💔تمام جگرم سوخته است...
🌷 مهندس شهید مصطفی ابراهیمی مجد در وصیتنامه خود اعلام کرده که به دیدار امام زمان(عج) نائل شده است و این مطلب را چنین بازگو میکند:
"بگذاريد بعد از مرگم بدانند كه همانطور كه اساتيد بزرگمان مي گفتند نوكر محال است صاحبش را نبيند من نيز صاحبم را ، محبوبم را ديدار كردم اما افسوس كه تا اين لحظه كه اين وصيت را مي نويسم ، ديدار مجدد او نصيبم نگشت. بدانيد كه امام زمانمان حي و حاضر است و او پشتيبان همه شيعيان مي باشد. از ياد او غافل نگرديد. ديگر در اين مورد گريه مجالم نمي دهد بيشتر بنويسم و تا اين زمان ديدار او را براي هيچكس نگفتم مبادا كه ريا شود و فقط كه ديگر مي گويم كه از آن ديدار به بعد چون ديگر تا اين لحظه او را نديده ام تمام جگرم سوخته است . و اكنون به جبهه مي روم تا پيروزي اسلام را نزديك سازم و راه را جهت ظهور آن حضرتش باز سازم....."
💫این شهید بزرگوار در شهریور سال ۱۳۶۰ در منطقه عملياتی دارخوين به شهادت رسيد. پيكر مطهر اين شهيد در گلزار شهدای بهشت زهرا(س) تهران در قطعه ۲۴ رديف ۹۵ شماره ۲۴ به خاك سپرده شد.
🥀يا شاغِلَ روحي
😔هل لي أن أراکَ؟
شادی روح پاک امام و شهدا#صلوات
┅┅✿💠❀🇮🇷❀💠✿┅┅
📣📣📣📣
✅ موضوع : تفسیر موضوعی قصص قرآنی
✅ استاد : سرکار خانم آ . سادات جواهری مدرس تفسیر و حفظ قرآن کریم
✅زمان : شنبه ها بین ساعت ۱۳ الی ۱۸
لطفا ما را همراهی و دوستان و آشنایان را هم به کانال " موسسه قرآنی شیفتگان وحی " دعوت کنید 👇
┄┅✿❀🌿🌼🌿❀✿┅┄
🇮🇷 سایت موسسه قرآنی شیفتگان وحی
http://shifteganvahye.com
🇮🇷کانال موسسه درایتا
@sh37233392
#تفسیر_موضوعی
📗۷۹) فَخَرَجَ عَلى قَوْمِهِ فِی زِینَتِهِ قالَ الَّذِینَ یُرِیدُونَ الْحَیاةَ الدُّنْیا یا لَیْتَ لَنا مِثْلَ ما أُوتِیَ قارُونُ إِنَّهُ لَذُو حَظّ عَظِیم
📗۸٠) وَ قالَ الَّذِینَ أُوتُوا الْعِلْمَ وَیْلَکُمْ ثَوابُ اللّه خَیْرٌ لِمَنْ آمَنَ وَ عَمِلَ صالِحاً وَ لایُلَقّاها إِلاَّ الصّابِرُونَ
📗۸۱) فَخَسَفْنا بِهِ وَ بِدارِهِ الأَرْضَ فَما کانَ لَهُ مِنْ فِئَة یَنْصُرُونَهُ مِنْ دُونِ اللّه وَ ما کانَ مِنَ المُنْتَصِرِینَ
📗۸۲) وَ أَصْبَحَ الَّذِینَ تَمَنَّوْا مَکانَهُ بِالأَمْسِ یَقُولُونَ وَیْکَأَنَّ اللّه یَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ یَشاءُ مِنْ عِبادِهِ وَ یَقْدِرُ لَوْ لا أَنْ مَنَّ اللّه عَلَیْنا لَخَسَفَ بِنا وَیْکَأَنَّهُ لایُفْلِحُ الْکافِرُونَ
📗۸۳)تِلْکَ الدّارُ الآخِرَةُ نَجْعَلُها لِلَّذِینَ لایُرِیدُونَ عُلُوّاً فِی الأَرْضِ وَ لا فَساداً وَ الْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقِینَ
📗۸۴) مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ خَیْرٌ مِنْها وَ مَنْ جاءَ بِالسَّیِّئَةِ فَلایُجْزَى الَّذِینَ عَمِلُوا السَّیِّئاتِ إِلاّ ما کانُوا یَعْمَلُونَ
ترجمه:
۷۹ ـ (روزى قارون) با تمام زینت خود در برابر قومش ظاهر شد، آنها که خواهان زندگى دنیا بودند گفتند: اى کاش همانند آنچه به قارون داده شده است ما نیز داشتیم! به راستى که او بهره عظیمى دارد !
