33.3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
••• حالا بعد از اون همه عذاب
توی اغوشم یکم بخواب
به چشم کسی خواب نیومده
بعد از اون مجلس شراب•••
🍃#حاجمحمودکریمی
@shabahengam•🥀•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
••• از سر نی میبینی...
داره میره خرابه زینب...
😭😭😭
@shabahengam•🥀•
چطوره امشب نمازشبمونو هدیه بدیم به #دردانهٔامامحسین!؟
امشبم مثل مادر پهلو شکسته، تو قنوتمون با یک دست دعا کنیم برای امام زمانمون... برای رهبرمون... برای مملکتمون.. برا شیعهها...مردم.. برای همسایهها.. و...
امشبم قلم بگیریم رو خواستههای خودمون.🌷
@shabahengam•🥀•
میخوام چند خط روضه بنویسم... اهل دلا بخونند..
فقالت:
ما هذا ؟
قالوا لها:
رأسُ أبيك.
فرفعته من الطّشت حاضنة له
وهي تقول:
يا أباه ! مَن ذا الذي خضّبك بدمائك؟
يا أبتاه! مَن ذا الذي قطع وريدك؟
يا أبتاه ! مَن ذا الذي أيتمني على صغر سنّي ؟
يا أبتاه ! مَن بقي بعدك نرجوه ؟
يا أبتاه ! مَن لليتيمة حتّى تكبر ؟
يا أبتاه ! مَن للنساء الحاسرات ؟
يا أبتاه ! مَن للأرامل المسبيّات ؟
يا أبتاه ! مَن للعيون الباكيات ؟
يا أبتاه ! مَن للضائعات الغريبات ؟
يا أبتاه ! مَن للشعور المنشرات ؟
يا أبتاه ! مَن بعدك ؟ واخيبتنا !
يا أبتاه ! مَن بعدك ؟ واغربتنا !
يا أبتاه ! ليتني كنت الفدى ،
يا أبتاه ! ليتني كنت قبل هذا اليوم عميا .
يا أبتاه ! ليتني وسدت الثّرى ولا أرى شيبك مخضّباً بالدّماء .
ثمّ إنّها وضعت فمها على فمه الشّريف , وبكت بُكاءاً شديداً حتّى غشي عليها ، فلمّا حرّكوها , فإذا بها قد فارقت روحها الدُنيا
🥀
وقتي سر بريده امام حسين رو براي رقيه سلام الله عليها آوردند گفت: عمه این(!) چیه؟... (حالا نمیخوام این یه خطو باز کنم.. نمیخوام بگم چرا پرسید این چیه.. نمیخوام بگم چشماش خوب نمیدید.. نمیخوام بگم با سر باباش چکار کرده بودند که نشناخت.. نمیخوام بگم...)
گفتند: سر پدرت حسينه.
سر رو با احتياط از داخل طشت برداشت و به سينه چسبانيد و با گريه هاي سوزناك خود خطاب به سر چنين گفت:
بابا کی تو رو به خون آغشته كرد؟
بابا کی رگ هاي گردنت رو بريد؟
بابا کی تو کودکی يتيمم كرد؟
بابا دختر يتيم تو به کي پناه ببره تا بزرگ بشه؟
باباجونم زنان بي پوشش چه کنند؟
باباجونم زنان اسير و سرگردان كجا برند؟
بابا کی چشمای گريانو چاره سازه؟
بابا جون کی يار و ياور غريبان بي پناهِ؟ بابا کی پريشانی ما رو سامان مي بخشه؟ بابا جون بعد از تو کي با ماست؟
واي بر ما بعد از تو واي از غریبي
بابا كاش فدات مي شدم.
بابا اي كاش بيش از اين نابينا مي شدم و تو رو اینجوری نمي ديدم.
باباجون كاش پيش از اين تو خاك خفته بودم و محاسنتو آغشته به خون نمي ديدم....
─═ঊ ❥❥🌙❥❥ঊ═─
🥀▪اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يا
🥀▪بِنْتَ الْحُسَيْنِ الشَّهيدِعلیه السلام
از حضرت رقیه (ع) ومرقد مطهر آن حضرت، در طول تاریخ، کرامات متعددی بروز کرده است. در این مطلب توجه شما را به یک کرامت شگفت جلب می کنیم.
•°• •°• •°• •°• •°• •°• •°• •°• •°• •°•
مرحوم حاج میرزا علی محدث زاده ( متوفای محرم 1396 ه. ق)، فرزند مرحوم محدث عالی مقام حاج شیخ عباس قمی رضوان الله تعالی علیه، از وعاظ وخطبای مشهور تهران بودند. ایشان می فرمود: یکسال به بیماری وناراحتی حنجره وگرفتگی صدا مبتلا شده بودم، تا جایی که منبر رفتن وسخنرانی کردن برای من ممکن نبود. مسلم، هر مریضی در چنین موقعی به فکر معالجه می افتد، من نیز به طبیبی متخصص و با تجربه مراجعه کردم.
