چون سالها چون برادرم بودی نصف شبی بهت میگم. من کلا درد، سوزش همیشگی قلب دارم خوابم خرابه، من روزی چندین بار مرگو میبینم و بعدش همراهی خدا رو، اینقدر این حس همراهی خدا زیبا و پر لذته که اگر بهم بگن سالم شو میگم نه، قشنگ مشخصه هنوز خدا راضی به اسباب کشی ام نیست و باهام کار داره. به این خاطر زندگی کوچکی دارم فاقد پیچیدگی و همیشه سبکم، کفنم و متعلقاتش زیر همین تختی هست که حالا دارم روش برات می نویسم، حس منتظر بودنِ اجازه برای سفر و یهویی نرفتن چون شماها اونقدر قشنگه که دور و برم کسی رو نمیبینم براش آرزوی چنین حسی کنم تا جنبه اش را داشته باشه، همیشه منتظرم و این حس بدی برام نیست، فقط بعدش نگران حال مادر و پسرم هستم و لاغیر. حالم عالیه و اگر گاهی دردم کم شه وسط روز دلتنگ خدا میشم و برام خلاء پیش میاد که اکثرا برای پر کردن این خلاء ناچار به مرور کتابهای دعام میشم، شاید بیست سی کتاب مرجع دعا در حد مفاتیح دارم که باهم تکراری نیست و از خواندن اینهمه متن ادبی معصومین لذت میبرم، از همدردی بدم میاد چون این برام درد نیست، نعمته و میخوام این درده باشه، آرزو دارم سفرم در هنگام تقابل با خوارج تندروی ملعون این انقلاب باشه که بدترین خسارت ها رو به نظام و اسلام زدن و باعث فاصله ی مردم شدن، با اینها سخت سخت دشمنم و لعنتشون میکنم و این از درک اکثریتی که خودشون کمی به این قماش آلوده اند خارجه. بعضی ها بر این اعتقاد محکم من خرده میگیرن و... که اونها برام کوتاه قد هستن، یک روز از خواب بیدار میشن که دیره. بسیاری از اوقات اگر بخوابم بخاطر خونرسانی ضعیف، بدنم خواب میره اگر از خواب نپرم بعدش تا مدتی دچار مشکل میشم. روزی به شوخی بهم گفتی از خلوتت جز مداحی اون اصلی هاش را رو کن، من از بعد سکته هام ماسک نزدم و اگر چیزی را فکر کنم مورد رضای خدا نیست اگر توانشو داشته باشم پرهیز میکنم هر چند که بسیار از شیطان شاکیم و از خدا شدیدا بابت وجودش گله مند و شاید همین نوشته هام هم نفس شیطانی من باشه که از ضعف ایمانم خواهد بود. این وضع من از سال ۸۷ هست و ظاهر زندگیم را خراب کرده اما بسیار با روحیه و امیدوار به زندگی هستم. نگران نباش، خوبم. ببخشید. ۲۳ مرداد۱۴۰۳ دو بامداد

پاسخ به همراهی دوست و برادرم سید ابوالفضل با دردم در سحرگاه

در روایتی از «امالی» شیخ صدوق خواندم: پس از مراسم دفن مادر سادات بانو فاطمه بنت اسد در بقیع رسول خدا (ص) به عمار فرمود: به خدا سوگند، من از قبر فاطمه بیرون نیامدم، جز آنکه دو چراغ از نور را دیدم که نزد سر فاطمه آوردند و دو چراغ دیگر از نور در نزد دست­های او بود و دو چراغ از نور در کنار پاهایش بود و دو فرشته که بر قبر او گماشته بودند که تا روز قیامت برای او استغفار کنند. این یک دست چراغ با اون دو حامی چقدر قشنگه دلم خواست.

مداحی خیر مقدم میزبانان عراقی به زوار ایرانی

يه كار جالب در پياده روى اربعين👏🏻

من ایرانمو و تو عراقی ترکی

متن کامل زیارت ناحیه مقدسه - کرب و بلا- سایت تخصصی امام حسین علیه السلام https://www.karbobala.com/articles/info/754

#ای‌عهده‌دار‌مردم‌بی‌دست‌وپا‌حسین 🔉 قطعه‌بیرق‌هدایت ‌ ‌‌🎙️بانوای:حاج‌حسین‌سیب‌سرخی 🎛️تنظیم:‌مهدی‌شکارچی ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌📌

فحش لذت بخش در طول زندگیم یاد نگرفتم فحش بدم، شیطان داشت منو وادار میکرد خطایی کنم، بزور از چنگش در رفتم، غسلی کرده و به مسجد رفتم، اونجا هم اشک حسینی نصیبم شد که حالم خوب شد، اینجا بود یاد اون شیطان عوضی افتادم که بندشو پاره کرده بود و بهش گفتم تخم سگ😂😂 آخ که چقدر این فحش حال داد، شمام هر فحشی دلتون خواست بهش بدین همین حالا😂😂😂

enc_17235776154883540103049.mp3

صدق الله کربلا منتظر ماست بیا تا برویم ... صوتی کامل #امیر_کرمانشاهی @bizhani_ir👈 عضویت🏴