#شهید_محمد_حسین_شهسواری
(محله میدان معلم)
✅ویژگی شهید
به خاطر دارم یک #شب نیمه های شب بود که از صدای #گریه ای بیدار شدم و متوجه که شهید در حال ادای فریضه #نماز_شب می باشد و در حال راز و نیاز باخدا بود و حتی فهمید متوجه او شده ام از این امر ناراحت شدند و از آن شب به بعد به زیر زمین منزل رفته تا علاوه بر اینکه مزاحمت برای افراد خانواده با خدا خود #تنهایی #خلوت نماید.
مبلغ شهدا باشیم🌹
ــــــــــــــــــــــ
ما را دنبال کنید👇👇
🆔 @setaregane_rey
#شهید_محمد_حسین_شهسواری
(محله میدان معلم)
✅خاطره
سن و سالی نداشت که برایش به خاستگاری دخترداییاش رفتیم و آنها هم پذیرفتند. مراسم بسیار سادهای برای آنها گرفتیم. چند سالی در منزل ما زندگی میکردند که در آزمون استخدامی مخابرات پذیرفته شد و برای زندگی به تهران رفتند.
زمانهایی که میخواست به جبهه برود، من ناراحت میشدم، او میگفت: «مادر! پنج پسر داری، باید یکی برای خدا باشد.» شش بار به جبهه رفت که هفتمین بار دیگر برنگشت.
مبلغ شهدا باشیم🌹
ــــــــــــــــــــــ
ما را دنبال کنید👇👇
🆔 @setaregane_rey
داشتم تو اتوبان شهید بابایی میرفتم ناخودآگاه چشمم خورد به کلمه #دوکوهه ،#قلاویزان،#دزفول،#مهران و .... به پشت این کامیون
نوشته بود به نمایندگی همه #شهدا.......
پیش خودم فکر کردم آدم هرجا تو هر شغلی که باشه میتونه #کار_فرهنگی برا شهدا انجام بده
دمش گرم خیلی لذت بردم از دیدنش
مبلغ شهدا باشیم🌹
ــــــــــــــــــــــ
ما را دنبال کنید👇👇
🆔 @setaregane_rey
#شهید_مرتضی_رفیعی
(محله ۲۴ متری)
✅برادر همرزمش میگوید:
در اولین شب عملیات #کربلای_۵ برای منفجر کردن یک دژ به سوی سنگرهای عراقی رفتیم،موقع رفتن #مرتضی طوری با بچه ها خداحافظی میکرد که گویا برای آخرین بار اینها را میبیند. به بعضی میگفت من #شهید خواهم شد،ودر میان صحبتها رو کرد
به سه تن از بچه ها و گفت شما سه نفر زخمی میشوید بچه ها این حرف را یک شوخی پنداشتند و #خندیدند
وقتی به حدود ۲۰۰ متری #دشمن رسیدیم ساعت حدود ۱۲ نیمه شب بود وسایل #انفجار را آماده کردیم و به سدی که دشمن ساخته بود تا آب به طرف سنگرهایشان نرود وصل نمودیم نزدیک ما تعداد زیادی #تانک عراقی ایستاده بودند،وقتی همه چیز آماده شد به میان کانالی که در آن نزدیکی قرار داشت رفتیم به محض انفجار سد آتش دشمن خیلی سنگین شد،در هر لحظه هزاران گلوله و ترکش #خمپاره به اطراف می ریخت مرتضی کنارم نبود،ناگهان یاد او افتادم صدایش کردم جوابی نیامد بطرف دیگر کانال رفتم دیدم جهار نفر از بچه ها زخمی شده اند یکی از آنها مرتضی بود ترکش به پشت سرش اصابت کرده بود آرام صدایش کردم جوابی نداد وبا چشمانی باز و لبانی که گویا دارد خنده ای از عمق وجود به این دنیای فانی میکند به لقای ربش شتافت و کربلایی شد.
نگاهی به ۳ برادر دیگر انداختم درست همانهایی بودند که مرتضی گفته بود زخمی میشوند،آنها را به پشت #جبهه منتقل کردیم و همه بچه ها رزمندگان هم سنگر مرتضی تصمیم گرفتند تا لحظه پیروزی و #پایان_جنگ جبهه ها را رها نکرده و به رزم خود ادامه دهند.
مبلغ شهدا باشیم🌹
ــــــــــــــــــــــ
ما را دنبال کنید👇👇
🆔 @setaregane_rey
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌 فیلم لحظه شهادت شهید علی محمودوند(فرمانده تفحص شهدا)
🔹 وقتی شهیدی پیدا میشد منتظر بیل نمیماند کاری نداشت زمین نرم است یا سفت!!
◇ با دستش زمین را میکند و یا حسین یاحسین گویان خاکها را کنار میزد و شهیـد را روی دستان خود با پای پیاده عقب میبرد....
◇ شهید علی محمودوند در ۲۲ بهمن سال ۱۳۷۹ همزمان با عید قربان بر اثر انفجار مین با سجدهای خونین در قربانگاه فکه به شهادت رسید.
#شهید_علی_محمود_وند
مبلغ شهدا باشیم🌹
ــــــــــــــــــــــ
ما را دنبال کنید👇👇
🆔 @setaregane_rey