امشب هر چی می خواهی
برو پیش خانوم فاطمه زهرا سلام الله بگو
امام زمان(عج)آجرک الله آقا
کجا گریه می کنید
کجا ناله می زنید
آقا تو حرم امام رضایی
یا کرببلایی آقا
یا زهرا یا زهرا
یا زهرا ........
🍃 بسمـ رب شهدا والصدیقین 🍃
#ۺـہـود_عـۺق❣✌️🏻
_محمدرضا:
به قول سردار ناصری که تو جمع یگان عملیات ویژه سپاه صحبت میکرد،ما باید برای سپاه حضرت حجت آماده شیم.
باید رزم بلد بود ، باید جنگ بلد بود.
حضرت حجت جنگجو میخواد.
شعار ما فقط اینه اللهم عجل لولیک الفرج.
اما وقتی حضرت ظهور کنه میتونیم تو سپاه حضرت خدمت کنیم و بجنگیم⁉️
چیزی از هنر جنگیدن بلدیم⁉️
_من:
محمدرضا از ما بهترون تا دلت بخواد هستن که بخوان جنگجو باشن.
_محمدرضا:
کی مثلا؟
کی فکر میکرد عقیل یا رسول شهید شن؟
_من:
عقیل بختیاری؟
_محمدرضا:
بله عقیل بختیاری.
اما #شهید شدن و
رفتن جز ۳۱۳ نفر به قول خودت....
#نقل_از_دوست_شهید 🌸
#ابـــووصــال ✨
🍃🌃| @seyyedebrahim
▪️مظلوم تراز جواد، بغداد نداشت
آن مظهر داد، تاب بیداد نداشت
▪️میخواست ڪه فریادڪندتشنه لبم
ازسوز عطش، طاقت فریاد نداشت
🍃▪️شهادت مظلومانه امام جواد (ع) تسلیت باد.
[💚] #یاباب_الحوائج
@seyyedebrahim
سیدسجاد نگاه های تو،
پرچم های امیدند
در این روزهایمان....
#سجادجان_نگاهی
#شهید_سیدسجاد_خلیلی
@seyyedebrahim
حواس تان باشد از بیت المال نباشد🌷
در حال گپ و گفت درباره فاطمه و محمدعلی پسر کوچک شهید بودیم که پدر خاطرهای یادش آمد. میگفت: چند وقت پیش یکی از مسئولان خانم پایگاه بسیج به من زنگ زد که برای دیدار شما و حاج خانم میآید. پشت تلفن پرسید حاج آقا اگر برای فاطمه کادویی، عروسکی بگیرم اشکالی ندارد گفتم نه. وقتی به منزل ما آمدند برایم تعریف کرد مصطفی را خواب دیده و از او در عالم خواب پرسیده اجازه میدهید برای فاطمه خانم کادویی بخریم؟ شهید گفته بود اشکالی ندارد فقط حواس تان باشد از بیت المال نباشد. پدر میگفت: مصطفی حتی آن دنیا هم حواسش به این چیزها هست.
@seyyedebrahim
#جوادالائمه
عالم همه پست و پسر فاطمه بالاست
یک عمر شدم نوکرش، آنقدر که آقاست
از نسل علیّ و نوه ی حضرت موساست
مولام رضا، او علیِ اکبرِ مولاست
@seyyedebrahim
بخشی از کتاب اسم تو مصطفی است🌷
وسط حال نشسته و زل زده بودی به عکس ابو حامد.
- کجایی آقا مصطفی؟
- دیدی حاج حسین چطور به عکس ابو حامد نگاه می کرد؟
- خب مقصود؟
- دیدی چه سبک رفت؟
- خب؟
- اون بار باید می موند، ولی از کجا معلوم این بار...!
- نفوس بد نزن مرد! بلند شو بریم تا خیابونا شلوغ نشده، برای روز مادر خریدامون بکنیم!
همان طور خیره به عکس سر تکان دادی: باشه. اما باید برم و بیام!
- کجا؟ کی؟
نگاهت را از عکس کندی بلند شدی و لباس پوشیدی.
- ناهار آبگوشت گذاشتما زود بر گرد!
- باشه!
ظهر شد نیامدی، همیشه دوست داشتی آب و گوشت آبگوشت جدا باشد. گوشت را کوبیدم و آماده گذاشتم. نان سنگک، سبزی خوردن، پیاز ترشی و پارچ لبالب دوغ. در زدند و خاله و برادرم آمدند. سفره را انداختم و این دست آن دست کردم که برسی. ساعت دو شد و نان ها بیات و سبزی خوردن کمی پلاسیده. زنگ زدم: کجایی آقا مصطفی؟ مهمان هم رسید ولی هنوز ناهار نخوردیم!
- شما بخورین من میام!
- تا تو نیای من لب نمی زنم!
- لج نکن خانم! بخور.
غذای خاله و برادرم را دادم، اما خودم لب نزدم. عصر شد و نیامدی. زنگ زدی.
- کجایی تو اصلا؟
- کارم طول کشید شاید کمی دیر تر بیام.
ساعت پنج و بیست دقیقه با گوشی دوستت پیام دادی: مرا ببخش عزیزم توی پروازم و تا چند روز آینده هم نمی تونم باهات تماس داشته باشم.
@seyyedebrahim
🕊💞🕊💞🕊💞🕊💞
🍃وصال حیـدر و یارش مبارڪ
🍂وصال یاس و دلدارش مبارڪ
🍃از الطافـــ و عـنـایـاتــــ الهـے
🍂رسیده حق به حق دارش مبارڪ
❣❣❣❣❣❣❣❣
🍃دیدم ڪه به عرش شور و شوقے برپاستـــ
🍂برپا گر این بزم شَعَف ذاتـــ خداستـــ
🍃گفتم به خـدا چه اتفاق افتاده ستـــ
🍂فرمود عروسے #علے_و_زهرا ستـــ
🔅سالروز ازدواج پر برکتـــ حضرتـــ امیرالمٶمنین و حضرتـــ زهرا(سلام الله علیهما) تبریڪ و تهنیتـــ باد🔅
@seyyedebrahim
#علی_زهرا
از بال ملک به شانه شالی دارد
جبریل رسیده و سوالی دارد
سر برده به گوش مرتضی،میپرسد
داماد شدن چه حس و حالی دارد؟