اندک اندک بعد جنگ دلها گرفت
باگناه کردن صفا از ما گرفت
😔😔😔😔
اندک اندک کوچه ها بی نور شد
از اسامی شهیدان دور شد
😔😔😔😔
اندک اندک جنگ نرم آغاز شد
با گنه ، درهای شهوت باز شد
😔😔😔😔
اندک اندک بی حجابی باب شد
چادری شاگرد و بانوی فشن ارباب شد
😔😔😔😔
چادری ها در مثل اُمّل شدند
موفشن ها در عوض چون گل شدند
😔😔😔😔
اندک اندک اغتشاشی شد به پا
بی بصیرت ها شدند در آن رها
😔😔😔😔
اندک اندک سینه ها شد تنگ تنگ
فتنه گرهامان شدند مردان جنگ
😔😔😔😔
اندک اندک دشمنان رذل و پست
روز عاشورا شدند چون گرگ، مست
😔😔😔😔
روز عاشورا بجای هروله
دیده ام هر مرد و زن در هلهله
😔😔😔😔
کو کجاست عمار آن مرد غریب ؟
تا نگوید أین عمار آن حبیب...
🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱
روزگارى شهر ما ويران نبود!
دين فروشى اينقدر ارزان نبود!
صحبت ازموسيقى و عرفان نبود!
هيچ صوتي بهتر از قرآن نبود!
دختران را بي حجابى ننگ بود!
رنگ چادر بهتر از هر رنگ بود!
مرجعيت مظهر تكريم بود!
حكم او را عالمى تسليم بود.
اينك اما...
پشت پا بر دين زدن آزادگى است !
حرف حق گفتن عقب افتادگى است!
آخر اى پرده نشين فاطمه(س)!
كى رسى برداد دين فاطمه(س)؟!
😔😔😔😔
🍂این الامامنا المهدی عج🍂
🌹اللهم عجل لولیک الفرج
4_578293938834637079.mp3
3.39M
🔊 امان نامه امام رضا علیه السلام
به پیرمرد روستایی
#پیشنهاد_دانلود 💠
🎤 حاج حيدر خمسه
#به_رسم_رفاقت_دعای_شهادت
https://eitaa.com/setaregan_velayat313
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹تصويری كه "آرميتا رضایی نژاد" برای رهبر انقلاب از روز حادثه ترور پدرش نقاشی كرد ...
💐سالگرد شهادت دانشمند هستهای
شهید "داریوش رضایی نژاد"
#صلوات
https://eitaa.com/setaregan_velayat313
🌷🌷🌷🌷🌷
هدایت شده از شهید اسماعیل دقایقی
خیال روی تو در هر طریق همره ماست
نسیم موی تو پیوند جان آگه ماست
به رغم مدعیانی که منع عشق کنند
جمال چهره تو حجت موجه ماست❤️😍
#لبیک_یا_امام_خامنه_ای ❤️
@shahiddaghayeghi
🌼 مردان متأهل
🌼 تنها زبانی که می تواند همسرتان را جذب کند
🌼 و دل او را تا ابد تسخیر شما نماید
🌼 زبان عشق و محبت است .
🌼 در محبت و عشقبازی با همسر ، اسراف معنی ندارد
🌼 و هر قدر که به او عشق بورزید ، باز هم کم است .
https://eitaa.com/setaregan_velayat313
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
ستارگان آسمانی ولایت⭐️
🖊#کف_خیابون 78 در همون جلسه مشورتی ارشدهای سازمان و اداره خودمون، خبری توسط معاون وزیر اعلام شد! خب
🖊#کف_خیابون 79
تربیت نیرو به این گستردگی از داخل و خارج، اعم نیروی پیاده و جاسوسی و خرابکاری و آموزش سلاح و فنون رزمی و بمب های دست ساز و آتش زنه و مهارت های خیابانی و امثال اون، قطعا بوی فتنه و جنبش برای اینکه ثابت کنند تقلب شده و یا مثلا فلانی باید رییس جمهور بشه و اینا نبوده و نیست!
