ستارگان آسمانی ولایت⭐️
🍃🌸 هویزه یعنی⁉️ .... هویزه یعنی از همه طرف محاصره🔥 هویزه یعنی ایستادن تا آخرین نفس✌️ هویزه یعنی
🍃🌸
✍ #دلنوشته 💔
#هویزه نام دیگرش کوچه های بنی هاشم است،😢
نام #دیگرش خانه #فاطمه(سلام الله علیها)ست.😔
صدای شکسته شدن #استخوان_پهلو و سینه ،مساوی است با #له_شدن زیر شنی تانک، #تکرار حادثه در است و دیوار. 😭
آنجا #آتش بود و اینجا آتش، آنجا خون بود و دود و اینجا #تکرار آنجا.🔥
آنجا #زهرا(سلام الله) بود و اینجا #پسران زهرا 😞
و اما؛ شهدای #هویزه!
آمده ام تا با شما #عهد ببندم که راهتان را ادامه #می دهم.
آمده ام تا دلم را خانه #تکانی کنید
آمده ام تا عوض شوم، تا مثل شما پریدن🕊 را بیاموزم.
قبول دارم که #اشتباه کرده ام، اما دنیا که به آخر نرسیده است🚫
هنوز هم می توانم بازگردم و گذشته هایم را #قلم 🖍بکشم.
کافی است دستم را #بگیرید تا گم نشوم، تا #فریب نخورم 😓
#شهداء!
مرا به مهمانی #خدا دعوت کنید تا بزم عاشقانه را #بیاموزم.❤️
#دلم را زیر و رو کنید؛ مرا آنچنان بسازید که هیچ کس #نتواند خراب کند.😓
مرا با تمام وجودتان #بهم بزنید که خودم هم حس کنم #عوض شده ام و طرح وجود مرا #روشن کنید.🕯
من آمده ام، شما هم #بیایید تا دست خالی برنگردم.😓
من خجالت می کشم از #هویزه دست خالی بروم، برای #شما هم بد می شود «فاما السائل فلا تنهر».
https://eitaa.com/setaregan_velayat313
💢مناجات و نیایش 🌸
🗣راوی: علی مرعی (دوست شهید)
✳️ #احمد به اسم علی عشق می ورزید و من خیلی #خوشبختم که اسمم علی است چون اسم من او را به یاد امام علی ابن موسی الرضا (ع) می انداخت، همه می دانند که #احمد عاشق #امام_رضا(ع) بود و با او مناجات می کرد.
✳️در دعای #توسل زمانی که به نام امام رضا (ع) می رسیدیم صدای #احمد بالا می رفت. همیشه خطاب به حضرت می گفت"خدا راست گفت زمانی که شما را علی نامید"
✳️شب های جمعه دعای #کمیل را گوش می داد و می گفت "این دعا نامه ی اعمال ما را نزد امام زمان(عج الله) #سفید خواهد کرد، همچنان که در روایات آمده است حضرت صاحب الزمان (عج الله)جمعه ها نامه ی اعمال ما را بررسی می کند"
✳️همیشه دعای #عهد را با هم می خواندیم، این قسمت را سه بار تکرار می کرد (اللهم اِن حالَ بَیْنی وَ بَینَهُ المَوت، الذی جَعَلْتَه علی عِبادِک حَتماً مَقضِیّاً فَاَخرِجنی مِن قَبری مُؤتَزِراً کَفَنی شاهِراً سَیفی مُجَرِّداً قَناتی مُلَبِّیاً دَعوَةَ الدّاعی فِی الحاضِرِ و البادی)
#شهید_احمد_مشلب🌷
#شهید_مدافع_حرم
https://eitaa.com/setaregan_velayat313
🌴از سرشب🌙 حالتی داشت که احساس کردم میخواهد #چیزی به من بگوید بالاخره سر صحبت را باز کرد و گفت: "بابا خبر داری #ضد_انقلاب تو کردستان خیلی شلوغ کرده⁉️ اجازه میدی #برم اونجا؟"
🌴گفتم: #بله چرا اجازه ندم فرمان امامه همه باید دفاع کنیم، گفت: میدونید اونجا چه خبره! جنگ جنگه #نامردیه؛ احتمال برگشت ضعیفه! گفتم: میدونم😊 از همون اول که به دنیا اومدی با خدا #عهد کردم که تو را وقف راه حق و دین کنم آرزویم بود تو در #این_راه باشی.
🌴خندید و صورتم را بوسید😍
بعدها به یکی از خواهرانش گفته بود:
"آن شب آقاجان #امتحان_اللهیش را خوب پس داد! "
نقل از: پدر شهید
#شهید_محمود_کاوه🌷
https://eitaa.com/setaregan_velayat313