#عاشقانه_شهدا🌹
قرار بود وقتی از سوریه برگشت...
خونه پدرش هیئت بگیریم و...
شام بدیم و گوسفند بکشیم...
خب عزیزمون از سفر برگشته بود...
خودم به تنهایی خونه رو مرتب کردم و فرشارو شستم...
که وقتی میاد خونه تمیز باشه...
انجام این کارا همش عشق میخواد...❤️
آش پشت پا واسش درست کردم...
چون دفعه اولش بود که میرفت...
سفره هم نذر کرده بودم که فقط بر گرده...
زمانی هم که خانوما رو دعوت کرده بودم...
واسه اومدن پای سفره،همون وقت اومدن...
منتهی واسه عرض تسلیت و خاکسپاری...😢
شبا زودتر بچه ها رو میخوابوندم و دو تایی...💕
بیدار بودیم و میوه میخوردیم و صحبت میکردیم...
.
#همه_ی_دلخوشی_ام_آخر_شبها_این_بود...
#دو_سه_خط_با_تو_سخن_گفتن_و_آرام_شدن...💚.
#شهید_مهدیقاضیخانی
https://eitaa.com/setaregan_velayat313