۸٠ ـ اما کسانى که علم و دانش به آنها داده شده بود گفتند: واى بر شما! ثواب الهى براى کسانى که ایمان آورده اند و عمل صالح انجام مى دهند بهتر است، اما جز صابران آن را دریافت نمى کنند .
۸۱ ـ سپس ما، او و خانه اش را در زمین فرو بردیم، و گروهى نداشت که او را در برابر عذاب الهى یارى کنند، و خود نیز نمى توانست خویشتن را یارى دهد.
۸۲ ـ و آنها که دیروز آرزو مى کردند به جاى او باشند (هنگامى که این صحنه را دیدند) گفتند: واى بر ما! گوئى خدا روزى را بر هر کس از بندگانش بخواهد گسترش مى دهد یا تنگ مى گیرد، اگر خدا بر ما منت ننهاده بود، ما را نیز به قعر زمین فرو مى برد! اى واى! گوئى کافران هرگز رستگار نمى شوند !
۸۳ ـ (آرى) این سراى آخرت را (تنها) براى کسانى قرار مى دهیم که اراده برترى جوئى در زمین و فساد را ندارند; و عاقبت نیک براى پرهیزکاران است!
۸۴ ـ کسى که کار نیکى انجام دهد، براى او پاداشى بهتر از آن است; و به کسانى که کارهاى بد انجام دهند، مجازات بدکاران جز (به مقدار) اعمالشان نخواهد بود!
💫بر گرفته از تفسیر نمونه:
جنونِ نمایشِ ثروت!
معمولاً ثروتمندان مغرور، گرفتار جنون ثروت میشوند
آنها از این که: ثروت خود را به رخ دیگران بکشند و تحقیرشان کنند، اذت می برندواحساس آرامش خاطر مى کنند!
گرچه، همین نمایش ثروت، غالباً بلاى جانشان است; زیرا کینه ها را در سینه ها پرورش مى دهد، و احساسات را بر ضد آنها بسیج مى کند...
به هر حال، قارون نمونه بارز آن محسوب مى شد،
قرآن مى فرماید: قارون با تمام زینت خود در برابر قومش (بنى اسرائیل) ظاهر شد.
فِى زِیْنَتِهِ👈یعنی او تمام توان و قدرت خود را به کار گرفت، تا آخرین زینت و بالاترین ثروت خود را به نمایش بگذارد، و ناگفته پیدا است که مردى با این ثروت، چه ها مى تواند انجام دهد؟!
در تواریخ، داستانها یا افسانه هاى زیادى در این زمینه نقل شده است:
بعضى، نوشته اند: قارون با یک جمعیت چهار هزار نفرى در میان بنى اسرائیل رژه رفت، در حالى که چهار هزار نفر، بر اسب هاى گران قیمت با پوششهاى سرخ، سوار بودید، کنیزانى سپیدروى با خود آورد که بر زین هائى طلائى که بر استرهاى سفیدرنگ قرار داشت سوار بودند، لباسهایشان سرخ، و همه غرق زینت آلات طلا!
