📱|• #والپیپر
🌙|• #شباهنگامی
●••• به نام نامي الله
تردیدنکن ، تصورش هم زیباست
ایوان حسن عجب صفایی دارد
سوگ رسول یا که غم بینهایت است
یا نقشۀ شکستن رکن هدایت است
تیغ سقیفه گشته حمایل به دست خصم
او را هوای حمله به بیت #ولایت است
🌱|• رفقـــــا•••
امشب همـــه واسه نمــ🤲ـــاز شـ🌙ــب بیدار باشید•••
شب دومیه که میخوایم عباداتمونو هدیه بدیم به کریم آل طھ علیهالسلام.🍃
♥️• امشب باید(!) حاجترواییمونو از امام مهربونمون بخوایم!✨
4بامداد یادت نره :)
💎|• #حدیث
••• هر كس احسان هاى خود را برشمرد، بخشندگى خود را تباه كرده است.
#امامحسنعلیهالسلام🍃
🙏 #نماز_شب
✍پیامبر گرامی اسلام (ص):
هر بندهای را که #خداوند به نماز شب موفق گرداند و او برای رضای خدا از روی اخلاص وضو سازد و با #نیتی صحیح و سالم و تنی افتاده و خاضع و چشمانی گریان، نماز شب به جای آورد، خداوند پشت سر او نه صف از #فرشتگان را قرار میدهد که شمار آنها را جز خداوند کسی نمیداند.
آغاز هر صف در مشرق و طرف دیگر آن در مغرب باشد و چون نمازش تمام شود به تعداد آن فرشتگان بر او #درجه ثبت گردد.
📚الامالی شیخصدوق
#نماز_شب
#التماس_دعای_فرج
#یـــــافـاطمـــه
ملعون رو کرد به امام حسن مجتبیعلیهالسلام و گفت :
_ یا أبا محمد ! یا حسن بن علی ! ترا به عصمت مادرت زهرا (سلام الله علیها) به فریاد من برس..
امام مجتبیعلیه السلام تا نام مادر را شنیدند،
از جا برخاستند به نزد برادر آمده و فرمودند :
_ برادر جان ! به جان من دست از مروان بردار. مرا به عصمت مادر قسم داد . مگر ما قرار نگذاشته بودیم هر که ما را به عصمت مادرمان زهراء سلاماللهعلیها قسم بده، هر حاجتی داشته باشد بر آورده میشود ؟؟!!
امام حسینعلیهالسلام دست از مروان برداشت،
او را بخاطر قسم به مادرش رها کرد ...
•••●•••
@Shabahengam•🌔•
مقابل امامحسنع ایستاد و جسارت کرد:
_حسن بن علی تویی؟
حضرت تبسمی کردند
+بله!
شروع کرد به ناسزا... گفت گفت، تا خسته شد...
امامحسنع فقط تبسمی کردند و فرمودند
+ اهل شام هستی! نه؟
_ اری
+ خستهراههستی!... جاو مکان داری؟ استراحت کرده ای؟ طعامی خورده ای؟
کرم مولا را که دید حیران و سرگردان و نادم گشت... در شام که چیز دیگری میگفتند...
@shabahengam🌊🌖
⇦• متوجه شدید راه توسل
به امامحسنعلیهالسلام چیه!؟
🥀• دوخط روضه و چراغا خاموش•••
هر چند که آن کوچه و آن خانه دگر نیست
اما اثر سیلیِ در هست به دیوار
•°• •°• •°• •°• •••
نمی خواهم بِرَنجانم دلت را بی سبب اما ...
چگونه مرگ یک مادر ، چهل تن متّهم دارد ؟!
۴بامداد یادت نره!
بیاینامامحسنوپیامبررو
بہسیلۍصورتحضرتزهراقسمبدیم!
حاجتاموݩبہڪنار
ازسالهاےدورازپدرخستهشدیم...😭
آےمردم!
امامحسنمونوتوتشنگےڪشتݧ!
آےمردم!
امامحسنموݧروزهبود...!
[نمازشبامشبیہحالدیگہداد،نه؟!]