خیلی باید کسی بی سواد باشه و از مسائل استراتژیک هیچی ندونه که نخ تسبیح اتصال علمایی از قم و تهران و نیروهای فوق الذکر را ببینه اما نفهمه که اینا بویی از فتنه نمیدن! چون وقتی میگی فتنه، ممکنه مردم خیلی جدی نگیرن و فکر کنن که حالا یه چیزی بوده و میگذره!
بلکه اینا مختصات تمام عیار «کودتای مردمی» است که در ایران داره طراحی و پیگیری میشه! از نظر کارشناسان مسائل استراتژیک، کودتای مردمی اگر از یک شب بیشتر طول بکشه اما مهار نشه، به ازای سپری شدن هر روز، سه الی پنج برابر بر تعداد افراد اون کودتا افزوده خواهد شد!!
نمیدونم تا اینجاش دقت کردین یا نه؟! اما این آمارهای سر انگشتی نشون میده که اگر فورا مهار نشه و بچه های امنیتی دست به کار نشن، تهران ظرف مدت 17 روز دچار بحران جدی میشه و به فرض سقوط یک یا دو صنعت دفاعی و یا سقوط سه یا چهار پادگان نظامی، به مرز «سقوط شهر» نزدیک خواهد شد!!
اینو گفتم برای اونایی که ممکنه بگن اگر نیروهای امنیتی میدونستن و میدونن چه خبره، پس چرا کاری نکردن و نمیکنند؟! با توضیح خیلی ساده و گذرای بالا روشن میشه که معمول این جنبش ها در نطفه خفه میشه و شده وگرنه الان تهران و هیچ شهری از ایران به این سطح از ثبات و امنیت نمیرسید!
اجازه بدید برگردیم به روال خودمون!
من این تحلیل ها را هم در جلسه ارشدها و هم جلسه داخلی خودمون مطرح کردم و دیگران هم تکمیلش کردند. سه تا باغ شناسایی شد و حدودا ظرف مدت کمتر از 15 ساعت، بچه های ما با همکاری پلیس ضد شورش تونستند باغ ها را جمع کنند و افراد زیادی دستگیر و عده قابل توجهی هم متواری شدند! الحمدلله نیازی به ورود یگان ویژه نشد و بچه های خودمون دمارشون را درآوردند!
پس با اقدام به موقع، تونستیم زمینه توحش یه کودتای تمام عیار را حداقل در جنبه داخلی خنثی کنیم. میگم زمینه توحش! امیدوارم منظورمو بگیرین که ینی نیروهای ایجاد رعب و خرابکاری حرفه ای!
بچه های برون مرزی هم بسیار فعال بودند و داشتند دل و جیگر پرونده های اون 5000 نفر را درمیاوردند! اما متاسفانه تعداد قابل توجهی از اونا پس از ورود به ایران، قابل ردگیری ساده و آنی نبودند و زمان زیادی لازم داشت تا بفهمیم کجا هستند و دارن چه غلطی میکنند؟!
اما... اما اجلاس در حال برپا شدن بود! نشست مهمی که نمیشد جلوی برگزاریش را گرفت. ضمن اینکه ما بی میل هم نبودیم که بدونیم قراره کیا بیان و کیا حرف بزنن و چیا بگن؟! پس اجازه دادیم اون پنج تا اتوبوس از قم بیاد تهران... محله.... حسینیه... استقرار... پذیرایی و همایش و...
ابوالفضل گفت: «حاجی خودت نمیری اونجا؟!»
گفتم: «برم که چی بشه؟ الحمدلله هم تو اونجایی و هم بچه های اداره دارن پوشش میدن! این همه کار ریخته روی سرمون! ما با حمله به باغ، تونستیم تمرکزشون را از بین ببریم اما هنوز خیلیاشون بیرون هستن و دارن ادامه میدن! مثلا «ندا» دستگیر نشده... کوروش دستگیر نشده... رامین تاجزاده خبری ازش نیست... اما... ابوالفضل حدس میزنم امروز در اجلاسیه اونا عفت نباشه! به محض اینکه متوجه عدم حضور عفت شدی بهم اطلاع بده!»
