eitaa logo
آنسوتَر | سید محمدرضا رضی
2.3هزار دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
693 ویدیو
22 فایل
پایگاه رسمی سیدمحمدرضا رضی بهابادی در فضای مجازی کانالی برای آنچه دیدن، گفتن و بازتابش وظیفه است...
مشاهده در ایتا
دانلود
‏عکس از رضی
شما هم دعوتید...
🔰گام تمدن ساز🔰 اردوی علمی، آموزشی، تربیتی 🔺با حضور اساتید مجرب کشوری 🔸ویژه برادران نخبه و فعال فرهنگی-اجتماعی استان یزد 🔹زمان: ۱ تا ۴ شهریور ۱۴۰۱ 🔹مکان: شهر مقدس قم - جایگاه تمدن نوین اسلامی در افق انقلاب اسلامی - از دشمن شناسی تا غرب شناسی - افول آمریکا، رؤیا یا واقعیت؟ - نقش تولید علم در مسیر تمدنی انقلاب اسلامی و... 🔻لینک ثبت نام: 🌐 https://survey.porsline.ir/s/PpyEZCEj ◀️ هزینه ثبت نام: 100 هزار تومان ◀️ مهلت ثبت نام: ۲۷ مرداد ۱۴۰۱ 🔻جهت کسب اطلاعات بیشتر با شماره ‏09909671106‏ تماس حاصل فرمایید. 🔺ظرفیت محدود🔻 🏴یادبود طلبه مجاهد استاد محمدحسین فرج نژاد واحد آموزش و تعالی سرمایه انسانی جبهه فرهنگی اجتماعی انقلاب اسلامی یزد
🌹نشست های گفتمان ساز جهت تحلیل شرایط: *دستاوردهای اقتصادی کشور با توجه به موانع و چالشهای چهل ساله* 🔹همراه با گعده دوستانه و‌ بحث صریح و بی رودربایستی کارشناس: حجت الاسلام سید محمد رضا رضی بهابادی 🔸🔸🔸🔸🔸 شب اول: ۱شنبه ۲۳مردادماه، ساعت ۲۰:۳۰ (بلافاصله بعد از نماز مغرب و عشاء) مکان: منزل آقای قاسمی واقع در خیابان امام رضا فرعی31 🔸🔸🔸🔸 روز دوم: ۲ شنبه، ۲۴ مردادماه، *ساعت ۱۷:۳۰* مکان: منزل پدری دکتر یاراحمدی واقع در خیابان مسجد جامع، کوچه پشت حسینیه قاضیها 🔸🔸🔸 شب سوم: ۳شنبه، ۲۵ مردادماه، ساعت۸:۳۰، مکان: خیابان شهید تفکری،تکیه بیت الزهرا.س.
🚨 ماجرای شلّاق خوردن رهبر انقلاب 💠 پایم را به تخت بستند شلاق‌هایی با ضخامت‌های مختلف به سقف آویخته بودند که ضخامت آنها یک انگشت، دو انگشت و یا بیشتر بود. یکی از آنها شلاقی برداشت و شروع کرد به زدن به پاهایم، آنقدر زد که خسته شد، فرد دیگری را گرفت او هم زد و زد و خسته شد، نفر سوم شروع کرد به زدن و به همین ترتیب. 💠 هر کدام از آنها فرصتی برای استراحت داشتند بجز من که نگذاشتند حتی اندکی استراحت کنم. در آن حال که قابل توصیف نیست من از خباثت برخی از آن‌ها به شگفتی می‌آمدم، وظیفه آنها بود که شلاق را بالا ببرند و به من بزنند و همچنین وظیفه داشتند مرا آنقدر بزنند تا در برابر آنها از پا درآیم بنابراین طبیعی بود که پشت سر هم بزنند، اما یکی از آنها خباثت خاصی از خود نشان می‌داد: را به دست می‌گرفت آن را با دست دیگر از پشت سرش خوب می کشید و بعد ضربه را می‌زد تا بیشتر دلش خنک شود. در حین شلاق زدن یکی از آنها بالای سرم می آمد و از من می‌خواست از فلان کس یا از نهضت اسلامی بیزاری بجویم من اظهار مخالفت می‌کردم و آنها به زدن ادامه می‌دادند تا اینکه در خلال این تجربه عملی تلخ دریافتم که ضربه زدن به کف پا از است چون پیش از آنکه شخص بیهوش شود ضربات می‌تواند ساعت‌ها ادامه یابد ضمنا تاثیر وحشتناکی بر روی اعصاب دارد، شنیده بودم که این شکنجه‌گران دوره‌های شکنجه را زیر نظر کارشناسان اسرائیلی گذرانده اند و لذا در اعتراف گرفتن حرفه‌ای هستند و در کار خود مهارت دارند. 📘 خون دلی که لعل شد، فصل ۱۲ 🆔@sireh_agha
🔩🔧🔧💻🏡🏡🛸🛸🚜🏗🏗 «دوره فشرده مهارتهای تولید و کسب و کار» 🌴یک دوره فشرده برای علاقمندان به کسب درآمد و شاغلان علاقمند به بهتر شدن شرایط🌴 🇮🇷چگونه در شرایط جنگ اقتصادی یک کسب و کار و تولید موفق داشته باشیم؟ 🖌مدرس: سید محمد رضا رضی بهابادی 🖋زمان: پنجشنبه، ۲۷ مرداد ۱۴۰۱ش. (۲۰ محرم ۱۴۴۴ق.) 🖋مکان: سالن نشست‌های دفتر امام جمعه، 🖋برای خواهران و برادران ۱۸سال به بالا 🔶به همت بنیان تمدن اسلامی و جمعی از فعالان انقلابی شهرستان بافق 🔶به همراه بحث آزاد
