eitaa logo
ستارگان آسمانی ولایت⭐️
156 دنبال‌کننده
6.9هزار عکس
465 ویدیو
28 فایل
بسم رب الشهداء🌹 بااین ستاره‌هامیشود #راه راپیداکردبه شرطها وشروطها.. #کمی_خلوص #کمی_تقوا #کمی_امید #کمی_اعتقاد میخواهد. به نیابت از #شهیدان #سعیدبیاضےزاده #احسان_فتحی (یگانه شهیدمدافع حرم شهرستان بهبهان) ارتباط با مدیر @sh_bayazi_fathi313
مشاهده در ایتا
دانلود
مداحی آنلاین - لشکر ارباب اومده - بنی فاطمه.mp3
2.62M
🔳 #زمینه احساسی #محرم 🌴دل بی تاب اومده چشم پر از آب اومده 🌴اومده ماه عزا لشکر ارباب اومده 🎤 #بنی #فاطمه 👌فوق زیبا #رزق_معنوے https://eitaa.com/setaregan_velayat313
|🍃 #من‌دلـم‌را‌به‌دارخواهم‌زد🍃| همواره این جملہ روی لبش بود، بچه‌ها هم به شوخے اسم واحد را "واحد دار دلان" گذاشتہ بودند و آخر ، هـم‌ دل و هـم سرش را به دار #شهادتــ آویخت ... #شهیدحاج‌مهدےمیرزایے #موسس_یگان‌هایـےتخریب‌خراسان https://eitaa.com/setaregan_velayat313
بچه ها اگر شهر سقوط کرد آن را دوباره فتح می کنیم. مواظب باشید ایمانتان سقوط نکند. #شهید_محمد_جهان_آرا #سالروز_ولادت🎈 https://eitaa.com/setaregan_velayat313
ستارگان آسمانی ولایت⭐️
بچه ها اگر شهر سقوط کرد آن را دوباره فتح می کنیم. مواظب باشید ایمانتان سقوط نکند. #شهید_محمد_جهان_
پیوند جهان‌آرا و خرمشهر به‌نظر من به علت علاقه زیادی بود که محمد به خرمشهر داشت. جهان‌آرا می‌گفت: مردم خرمشهر مظلوم واقع شده‌اند. به آنها کمکی نشد. تجهیزاتی نیامد. آنان از دل و جان نیرو گذاشتند. جهان‌آرا می‌گفت: من بعضی از شب‌ها جسد بچه‌های خرمشهر را می‌بینم که توسط سگ‌ها تکه‌پاره می‌شود، ولی ما نمی‌توانیم از سنگرها و پناهگاه‌ها خارج شویم و این جنازه‌ها را نجات دهیم. شب و روز جهان‌آرا خرمشهر بود. از روزی که عراق به خرمشهر هجوم آورد، محمد همّ خود را وقف جنگ کرد. ✍ به نقل از همسربزرگوارشهید اميدي به زنده ماندن نداشتيم. مرگ را مي‌ديديم. بچه‌ها توسط بي‌سيم شهادت‌نامه خود را مي‌گفتند و يك نفر پش بي‌سيم يادداشت مي‌كرد. صحنه خيلي دردناكي بود. بچه‌ها مي‌خواستند شليك كنند، گفتم: ما كه رفتني هستيم، حداقل بگذاريد چند تا از آن‌ها را بزنيم، بعد بميريم. تانك‌ها همه طرف را مي‌زدند و پيش مي‌آمدند. با رسيدن آن‌ها به فاصله صد و پنجاه متري دستور آتش دادم. چهار آرپي‌جي داشتيم. با بلند شدن از گودال، اولين تانك را بچه‌ها زدند. دومي در حال عقب‌نشيني بود كه به ديوار يكي از منازل بندر برخورد كرد. جيپ فرماندهي پشت سر، به طرف بلوار دنده عقب گرفت. با مشاهده عقب‌نشيني تانك، بلند شدم و داد زدم: الله اكبر، الله اكبر... حمله كنيد؛ كه دشمن پا به فرار گذاشته بود... راوی✍ : خودشهید 🌷 https://eitaa.com/setaregan_velayat313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دیوانہ میشدم وقتی میخواند . دل پاڪی داشت و اشڪ روان . در روضہ حرف های دلی میزد . قسمت هایی از مقتل را می خواند .💔 یادم است سیاهپوشان بود◼️ ؛ یڪ روز قبل از محرم آمد روضہ بخواند ، برگشت همان اول بسم الله گفت:بچہ ها #محرم اومد 🏴 همین یڪ جملہ را ڪہ گفت همہ زدند زیر گریہ ...😭😭😭 #شهید_مدافع_حرن محمدحسین محمدخانی https://eitaa.com/setaregan_velayat313