بعضى، عدد نفراتِ او را هفتاد هزار نوشته اند، و مسائل دیگرى از این قبیل.
❇️ مردم به دو گروه شدند: اکثریت دنیاپرست این صحنه خیره کننده، قلبشان را از جا تکان داد، آه سوزانى از دل کشیدند، و آرزو کردند: اى کاش به جاى قارون بودند، حتى یک روز، و یک ساعت، و یک لحظه! چه زندگى شیرین و جذابى! چه عالم نشاط انگیز و لذت بخشى!
📗چنان که قرآن مى گوید: کسانى که طالب زندگى دنیا بودند گفتند: اى کاش! ما هم مثل آنچه به قارون داده شده است داشتیم !
به راستى که او بهره عظیمى از نعمتها دارد ! (إِنَّهُ لَذُو حَظّ عَظِیم).
آفرین بر قارون و بر این ثروت سرشارش! چه جاه و جلالى! و چه حشمتى! تاریخ مثل او را به خاطر ندارد، این عظمت خدادادى است!... و مانند این حرفها.
❇️در حقیقت، در اینجا کوره عظیم امتحان الهى داغ شد، از یک سو، قارون در وسطِ کوره قرار گرفته، و باید امتحان خیره سرى خود را بدهد، و از سوى دیگر، دنیاپرستان بنى اسرائیل در گرداگرد این کوره قرار گرفته اند.
و البته مجازات دردناک، مجازاتى است که بعد از چنین نمایشى باشد، و از آن اوج عظمت به قعر زمین فرو رود!
❇️ولى در مقابل گروه اندکى، عالم و اندیشمند، پرهیزگار و با ایمان که افق فکرشان از این مسائل برتر و بالاتر بود در آنجا حاضر بودند، کسانى که شخصیت را با معیار زر و زور، نمى سنجیدند،
کسانى که ارزشها را در امکانات مادى جستجو نمى کردند، کسانى که بر این گونه نمایش هاى مسخره، همیشه لبخندِ تمسخرآمیز مى زدند، و این مغزهاى پوک را تحقیر مى کردند.
📗 چنان که قرآن مى گوید: کسانى که علم و آگاهى به آنها داده شده بود، صدا زدند: واى بر شما! چه مى گوئید؟ ثواب و پاداش الهى براى کسانى که ایمان آورده اند، و عمل صالح انجام مى دهند، بهتر است،.
و سپس افزودند: این ثواب الهى تنها در اختیار کسانى قرار مى گیرد که صابر و شکیبا باشند.
❇️آنها که، در مقابل زرق و برقهاى هیجان انگیز و زینتهاى دنیا استقامت به خرج مى دهند، آنها که، در برابر محرومیتها مردانه مى ایستند، و در مقابل ناکسان سر فرو نمى آورند، آنها که، در بوته آزمایش الهى، آزمایش مال و ثروت و ترس و مصیبت، همچون کوه پا بر جا مى ایستند، آرى، آنها، لیاقتِ ثواب الهى را دارند.
مسلماً، منظور از جمله الَّذِینَ أُوتُوا الْعِلْمَ ، دانشمندان مؤمن بنى اسرائیل است که در میان آنها مردان بزرگى همچون یوشع بودند،
ولى جالب این است که: در برابر جمله الَّذِینَ یُرِیدُونَ الْحَیاةَ الدُّنْیا که درباره گروه اول آمده، تعبیر به الَّذِینَ یُرِیدُونَ الْحَیاةَ الآخِرَة نمى کند، بلکه تنها تکیه بر علم مى کند، چرا که علم خمیر مایه و ریشه ایمان و استقامت و عشق به ثواب الهى و سراى آخرت است.