• مَـــــڹْ
• دِلَـــ♥️ـــݥْ
• ٺَـنْــــــــگِ
• ضَـࢪٖیـــــْـــــځِ
• ٺُـــــــــــــــؤ
• شُــــــــــدِھْ
• آٰقٰــاْجٰـــــاْڹْ
#سخندل
@shabahengam•🌔•
🍁•••
باران گرفت و سوره ی مریم نزول کرد•••
باران شعر آمد و نم نم نزول کرد•••
✨
اول نوشت قصه ای از سرگذشت ما•••
از آن زمان که حضرت آدم نزول کرد•••
✨
بعدا نوشت قصه ی چشمان خیس تو•••
قافیه ام رسیده و زمزم نزول کرد•••
✨
نام تو را نوشتم و دیدم که ناگهان•••
تصویری از خدای مجسم نزول کرد•••
✨
تنها دلیل آمدن شعر من تویی•••
این گونه بود واژه دمادم نزول کرد•••
✨
آقا سلام آمده ام زائرت شوم•••
یعنی اگر اجازه دهی شاعرت شوم•••
🌙
ما شاعریم و دست به گیسو نمی زنیم•••
فالی به غیر گوشه ی ابرو نمی زنیم•••
✨
باید اذان شعر بگویم برای تو•••
ما سالهاست نعره ی یاهو نمی زنیم•••
✨
شغل شریف و محترم ما گدایی است•••
ما رو به غیر ضامن آهو نمی زنیم•••
✨
ما را غلام حلقه به گوش آفریده اند•••
جایی به غیر صحن تو جارو نمی زنیم•••
✨
حتی اگر که خلق سر از ما جدا کنند•••
جز رو به روی صحن تو زانو نمی زنیم•••
✨
موسی رسید در حرمت آبرو گرفت•••
آمد ز حوض های حریمت وضو گرفت•••
✨
تو ماورای ذهن و خیال و تجسمی•••
بالاترین تصور ما از تبسمی•••
✨
روزی سه بار سمت حرم می دهم سلام•••
زیباترین جواب «سلام علیکم»ی•••
✨
کار خداست اینکه به ایران رسیده ای•••
اصلا تویی حسین همان «زینب قمی»•••
✨
باب الجواد، باب ورودی هر گداست•••
تو بهترین وسیله ی حاجات مردمی•••
✨
ما مردم ری ایم که روزی خور توایم•••
در سفره ی تو نیست به جز نان گندمی•••
✨
اذن دخول عرش خدا ذکر «یا رضا»ست•••
پس هرکه گشت زائر او زائر خداست•••
✨
هرجا که نام توست همان جا معطر است•••
هرجا که ذکر توست همان جا منور است•••
✨
دنبال معجزه بودم که در حرم•••
دیدم که شعر دور حرم وزن بهتر است•••
✨
دور حرم نوشته کمی از فضایلت•••
«بهر شرف ز خاکنشینان این در است•••
✨
ای روضه ای که دهر ز بویت معطر••• است•••
آبت ز کوثر و گلت از مشک و عنبرست•••
✨
خاکی و نه فلک به وجودت منورست•••
تا در تو نور دیده ی زهرا و حیدرست»•••
✨
کار غزل دوباره به تیغ و جنون کشید•••
بالا گرفت کار جنون و به خون کشید•••
✍ #امیرحسینمحمودپور🍃
🍁•••
#حدیث🍃
🌸امام رضا علیه السلام می فرمودند: از حضرت زین العابدین علیه السلام پرسیدند: «چرا شب زنده داران سپیدچهره و نورانی هستند؟»
ایشان فرمودند: لِأَنَّهُمْ خَلَوْا بِالله فَکسَاهُمُ الله مِنْ نُورِه؛
آنان با خداوند خلوت می کنند و خداوند نیز آنان را با نور خویش پوشانیده است.
امشـ🌙ـب•••👇
عبــ🤲ــــاداٺ شبانگـاهـےمون رو،
تقـدیـم مــےڪنیـم به••••
اݥـاݥࢪۻاݞڷیہاڷسڷاݦ
باشد که لایق باشیم :)
🍁•••
فلانی سعی کن نماز شب خودت را ترک نکنی!
اگر یک وقت خسته بودی و احساس کردی که اگر در بستر بخوابی بلند نمیشوی، نخواب!
نشسته چُرت بزن تا نمازشب را بخوانی.
اینقدر مهم است که اگر نمیتوانی بیدارشوی، نخواب! ؛ با آن حالت هم نماز شب را با هر کیفیتی که هست بخوان!
#آیتاللهبهجت 🍃
4بامداد یادتون نره :)
نمازشب ۱۱ رکعته...
ولـــــے تو هر مدل که دوست داری بخون :)
اونقدر ثواب داره که هر مدل بخونی الله قبول میکنه シ
4بامداد
🥀|• چند خط روضه...
بعدش از همتون التماس دعا دارم و میرم!
كی ام من بنده ی دربار سلطان ِ خراسانم
تعجب نیست در این بندگی خوانند سلطانم
نهادم از سعادت دست در دامن مولایی
كه تاج سلطنت در كوی او ریزد زدامانم
ندارم باك از محشر، ندارم باك از میزان
كه كامل با تولای رضا گردیده ایمانم
تمام عمر دور ِ قبر او گشتم به امیدی
كه وقت مرگ لبخندی زند بر چشم گریانم
شب آخریه بی بی می خواد سفره و جمع کنند، سفره ای که خودش دو ماه برا حسینش، براحسنش، برا باباش، برا امام رضا پهن کرده، شب آخر ماه صفر، با دستای خودش شال عزا از گردن مهدی در میاره، همه می گن ما مزد عزاداری از فاطمه می خواهیم، ما میگیم عذر عزاداری از فاطمه می خواهیم، بی بی جان عذر می خواهیم نتونستیم حق روضه هاتونو ادا کنیم، تا فاطمیه زنده باشم قول می دم جبران کنم...
#مــــــــــادَࢪ•••
وقتی خواست از مدینه حرکت کنه، زن وبچه اهل و عیال، همه رو جمع کرد، فرمود: من دارم میرم، همتون پشت سر من گریه کنید، وقتی گفتند: آقا جان خوب نیست آدم پشت سر مسافر گریه کنه، آقا سر انداخت پایین، فرمود: آره، اما مسافری که امید برگشت داره، من که یقین دارم که دیگه از این سفر برنمی گردم، می خوام عرض کنم آقاجان، هرکی می خواد بره سفر، اگر امید برگشت نداشته باشه، اگر قرار بر اینه اهل و عیالو و خانواد ه اش و دعوت به گریه و ناله کنه، یه سوال دارم از شما، می خوام بگم چرا کربلا جریان برعکس شد، حسین داشت می رفت میدان، دید زینب داره گریه می کنه، گفت: زینب جان گریه نکن، گریه ها رو نگه دار، چرا گریه نکنم، گریه ها رو نگه دار، برا وقتی که تو رو به اسارت می برند، می بینم دستای تو رو بستند، کوچه به کوچه، شهر به شهر، گذر به گذر، با دست بسته تو رو می برند، گریه ها رو نگه دار برا اون روز
#امامرضا
#امامحسین