💔بسم رب الحسیݩ💔 →رسیدیم الحمدالله..🤚🏻🏴 یکی از رفقا عادت داشت اذان مغرب اول محرمُ که میگفتن شروع میکرد به پیامک گروهی ارسال کردن اون وقتا نرم افزار اجتماعی مد نبود مضمون پیام ها به این صورت بود شب اول گذشت کاش عاشورا رو درک کنیم شب دوم گذشت کاش زنده باشیم شب سوم شب سوم گذشت. و زنده ایم شب نهم علمداریا جایی روضه خصوصی ندارن خون بریزیم شب دهم مکن ای صبح طلوع (هر نیم ساعت یه بار) خلاصه محرم که تموم میشد سوژه عوض میشد 220 روز مونده تا محرم 210 روز مونده تا مستی 186 روز مونده تا کاروان بیاد سمت کربلا 40 روز مونده ... همیشه به اینجای کار که میرسید و محمد حسین گوشیشو نگاه میکرد یادمه یه آهی میکشید ازبچه های خونه قول میگرفت برای احیای چله عاشورای بعد نماز صبح محمدحسین چله میگرفت اخه میترسید اونجور که میخواد وارد شهر محرم نشه یادمه در کنار چله ی زیارت عاشورا خونیش تو هفته دوسه باری دیگِ عدس پلو رو بار میذاشت میگفت عدس اشک آوره محمدحسین دوست داشت از همه بیشتر گریه کنه. محمدحسین الان ... __________________________ همچين شبى بود تو خونه محمد حسين بوديم بعد از سينه زنى محمد حسين هيچ جور آروم نميشد بهش گفتم محمد حسين بيا بريم تو كار شام گفت: فلانی آخه يه اربعين مونده تا محرم گفت:خدایا یعنی زنده‌ا‌يم تا مراسم شب اول محرم لباس مشكيامون رو دوباره تو محرم بپوشيم و دوباره برا اربابمون عزاداری کنیم؟؟ https://eitaa.com/setaregan_velayat313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠 #مجروحیت_وتحمل_درد 🔰دفعه دوم که اومده بود سوریه یه #ترکش خورد تو دستش. همه طبق معمول تو این فکر بودن که الان سید مجتبی (شهید حسین معز غلامی) با یه ماشین برمی گرده عقب که به دستش رسیدگی کنه و خون ازش نره 🔰ولی دیدیم خیلی #آروم و بدون هیچ ترسی و بدون اینکه درد رو توی چهره اش نشون بده رفت یه گوشه نشست و شروع کرد به بیرون آوردن ترکش با ناخنگیر! 🔰می گفت: نمی تونم برم عقب کار رو زمینه؛ بعدشم #خودش دستشو #پانسمان کرد و پاشد . چون فرمانده بود تمام تلاششو می کرد که حتی یه ذره هم احساس درد و ضعف تو چهره اش معلوم نباشه و روحیه بقیه #تضعیف نشه. #شهید_حسین_معزغلامی🌷 #شهید_مدافع_حرم #ذاکر_اهل_بیت https://eitaa.com/setaregan_velayat313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کاش ما هم در انتظار سـرباز باشیم در رکاب‌تان؛ مانند علی اکبر، قاسم، عبداللہ، حبیب‌... و صد حیف از این انتظار که ما فقط نشسته‌ایم، برایش به انتظار... https://eitaa.com/setaregan_velayat313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
#صبحتون_کربلایی✋ واجب شده صبـح‌ها کمی دربزنم قدری به هوای‌حرمتـ پـ🕊ـربزنم لازم شده درفراق شش‌گوشه‌تان دیوانه‌شوم به سیم‌آخر بزنم https://eitaa.com/setaregan_velayat313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
انگشت به لب مانده‌ام از قاعده‌ی عشق ما یار ندیده تب معشوق ڪشیدیم #صبحتوݩ_شہدایے🌹 #شهیدحاج_حسین_معزغلامے✨ https://eitaa.com/setaregan_velayat313
انگشت به لب مانده‌ام از قاعده‌ی عشق ما یار ندیده تب معشوق ڪشیدیم #صبحتوݩ_شہدایے🌹 #شهیدحاج_حسین_معزغلامے✨ https://eitaa.com/setaregan_velayat313
