گفت
_ اصلا به خاطر همین تکبرش بود که از بهشت رانده شد... مغرور، از سرزنش بدش میاد... پس بیا یه کاری کن! هر وقت بهت گناه تعارف کرد، یه پوزخند بزن و یه بسم الله بگو و شروع کن به سرزنش کردنش... " +د آخه موجود رانده شده، میبینی محلت نمیدم برو دیگه. سمج... بدم میاد هی خودشو میندازه وسط..."
به همین راحتی :))
[اَندَر اَحوآلآت]
_وَ لِمَا مِنْهَا أَضِجُّ وَ أَبْكِي لِأَلِيمِ الْعَذَابِ وَ شِدَّتِهِ أَمْ لِطُولِ الْبَلاَءِ وَ مُدَّتِهِ فَلَئِنْ صَيَّرْتَنِي لِلْعُقُوبَاتِ مَعَ أَعْدَائِكَ
وَ جَمَعْتَ بَيْنِي وَ بَيْنَ أَهْلِ بَلاَئِكَ
وَ فَرَّقْتَ بَيْنِي وَ بَيْنَ أَحِبَّائِكَ وَ أَوْلِيَائِكَ
فَهَبْنِي يَا إِلَهِي
وَ سَيِّدِي
وَ مَوْلاَيَ
وَ رَبِّي...
صَبَرْتُ عَلَى عَذَابِكَ فَكَيْفَ أَصْبِرُ عَلَى فِرَاقِكَ وَ هَبْنِي (يَا إِلَهِي)
⸤ شباهنگام ³¹³ ⸣
_وَ لِمَا مِنْهَا أَضِجُّ وَ أَبْكِي لِأَلِيمِ الْعَذَابِ وَ شِدَّتِهِ أَمْ لِطُولِ الْبَلاَءِ وَ م
و براى كدامين گرفتاريم به درگاهت بنالم و اشك بريزيم.
آيا براى دردناكى عذاب و سختی اش؟
يا براى طولانى شدن بلا و زمانش،؟
پس اگر مرا در عقوبت و مجازات با دشمنانت قرار دهى، و بين من و اهل عذابت جمع كنى،
و ميان من و عاشقان و دوستانت جدايى اندازى،
اى خدا...
و آقا...
و مولا...
و پروردگارم...
بر فرض كه بر عذابت شكيبائى ورزم، ولى بر فراقت چگونه صبر كنم؟! :')
⸤ شباهنگام ³¹³ ⸣
تکان می خوری بگو یا صاحب الزمان..
می نشینی بگو یا صاحب الزمان...
برمیخیزی بگو یا صاحبالزمان.
صبح که از خواب بیدار می شوی مودب بایست و صبحت را با سلام به امام زمانت شروع کن و بگو
+ یاصاحبالزمان! دستم به دامنت... خودت یاریم کن...
[آیت الله بهجت ره]
⸤ شباهنگام ³¹³ ⸣
تکان می خوری بگو یا صاحب الزمان.. می نشینی بگو یا صاحب الزمان... برمیخیزی بگو یا صاحبالزمان. صبح که
+حواسمون هست برای هر جمله یه بار گفتیم یاصاحبالزمان؟! :)
یه لبخند نشوند کنج لب و گفت
_ گولِنعمت را مخور!
مشغولِصاحبخانه باش... :)
[اندر احوالات]
_ اینا رو نگاه...چه چسبیدن به دنیا...
[مکالمهدوشهیدازآسِمان]
@Shabahengam