ابوالفضل گفت: «چشم... راستی 233 نمیاد؟!»
گفتم: «چطور مگه؟!»
گفت: «چون میخوام اگر نمیاد، چند ساعت صوت و فیلم از باشگاه کوروش داریم که خودم فرصت نمیکنم آنالیزشون کنم... میخوام 233 زحمتش بکشه!»
گفتم: «نه داداشم! اون درگیر یکی دیگه است! ما این همه داریم میدویم و «چک و خنثی» میکنیم اما هنوز از دو نفر هیچ اطلاعی نداریم! یکی «فائزه» است و یکی هم موجودی به نام «زهره»! عبداللهی را مامور رصد و کشف فائزه کردم... 233 هم مامور رصد زهره!»
ادامه دارد...🚸
@mohamadrezahadadpour
#به_رسم_رفاقت_دعای_شهادت
ایتا
https://eitaa.com/setaregan_velayat313
سروش
https://sapp.ir/bayazi_and_fathi313
🖊#کف_خیابون 80
ابوالفضل دقیقه به دقیقه گزارشش میفرستاد روی مونیتورم... توضیح زیادی ندم بهتره... اما معلوم بود که همه چیز با دقت برگزار شده و همه چیزو کنترل دارن... یا لااقل تلاش دارن کنترل کنند... خلاصش میشه این که:
«نشستی که قرار بود علما و مجتهدین اونا برگزار کنند در حسینیه ......... برگزار شد. از عمد جلسه را اونجا برده بودند تا از فضای گذشته و قدمتش نهایت استفاده را ببرند.
ینی قشنگ مشخص بود که حتی برای اینکه چه کسانی دم در بایستند و به علما خوش آمد بگن... چه کسانی پذیرایی کنند... چه کسی قرآن بخونه... چه کسی اشعار خاص درباره امام بخونه... چه کسی پشت تریبون بغض کنه... چه کسی وقتی اون بغض کرد، پاشه و ازش حمایت کنه...
چه کسی شعار بده... چه شعاری بده... چجوری شعار بده... چه کسی سخنرانی کنه... چی بگه... سخنران دوم کیه... اون قراره چی بگه... سخنران سوم دیر کرده... میگن شاید توفیق نباشه در خدمتشون باشیم... میگن به خاطر مسائلی که از بیانش شرمنده ایم ایشون شاید نتونن تشریف بیارن... یکی با صدای بلند بگه لعنت به سانسور!... یکی دیگه بگه لعنت به حذف! ... مجری با بغض بگه لعنت به عدم آزادی بیان... یه آخوند پیرمرد میکروفنو برداره و بگه خاک بر سر امتی که سید اولاد پیغمبرش نتونه حرف بزنه... ینی نذارن حرف بزنه... مثل جدّ غریبش نذارن حرف بزنه و مردم صداش بشنون!! ... بعد همهمه بشه...
مجری با شعف بره پشت تریبون و بگه مثل اینکه میگن توی راهن... الهی سالم و به موقع برسن... ماشالله به این سید شجاعی که ممنوع الخروج قلب هاست! تا وارد حسینیه بشه، مجری با صدای بلند و بغض مصنوعی بگه: نگار منظر چشم من آشیانه توست! کرم نما و فرودا که خانه خانه توست! ... بعد همه بگن: سید مظلوم ما! خدا نگهدار تو! ... صل علی محمد... یاور مردم آمد!
اونم بره بشینه ردیف اول... یه نفر هم همون موقع یه شعر پر هیجان براش بخونه و همه کف و سوت و الله اکبر بگن... بعد نوبت اون بشه... مجری بگه من دیگه شما را بیشتر از این منتظر نذارم... به استقبال سخنرانی حکیمانه و روشنگرانه ایشون میریم... بعدش همه مجتهد و آخوند و طلبه و... شعار بدن...