1_26578643.mp3
9.02M
{🏴💔} "سلام ای محرم 🍂 سلام ماه ماتم سلام اشک و گریه 😭 سلام ناله و غم..." 💔 🎤 #شهید_مدافع_حرم #حاج_حسین_معزغلامے فرارسیدن #ماه_محرم رو به آقامون صاحب الزمان و حضرت فاطمه و آقا امیرالمومنین تسلیت عرض میکنیم 🏴 https://eitaa.com/setaregan_velayat313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌺🍃 چند روزی بود مریض شده بودم ، تب داشتم ، حاج آقا هم خونه نبود ، از بچه ها ، هم که خبری نداشتم. یک دفعه دیدم در باز شد و مهدی ، با لباس خاکی و عرق کرده ، اومد تو . تا دید رخت خواب پهنه و خوابیدم ، مستقیم رفت توی آشپزخونه. صدای ظرف و ظروف و باز شدن در یخچال میومد. برام آش بارگذاشت ، ظرف های مونده رو شست ، سینی غذا رو آورد ، گذاشت کنارم . گفتم مادر! ، چه طور بی خبر !؟ گفت ، به دلم افتاد که باید بیام.... 📕 یادگاران https://eitaa.com/setaregan_velayat313
#ستاره‌های_زینبی کربلا بودم زنگ زد، پرسید دوست افغانستانی نداری به من معرفی کنی گفتم: علی میخوای بری سوریه؟! گفت: خواهش میکنم فقط کسی ندونه! در راه با یه افغانستانی به طور اتفاقی آشنا شده بود و مدارک شناسایی اونو گرفته بود، حالا توی فرودگاه امام خمینی نفسش بالا نمیاد، یک به یک داشتن مدارک افراد رو بررسی میکردند، علی هم آیه وجعلنا. . . میخوند تا رسید به دو نفر آخر که علی آخرین نفرشون بود، به یکباره مسئول بازرسی پس از بررسی مدارک همه گفت: دیگه تموم شد شما دونفر هم بروید داخل هواپیما بدون بررسی مدارک! قرآن کار خودش رو کرده بود چشم ها پوشیده شده بود و علی بین فاطمیون به جبهه اعزام شده بود. #شهید_علی_تمام‌زاده🌷 https://eitaa.com/setaregan_velayat313
با لب پاره; لب بام; سلامم به شما تا بگیرد دلم آرام;سلامم به شما آخر از عشق تو راهی سر دار شدم ای علی زاده ببین میثم تمار شدم حضرت مسلم بن عقیل ‌(ع) https://eitaa.com/setaregan_velayat313
Rozeh-Panahian-BadAzTo.mp3
2.37M
🎵#روضه | بعد از تو ... https://eitaa.com/setaregan_velayat313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
محرم سلام... قدم رنجه کردی به روی چشام.... #لبیک_یاحسین #محرمی #مداحی #شهید #کربلا #صلوات https://eitaa.com/setaregan_velayat313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
#ستاره‌های_زینبی 🔰آقا حامد سال ها تو هیئت فاطمیه (س) طالقانی تبریز به عزاداری مشغول بود. وقتی ایام محرم می شد یکی از چرخ های مخصوص حمل باندها رو برای خودش بر میداشت و وظیفه حمل اون چرخ رو به عهده می‌گرفت. 🔰با عشق و علاقه خاصی هم این کار رو انجام می داد. وقتی عاشورا می شد برای هیئت چهار هزار تا نهار میدادیم که حامد منتظر می شد همه کم کم برن... تا کار شستن دیگ ها رو شروع کنه... با گریه و حال عجیبی شروع به کار می کرد... 🔰بهش میگفتن آقا حامد شما افسری و همه میشناسنتون بهتره بقیه این کارو انجام بدن. 🔰می گفت: "اینجا یه جایی هست که اگه #سردارم باشی باید #شکسته شوی تا بزرگ بشی"و همینطور می گفت: "شفا تو آخر مجلسه، آخر مجلسم شستن دیگ هاست و من از این دیگ ها حاجتم رو خواهم گرفت" که بالاخره این طور هم شد. #شهید_حامد_جوانی🌷 https://eitaa.com/setaregan_velayat313