پس از معاینه معلوم شد بیماری من آن قدر شدید است که بعضی از تارهای صوتی از کارافتاده و فلج شده و اگر لاعلاج نباشد صعب العلاج است.
طبیب معالج در ضمن نسخه ای که نوشت دستور استراحت داد و گفت که باید چند ماه ازمنبر رفتن خودداری کنم وحتی با کسی حرف نزنم واگر چیزی بخواهم و یا مطلبی از زن و بچه ام انتظارداشته باشم آنها را بنویسم، تا در نتیجه استراحت مداوم واستعمال دارو، شاید سلامتی از دست رفته مجددا به من برگردد.
البته صبر درمقابل چنین بیماری وحرف نزدن با مردم حتی با زن وبچه، خیلی سخت وطاقتفرساست، زیرا انسان بیشتر از هر چیز احتیاج به گفت وشنود دارد و چطور می شود چند ماه هیچ نگویم وحرفی نزنم وپیوسته در استراحت باشم؟!
آن هم معلوم نیست که نتیجه چه باشد.
برهمه روشن است که با پیش آمدن چنین بیماری خطرناکی، چه حال اضطراری به بیماردست می دهد اضطرار می اندازد، این حالت پریشانی است که انسان امیدش از تمام چاره های بشری قطع شده و به یاد مقربان درگاه الهی می افتد تا به وسیله آنها به درگاه خداوند متعال عرض حاجت کرده وا زدریای بی پایان لطف خداوند بهره ای بگیرد.
من هم باچنین پیش آمدی، چاره ای جز توسل به ذیل عنایت حضرت امام حسین (ع) نداشتم. روزی بعد از نماز ظهر و عصر، حال توسل به دست آمد و خیلی اشک ریختم و سالار شهیدان حضرت اباعبدالله (ع) راکه به وجود مقدس ایشان متوسل بودم مخاطب قرارداده گفتم: یا بن رسول الله، صبر درمقابل چنین بیماری برای من طاقت فرساست. علاوه بر این من اهل منبرم و مردم از من انتظار دارند برایشان منبر بروم.
من از اول عمر تا به حال علی الدوام منبر رفته ام و از نوکران شما اهل بیتم، حالا چه شده که باید یکباره از این پست حساس براثر بیماری کنار باشم. ضمنا ماه مبارک رمضان نزدیک است، دعوتها را چه کنم؟ آقا عنایتی بفرما تا خدا شفایم دهد.
به دنبال این توسل، طبق معمول کم کم خوابیدم. در عالم خواب، خودم را در اطاق بزرگی دیدم که نیمی ازآن منور وروشن بود وقسمت دیگر آن کمی تاریک.
درآن قسمت که روشن بود حضرت مولی الکونین امام حسین (ع ) را دیدم که نشسته است. خیلی خوشحال وخوشوقت شدم و همان توسلی را که در حال بیداری داشتم در حال رویا نیز پیداکردم. بنا کردم عرض حاجت نمودن، ومخصوصا اصرار داشتم که ماه مبارک رمضان نزدیک است و من در مساجد متعدد دعوت شده ام، ولی با این حال حنجره ا زکارافتاده چطور می توانم منبر رفته وسخنرانی نمایم وحال آنکه دکتر منع کرده که حتی با بچه های خود نیز حرفی نزنم.
چون خیلی الحال وتضرع وزاری داشتم، حضرت اشاره به من کردو فرمود به آن آقا سید که دم درب نشسته بگو اشک بریزید، ان شاءالله تعالی خوب می شوید. من به درب اطاق نگاه کردم دیدم شوهر خواهرم آقای حاج آقا مصطفی طباطبائی قمی که از علما وخطبا و از ائمه جماعت تهران می باشد نشسته است. امر آقا را به شخص نامبرده رساندم. ایشان می خواست از ذکر مصیبت خودداری کند، حضرت سید الشهدا(ع) فرمود روضه دخترم را بخوان. ایشان مشغول به ذکر مصیبت حضرت رقیه (ع) شد و من هم گریه می کردم و اشک می ریختم، اما متاسفانه بچه هایم مرااز خواب بیدار کردند ومن هم با ناراحتی از خواب بیدار شدم ومتاسف ومتاثر بودم که چرا از آن مجلس پرفیض محروم مانده ام، ولی دیدن دوباره آن منظره عالی امکان نداشت.
هماه روز، و یا روز بعد، به همان متخصص مراجعه نمودم. خوشبختانه پس از معاینه معلوم شد که اصلا اثری از ناراحتی وبیماری قبلی در کار نیست. او که سخت در تعجب بود ازمن پرسید شما چه خوردید که به این زودی وسریع نتیجه گرفتید؟!