📚 در تواریخ و روایات در اینجا ماجراى دیگرى نقل شده است که: نشانه نهایتِ بى شرمى قارون است، و آن این که:
روزى موسى(علیه السلام) به قارون گفت: خداوند به من فرمان داده که حق نیازمندان یعنى زکات مالت را بگیرم، قارون هنگامى که از کم و کیف زکاة باخبر شد، و با یک حسابِ ساده فهمید چه مبلغِ هنگفتى را باید در این راه بپردازد، سر باز زد، و براى تبرئه خویش به مبارزه با موسى(علیه السلام) برخاست، او در میان جمعى از ثروتمندان بنى اسرائیل ایستاده گفت: مردم! موسى مى خواهد اموال شما را بخورد، دستور نماز آورد پذیرفتید، امور دیگر را نیز همه پذیرفتید، آیا زیرا این بار هم مى روید که اموالتان را به او بدهید؟! گفتند: نه، ولى چگونه مى توان با او مقابله کرد؟
قارون در اینجا یک فکرِ شیطانى به نظرش رسید، گفت: من راه خوبى فکر کرده ام، به عقیده من باید براى او پرونده عمل منافى عفت، ساخت! باید به سراغ زنِ بدکاره اى از فواحش بنى اسرائیل بفرستیم، تا به سراغ موسى(علیه السلام) برود و او را متهم کند که با او سر و سرّى داشته! آنها پسندیدند و به سراغ آن زن فرستاده گفتند: آنچه خودت بخواهى به تو مى دهیم، که گواهى دهى موسى(علیه السلام) با تو رابطه نامشروع داشته! او نیز این پیشنهاد را پذیرفت، این از یکسو. از سوى دیگر، قارون به سراغ موسى(علیه السلام) آمد گفت: خوب است بنى اسرائیل را جمع کنى و دستورات خداوند را بر آنها بخوانى، موسى(علیه السلام) پذیرفت و آنها را جمع کرد.
گفتند: اى موسى! دستورات پروردگار را بازگو! گفت: خداوند به من دستور داده: جز او را پرستش نکنید، صله رحم به جا آورید، و چنین و چنان کنید، و در مورد مرد زناکار دستور داده است اگر زناى محصنه باشد، سنگسار شود!
آنها (ثروتمندان توطئه گر بنى اسرائیل) در اینجا گفتند: حتى اگر خود تو باشى!! گفت: آرى، حتى اگر خود من باشم!!
در اینجا وقاحت را به آخرین درجه رسانده و گفتند: ما مى دانیم که تو خود مرتکبِ این عمل شده اى، و به سراغ فلان زن بدکاره رفته اى، و فوراً به دنبال آن زن بدکاره فرستاده گفتند: تو چگونه گواهى مى دهى؟
موسى(علیه السلام) رو به او کرد گفت: به خدا سوگندت مى دهم حقیقت را فاش بگو!
زن بدکاره با شنیدن این سخن، تکان سختى خورد، لرزید و منقلب شد و گفت: اکنون که چنین مى گوئى، من حقیقت را فاش مى گویم، اینها از من دعوت کردند و پاداش سنگینى قرار دادند که تو را متهم کنم، ولى گواهى مى دهم که تو پاکى و رسول خدائى!
در روایتِ دیگرى آمده است: آن زن گفت: واى بر من، من هر کار خلافى را کرده ام، اما تهمت به پیامبر خدا نزده ام! و سپس دو کیسه پولى را که به او داده بودند نشان داد و گفتنى ها را گفت.
موسى(علیه السلام) به سجده افتاد گریست، در اینجا بود که فرمان مجازات قارونِ زشت سیرتِ توطئه گر، صادر شد.
در همین روایت آمده است: خدا، فرمانِ خسف (فرو رفتن در زمین) را در اختیار موسى(علیه السلام) قرار داد.
┄┅✿❀🌿🌼🌿❀✿┅┄
🇮🇷 سایت موسسه قرآنی شیفتگان وحی
http://shifteganvahye.com
🇮🇷کانال موسسه درایتا
@sh37233392
🇮🇷پیج اینستاگرام
https://www.instagram.com/shiftegan.vahy?r=nametag