اونم بره همون حرفای تکراری همیشه را بگه: جامعه ما داره به سوی دموکراسی گذر میکنه... ما نیاز به قیم و ولی نداریم... مردم خودشون میفهمند... مردم همه کارن... مبنای مشروعیت هر کس، ملت و مردمش هستند!!! ... انسان اینقدر بزرگ و عاقل شده که حتی میتونه بر علیه خدا تظاهرات کنه... حتی بعیده امام زمان هم بدون رای مردم کاری بکنه!! شما علمای مظلوم تاریخ هستید! بلکه شماها از همه علمای تاریخ مظلوم ترید! حق شما این نیست که اینقدر در محدودیت و انزوا باشید! شما باید بلند بشید و یکبار دیگه مردم را به ایستادگی و ظلم ستیزی دعوت کنید!»
این ها خلاصه ای از اون جلسه کذایی بود! فقط بچه های ما به صورت نامحسوس داشتند کنترل میکردند که یه وقت همین جمعیت به طرف خیابون حرکت نکنه و اتفاق بدی پیش نیاد!
حالا شما فکر کنین در این جلسه نشستین! فکر کنین یکی از کسانی هستید که دارین شعارها و جملات و جو اونجا را میشنوید و متحمل میشید! عکس العملتون چیه؟!
خب طبیعیه که مثل بمب ساعتی بشید و منتظر منفجر شدن باشید! چرا؟ چون سخنران ویژه با جمله آخرش، تیر خلاصی را زد و خودش و همه را راحت کرد... گفت: «ما اینبار انتخاب نخواهیم کرد... بلکه همان طور که بچه های من و شما دارن آماده میشن، انتقام خودمون را از همه ظلم ها و بی عدالتی ها خواهیم گرفت!!»
این جمله را سریع آنالیز کردم... اسم رمزشون بود... رمز فتنه نه... بلکه کلمه رمز کودتای بزرگی که در راه داشتند!
چون همون موقع، عبداللهی متنی به من داد که نوشته بود: قربان! فائزه بالاخره سر و کلش پیدا شد و در حاشیه این اجلاس، با شبکه های خارجی مصاحبه کرد و گفت: «انتخابات امسال، فقط یک پیروز دارد... ینی فقط یک پیروز باید داشته باشد... اگر این اتفاق نیفتند، نارضایتی های مدنی دو سال قبل، تبدیل به موج خروشانی خواهد شد که ممکن است همه بافته های نظام را پنبه کند!!»
به این کلید واژه ها دقت کنید: «انتقام» ، «بی عدالتی» ، «یک پیروز» ، «نارضایتی مدنی» ، «موج خروشان» !
من دیگه حرفی ندارم...
ادامه دارد...🚸
@mohamadrezahadadpour
#به_رسم_رفاقت_دعای_شهادت
ایتا
https://eitaa.com/setaregan_velayat313
سروش
https://sapp.ir/bayazi_and_fathi313
🖊#کف_خیابون 81
خب اینم از فائزه خانم! بالاخره سر و کلش پیدا شد... از نحوه مصاحبه ها و چینش جملات و حرکات دست و صورتش موقع حرف زدن مشخص بود که دوره های خوبی رفته و خوب تونسته قلقشو یاد بگیره!
حرفهایی زد که نمیشه گفت بوی فتنه... بلکه بوی تهدید میداد... داشت علنا نظام را تهدید میکرد! دستگاه های نظارتی و شورای نگهبان را به راحتی تحقیر و تهدید میکرد... میگفت: «مردم انتظار دارند که کسی را که انتخاب کرده اند از صندوق رای بیاد بیرون! ... به کسی اجازه نمیدیم خارج از اراده مردم و انتخاب مردم، کس دیگری را به مسند بنشونه! ... شورای نگهبان باید از آراء مردم نگهبانی کنه نه از کسانی که خودش دوس داره رای بیاره! و...»
اصلا این نحو صحبت کردن و این جملات، چه در اجلاسیه و چه در حاشیه اون اجلاسیه کوفتی سابقه نداشت! اینا نیومده بودن که کار انتخاب ریاست جمهوری کاندید مد نظرشون را یه سره بکنند! بلکه خدا شاهده اومده بودند کلک نظام و انقلاب را بکنند!
