونیم.
🌱گام نهادن در دنیای شگفت انگیز کودک و تحلیل تخیلات، باهدف تحریک تخیلات ، به کودک اجازه می دهد تا به آسانی به عرصهی نویسندگی قدم گذارد و داستانپردازی کند.
💫به قول حکیم سخن، سعدی شیرازی:«قلم خاصیتی دارد که سر تا سینه بشکافی.»
💠کتاب من یک نویسنده ام ، نویسندگی و تصویر سازی به فعالیتی سرگرم کننده تبدیل شده و به نحوی ساختارمند با کودک تعامل میشود.
انتشارات ستارگان درخشان
✔️@setaregaannderakhshan
18.22M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥ببینید
گزارش کاملِ کتابهای بریلِ انتشارات ستارگان درخشان😊🌷
@setaregaannderakhshan
هدایت شده از کنگره ملی بزرگداشت ۲۴هزار شهید استان اصفهان
#لوح |تو مجسم شدهی قصه آرش بودی...|
٢١ آبان؛
سالروز شهادت پدر موشکی ایران، شهید حسن طهرانیمقدم و سایر شهدای اقتدار
#اصفهان_آماده_میزبانی_است
🇮🇷 شهیدان مظهر عزت ایران 🇮🇷
🔰کنگره ملی ۲۴۰۰۰ شهید استان اصفهان🔰
| ایتا | اینستاگرام | آپارات |
💫هر موقع کتاب میخونی سعی کن برگه هاشو آروم ورق بزنی میدونی چرا؟!
چون بعضی از کتاب ها پشت هر کلمه اش دنیایی از احساس و عواطف و باوره و اگه سریع ازش بگذری هیچ وقت دنیای جدیدی رو درک نمی کنی...🥰✨
🔴 گردان قاطریزه
✍️داستان دفاع و مبارزه سخت رزمندگانی که در شرایط سخت جنگ عراق و ارتفاعات صعب العبور، که فقط با قاطر میسر بود، با دشمن مبارزه کردند. به قلم سید مجتبی خیام الحسینی و مهدی صدیقی
➕ تهیه نسخه الکترونیکی کتاب گردان قاطریزه در فراکتاب:
https://www.faraketab.ir/book/244696
➕مشاهده نسخه الکترونیکی کتابهای ما:
https://www.faraketab.ir/person/106659
🔘 انتشارات ستارگان درخشان
✅@setaregaannderakhshan
هدایت شده از مجله مجازی همرزم
فرهیخته گرامی..
در راستای تحقق منویات رهبر معظم انقلاب در خصوص لزوم سنجش اثربخشی برنامههای فرهنگی و آثار کنگره های شهدا ، لینک پرسشنامه زیر جهت اخذ نظرات ارزشمند جنابعالی ارائه می گردد.
https://survey.porsline.ir/s/Cg4LBAA
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┄┄
#مجله_مجازی_همرزم
#کنگره_ملی_شهدا_استان_اصفهان
.
.
🌟اینجابیتالشهداست👇
🆔@hamrazm_mag
💠روایت زندگی قهرمانی واقعی و ناشناخته ....
😍پینمای فرمول مبارزه به چاپ رسید .
⬇️وب سایت انتشارات ستارگان درخشان
💠https://setareganederakhshan.ir/
انتشارات ستارگان درخشان
💠@setaregaannderakhshan
هدایت شده از مجله مجازی همرزم
26.64M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬 به احترام شهیدان
✍رویداد فرهنگی کتاب محور
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┄┄
#همرزم_نیوز
#مجله_مجازی_همرزم
.
.
🌟اینجابیتالشهداست👇
🆔@hamrazm_mag
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬دیدار شخصیتهای کتاب بماند به یادگار با امام خمینی(ره)
💬 ستاد پشتیبانی جنگ برایم مثل خانه بود و اعضایش مثل خانوادهام. در تمام این هشت سال، پابهپای هم کار کردیم، بدون ذرهای تردید، بدون کمترین خستگی، بدون حتی یک روز تعطیلی. عید نوروز و محرم و ماه رمضان فرقی نداشت...
💠روایت ایثار مردم اصفهان را در کتاب بماند به یادگار بخوانید.
⬇️وب سایت انتشارات ستارگان درخشان
💠www.setareganederakhshan.ir
انتشارات ستارگان درخشان
💠@setaregaannderakhshan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🙂امروز خیلی اتفاقی راوی ِ کتاب "عشق جوانی" رو دیدم و در نگاه اول خوشرویی ایشون من رو بیشتر راغب به خوندن کتاب کرد.
من تازه به جمع بچههای انتشارات اضافه شدم و شنیده بودم که این کتاب خاطرات پرهیجان و خاصِ یه نوجوان۱۳سالهس که برای رفتن به جبهه و موندن اتفاقات جالبی رو تجربه کرده.
آقای ریاضیپور هنوز هم پای کارِ انقلابِ🇮🇷 و باعث افتخارم بود که با ایشون آشنا شدم.
@setaregaannderakhshan
هدایت شده از نونِ نوشتن📜🖋
لطف رفیق عزیز و کتابخوانم حسن آقای سرگزی به بنده.
از خدا سپاسگزارم که تاکنون هر کس این کتاب رو مطالعه کرده بسیار راضی بوده.
#کتاب_خوب_بخوانیم
#تاکسی_دایموند۵۳
#کردستان
#دفاع_مقدس
#گروهک_دموکرات