#دلنوشته همسر شهید در سال ۹۵
بسم رب الزینب (س)
از برای حرم این دل من آشوب است
نکند سنگ به پیشانی گنبد بزنند...
چند روز دیگر از رفتنت یکسال برایم میگذرد... و مطمئنم که میدانی هیچگاه نبودنت برایم عادی نخواهد شد. این روزهای واپسینی که به روز شهادتت نزدیک میشود برایم سخت و نفس گیر است و هر ثانیهاش لحظه آوردن خبر شهادتت را برایم زنده میکند...اما من هم مثل تو غرق در عشق به زینب (س) هستم و همین مرا محکم نگه میدارد که در نبودنت تاب بیاورم و ربابگونه بایستم.
همسری با تو برای من زندگی شیرین و سراسر مِهر به خدا رقم زد که آخرش را هم با مُهر شهادتت تا به همیشه ابدی کرد...خودم راهیت کردم و تو باید در راه دفاع از حریم دختر علی (ع) میرفتی و این من بودم که باید صبر میکردم و اکنون با رضایت کامل قلبی خوشحالم و خدا را سپاس میگویم که توانستم یکی از بهترین افراد زندگیام در راه زینب کبری و فدایی رهبر عزیزم در برابر کافران به ظاهر مسلمان بدهم...
از خواهران و برادران سرزمینم میخواهم که زنانمان با حفظ #حجاب خود مدافع چادر حضرت زهرا (س) و مردانمان با غیرت خود مدافع غیرت حضرت علی (ع) باشند و با حفظ این ارزشها از خون به ناحق ریخته شده عزیزان ما پاسداری کنند و در آخر از همه عزیزان میخواهم که گوش به فرمان ولی امر مسلمین بوده و برای ظهور مهدی فاطمه (س) دعا بفرمایند.
و منالله التوفیق
#مدافع_حرم
#شهید_روح_الله_قربانی
https://eitaa.com/setaregan_velayat313
💠من یک روز شهید میشوم
🌷 #حسین_ولایتی_فر در شش تیرماه 1375 در شهرستان #دزفول دیده به جهان گشود. هشت سالگی عضو #جلسات_قرآن مسجد حضرت مهدی(عج) شد. حضور چندین ساله در فضای مسجد و جلسات تاثیر به سزایی در شکل گرفتن #روحیات حسین گذاشت.
🌷در 20 سالگی جذب سپاه شد. دورههای #تکاوری را پشت سر گذاشته بود. محل خدمت حسین بعد از گذراندن دورههای ابتدایی #اهواز بود.
🌷در جمع رفقای هیئتی حسین لقب #سردار داشت. همیشه میگفت: «من یک روز شهید میشوم.»
🌷هیچوقت اهل ریا نبود، اما یکجا #ریا کرد آنجایی که گفت:«بذار تا ریا بشه تا بقیه یاد بگیرند، من میدانم شهید میشوم.» همیشه میگفت: «من یک روز #شهید میشوم.»
🌷حتی یکبار هم در همان سنین نوجوانی به علت بازیگوشی معلم او را از کلاس بیرون کرد. حسین هم میگوید: «حالا که مرا از کلاس بیرون میکنید حرفی نیست، اما حواستان باشد که دارید #شهید_آینده را از کلاس بیرون میکنید.»
🌷چند وقتی پیگیر اعزام به #سوریه شد؛ اما شرایط جوری نشد که بتواند #مدافع_حرم شود. سرانجام روز 31 شهریور ماه 97 در حمله تروریستها به مراسم رژه نیروهای مسلح اهواز، حسین ولایتی فر در سن 22 سالگی به #شهادت رسید.
#شهید_حسین_ولایتی_فر🌷 #سالروز_شهادت
https://eitaa.com/setaregan_velayat313
خبر دهید به عاشقان پیاده:
در مسیر اربابِ عشق
چند قدمی را با دلدادهی کربلا، #شهید_یونس_پورجلو معامله کنید
شهدا هیچگاه زیر دین کسی نخواهند ماند...
#اربعین_حسینی❤️
#بیاد_شهید_یونس_پورجلو
#سالروز_شهادتش
https://eitaa.com/setaregan_velayat313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
روزی که محمد آمد خواستگاری گفت: «من خواب دیدم خدا به من 2 دختر دوقلو میدهد و همسری مهربان🌸؛ اما همه را میگذارم و شهادت را انتخاب میکنم». ☝️
محمد در سوریه مجروح شد و انتقالش دادند بیمارستان بقیهالله(عج). حالش هر روز وخیمتر میشد😞. دلم قرار نمیگرفت. هر روز میرفتم بیمارستان. محمد را روی تخت دیدن سخت بود و خودم و اشکم را کنترل کردن سختتر😔.
آن روز محمد زنگ زد و گفت: «امروز حالم بد است» و خواست کسی به دیدنش نرود.
طاقت نیاوردم💔. تنهایی رفتم بیمارستان. اصلا حال خودم را نمیفهمیدم. وقتی رسیدم دکترها و پرستارها دور تختش جمع شده بودند و مشغول احیایش بودند😭دیدم دستهایش از کنار تخت رها شده و چشمهایش بسته است. دیدم روی صورتش را پوشاندند..😭😭💔
📹 فیلم لحظات اخر شهید در بیمارستان😔
شهید مدافع حرم محمد پورهنگ
#سالروز_شهادت🕊
https://eitaa.com/setaregan_velayat313
یکبار فاطمه را گذاشت روی اپن آشپزخانه و به او گفت: #بپر بغل بابا
و فاطمه به #آغوش او پرید.
بعد به من نگاه کرد و گفت: ببین فاطمه چطور به من #اعتماد داشت. او پرید و میدانست که من او را میگیرم، اگر ما اینطور به خدا اعتماد داشتیم همه مشکلاتمان #حل بود.
#توکل واقعی یعنی همین که بدانیم در هر شرایطی خدا #مواظب ما هست.
✍به نقل از همسر شهید
#شهید_صدرزاده
https://eitaa.com/setaregan_velayat313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کجایی ببینی ......
گلت کلاس اولیه..
#مناسبت
https://eitaa.com/setaregan_velayat313
یڪبار دیدم دسٺ محمدهادے
بهطور خاصے سوخته
دهروز بعد دوباره محمدهادے را دیدم
بعد از گذشت دهروز
هنوز دسٺش التیام نیافتهبود...
به او گفټم:
این زخم پشٺ دستت برای چیه؟
نمےخواست جواب بده
و هے موضوع را عوض میڪرد
اما بالاخره قضیه را فهمیدم...✨
گفت:
مدٺها قبل در یڪشب
بسیار اذیت شدم
شیطاݧ به سراغ من آمدهبود
من هم تنها چارهاے ڪه
به ذهنم رسید سوزاندݧ دستم بود...🔥
#شهید_محمدهادےذوالفقارے🌸
https://eitaa.com/setaregan_velayat313