حالا اینا به کنار... عبداللهی گفت ابوالفضل پیام داده که : «علما و آخوندهایی که اومده بودند اجلاس، همین جا قراره بخوابند... ینی توی همین حسینیه! حداقلش اینه که تعداد قابل توجهی از اینا همین جا امشب میخوابند!!»
یه کم گیج شدم... دیگه قراره چه تزی بدند؟!
فردا شد...
حوالی عصر بود که جویای احوال و کارهای 233 شدم... شنیدم حسابی درگیره... باهاش ارتباط گرفتم... «سلام و خسته نباشید! کجا تشریف دارید؟»
233 گفت: «سلام قربان! ستاد قیطیریه هستم!»
گفتم: «خیره ان شاءالله! شرایطش دارید توضیح بیشتری بدید؟!»
گفت: «میگن جلسه پیمان خانواده های شهدا با .............. هست! قراره یه دختر شهید مفقود الاثر حرفهای مهمی بزنه... جمعیت زیادی جمع شدن... میگن همشون هم خانواده شهیدن... البته به ظاهرشون و عکس های شهدا و رزمنده هایی که دستشونه هم میخوره که ساختگی نباشه و واقعا از خانواده شهدا باشن!»
گفتم: «بسیار خوب! اما نگو واسه استماع سخنان یه دختر شهید مفقود الاثر رفتی که باور نمیکنم! با شناختی که از شما دارم قطعا یه بوهایی شنیدی که نمیتونید بیخیالش بشید! درسته؟»
233 گفت: «قصش مفصله... اما ... احساس میکنم وسط این همه خانواده شهید و جانباز و ویلچری و اینا، چهارمین شخص پرونده را هم میتونم پیدا کنم!»
گفتم: «چطور اونجا؟ سر نخ داشتی؟»
گفت: «آره تقریبا... وقتی تمام مهره ها را در اجلاس علما و آخونداشون رو کردند... وقتی باغ ها هم لو رفت و پراکنده شدند... مهمترین اجتماعشون همین اجتماع خانواده شهدا و جانبازان هست... وگرنه در جلسات پارتی و میتینگ های مختلطشون، جای اون چهار نفر نیست... اگر همین جا پیداش کردم که کردم وگرنه هیچ!»
گفتم: «بسیار خوب! بنظر منم باید همون جا پیدا بشه... هرچند اینقدر سرم گرم اجلاس و عفت و فائزه بود که دیگه نمیتونستم به چیزی فکر کنم...»
یهو صدای سر و صدا اومد... 233 گفت قربان باید برم... دارم غیر طبیعی میشه اوضاع... فقط لطفا اگر تا شب خبری ازم نشد و نتونستیم با هم ارتباط بگیریم یا بیمارستانم یا دستگیر شدم و منو بردند!
گفتم: «اگر بخوام پیدات کنم راحت پیدات میکنم... حتی اگر شده سردخونه ها را بگردم... اما لطفا مواظب خودتون باشید و هیچ تیری شلیک نشه... به هیچ کس حکم تیر ندادم... شما هم همینطور... ضمنا اگر درگیر شدید کسی کشته یا قطع نخاع و یا چه میدونم از این دست مسائل پیش نیاد دیگه!»
نمیدونم چرا اما ته دلم نگران بودم... وسط همه نگرانی ها ابوالفضل بیسیم زد و گفت: «حاجی اینا هنوز تصمیم نگرفتند علما و آخوندایی که از قم آوردند تهران، برگردونند! هیچ خبری از اتوبوس و وسیله نقلیه بین شهری نیست که نیست... ضمنا... جسارت نباشه... اما یه خاور وایساده جلوی حسینیه... تعداد زیادی «کفن» و «قرآن» پیاده کردند... مثل اینکه امشب هم اینجا خبرایی هست!»
ادامه دارد...🚸
@mohamadrezahadadpour
#به_رسم_رفاقت_دعای_شهادت
ایتا
https://eitaa.com/setaregan_velayat313
سروش
https://sapp.ir/bayazi_and_fathi313