بسمه تعالی با عرض ادب و احترام جای جای متن جناب آقای دکتر رحمانی درباره آدام اسمیت محل خدشه و اشکال است. فرمایشات ایشان که از اساتید اقتصاد در ایران هستند، فرصتی است برای کندوکاو پشت‌ پرده‌های تاریخ اقتصاد و به اصطلاح بزرگان آن و کنار زدن مشهوراتی که تا کنون مانع دیده شدن حقایق مستور درباره پدران این دانش است. در تحقیق گسترده‌ای که پیرامون زمانه و زندگانی اسمیت داشته‌ام قدری به این کندوکاو نزدیک می‌شویم. نکاتی به اجمال به عرض می‌رسد و تفصیل به شما و مطالعه کتاب «روایت ایجاد دانش اقتصاد؛ نگاهی دیگر بر زمانه و زندگانی آدام اسمیت» که در دست چاپ است واگذار می‌شود. ۱. هرچند پدر علم استعماری اقتصاد سرمایه‌داری و تئوری ظالمانه بازار آزاد بودن به خودی خود یک رذیلت اخلاقی و موجب عار است و نه مایه مباهات اما اینکه آدام اسمیت پدر علم اقتصاد باشد توسط اهل تحقیق در تاریخ اندیشه رد شده است.
۳. اینکه فرموده‌اند اسمیت به لحاظ اخلاقی فردی وارسته بوده است، هرچند از مشهورات است اما جای بسی تعجب است.
شومپیتر یکی از این افراد است که اسمیت را یک نظریه پرداز پیشرو و فردی دارای نبوغ نمی‌داند. هرچند شومپیتر خطاهای فاحشی نیز مانند سانسور اندیشه‌های اقتصادی علمای مسلمان در تحلیل‌های خود دارد اما در این اظهار نظر خود پیرامون اسمیت درست می‌گوید. ۲. حقیر نیز در مطالعاتم به همین نتیجه رسیده‌ام. اسمیت یک مدون و ویراستار است تا نظریه پرداز. اندیشه اقتصاد لیبرال قبل از او توسط ماندویل، هیوم، جان لا، مونتسکیو، روسو و بسیاری دیگر مطرح شده بود. اسمیت در یک سفارش کار پژوهشی با تامین مالی چارلز تاونزهند(تاونشند) در ازای حقوقی بالا در دوران نوشتن کتاب و نیز حقوقی مادام العمر و نیز وعده ریاست گمرک ادینبورا که درآمدی هنگفت داشت، کرسی درس خود در دانشگاه گلاسکو را رها کرد و معلم سرخانه فرزندخوانده تاونزهند، دوک سوم باکلو، شد تا در این قالب محک بخورد و‌ سپس نوشتن کتاب را آغاز کند. مدیر علمی و‌ ایده‌پرداز اصلی کتاب، دیوید هیوم بود و‌ نوشتن و ویراستاری و جفت و جور کردن عدد و رقم برای تحلیلها با اسمیت.
اسمیت از ابتدا به عنوان یک طلبه با بورسیه تحصیلی اسنل در حوزه علمیه آکسفورد مشغول به تحصیل شد و نهایتا با گرفتن درجه اجتهاد در کرسی تدریس فقه حوزه علمیه گلاسکو تکیه زد. نکته مهم در تمام این دوران، گرایش قوی و وصف ناپذیر او به کفر بود. ریا از مهمترین ابزارهای او در پیمودن پله‌های ترقی در حوزه بود. او به هنگام نیاز در محیط علمی ریایی آشکار و در خارج از آنجا رفتاری متفاوت داشت. در خلوت خود در گلاسکو نماز نمی‌خواند. محیط آنجا را ملال آور می‌دانست. مخفیانه کتابهای کفرآمیز دایی زاده اش، دیوید هیوم را می‌خواند و به همین جهت توبیخ شد. او با هیوم پیوندی بسیار عمیق داشت و تمام قد از این زندیق تمام قرون دفاع می‌کرد. در اینجا سخن مربوط به نقد گمراهی و اندیشه‌های الحادی او نیست بلکه سخن در داشتن این اندیشه‌ها در کسوت یک روحانی مجتهد مسیحی است. او به قدری با دین آشکار شده، یا شریعت، دشمن بود که به هنگام تأسیس انجمن پیشنهاد داد بحث از شریعت در این محفل ممنوع باشد. ۴. به لحاظ اخلاق فردی و رعایت آداب متناسب با یک طلبه، در باشگاهها و انجمنهایی که عضو بود آشکارا شراب می‌نوشید. دوستش....، درباره او می‌گفت «تو مشمئزکننده‌ترین سگی هستی که دیده‌ام؛ در آن هنگام که مشروب در گلویت حباب می‌زند!» هرچند تا پایان عمر ازدواج نکرد اما با زنان ارتباط داشت و در دوره سفر به فرانسه با معشوقه‌اش مرتبط بود. این رابطه موضوع فصلی مستقل از کتاب زندگینامه آدام اسمیت نوشته .... است.