من چگونگی توسل وخواب خودم رابیان کردم. دکتر قلم دردست داشت و سرپا ایستاده بود، ولی بعد از شنیدن داستان توسل من بی اختیار قلم از دستش برزمین افتاد و با یک حالت معنوی که بر اثر نام مولی الکونین امام حسین (ع) به او دست داده بود پشت میز طبابت نشست و قطره قطره اشک بررخسارش می ریخت. لختی گریه کرد وسپس گفت: آقا، این ناراحتی شما جز توسل وعنایت و امداد غیبی چاره وراه علاج دیگری نداشت.
#معجزه_حضرترقیه
─═ঊ ❥❥🌙❥❥ঊ═─
🌿
_ شیطان با سه طایفه کاری ندارد؛
🌙|• آنهایی که یاد خدا میکنند.
🌙|• آنهایی که هنگام سحر بلند میشوند و استغفار میکنند.
🌙|• آنهایی که از ترس خدا هنگام سحر گریه و انابه میکنند.
#حاجآقامجتهدیتهرانی🍃
@Shabahengam•🌔•
نمازِ امشبو هدیه میکنیم به بیبی سه ساله..
اصلا میدونید چرا به این دختربچهی سه ساله میگند بیبی!؟
••
شمع عمرم داره سو سو میزنه
منو هی دشمن بدخو میزنه
حرمله خبر داره که سیدم
لگداشو سمت پهلو میزنه
صد دفه جونم رسیده به لبم
بعد تو پایین نیومده تبم
دس به دیوار میگیرم تا پا بشم
همینم مدیون عمه زینبم
••
"أعوذ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيم"
"ِ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ"
پاشیم یاعلی🥀
•🌖• @shabahengam•🌔•
اینم آموزش نمازشب
⇩
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🥀|• اونایے ڪه دختر دارند•••
اگه موهاے بچه رو با ڪِش ببندے•••
#حاجمحمودکریمی
#پیشنهاد_دانلود
@shabahengam•🥀•
سلام خوبین برای شادی روح بی بی سه ساله سفره ی ساده ای گزاشتم دعاگوی شما و اعضای کانال هم هستم.
#ارسالی
🌱 سلام همراهِ خوبِ شباهنگام•••
قبول باشه انشاءالله.
خیلی ممنون که به یادمون هستید.🌷
#ارسالی
🌱 سلام بزرگوار•••
یه جورایی همه طلبهایم••• طلبه ی سیرهی ائمه :)
🌹|• وصیتنامهی شهدا
_ما بايد در راه امام حسين قدم برداريم و به جبهه برويم. مادر عزيزم براي من اصلا گريه نكن براي علي اصغر براي قاسم نوداماد وامام حسين براي رقيه گريه كن كه در خرابه شام بی بابا شد براي اين عزيزان گريه كن كه حتي كسي نبود بدن مباركش را دفن كند و اين درخواست را دارم كه مرا پهلوي شهدا به خاك بسپاريد.✨
#شهیداميريارعلے🌹
(اهل شهر آباده استان فارس) 🌱
#دفاع_مقدس💫
#حضرترقیهسلاماللهعلیها♥️
هدایت شده از
hosseinsibsorkhi-@yaa_hossein.mp3
6.1M
لالا کن دخترم دورت بگردم ..😭
💔🖤
عزیز دل بابا رقیه💔😭
@DownwithIsraeLLL
-میدونی دارم فکر میکنم؛
مرحوم شیخ مفید نماز شبهاش چطور بود؟
که امام جهان در اولین نامه براشون نوشت؛
" ما زندگی تو را شاهدیم.
ما عبادت های نیمه شب تو را دیده ایم.
پسندیدیم تورا؛✔️
میخواهیم گاهی با تو درددل کنیم.
با تو حرف بزنیم "
🌷چه کردی شیخ....
هدایت شده از
#ألمـوتلإسـرائیـل 👊🏾
♨️ حکایتی عجیب از دکتر حسن توکلی شاگرد شیخ رجبعلی خیاط (عارف بالله)👇🏾
#تاثیر_نگاهبهنامحرم_در_روح
✨♨️♨️
دکتر حاج حسن توکلی
نقل میکند :
روزی من از مطب دندانسازی خود حرکت کردم که جایی بروم.
سوار ماشین شدم .
میدان فردوسی یا پیشتر از آن ماشین نگه داشت. جـمعی آمدند بالا. سپس دیدم راننده زن است.
نگاه کردم دیدم همه زن هستند! همه یک شکل و یک لباس.دیدم بغل دستم هم زن است!
خودم را جمع کردم و فکر کردم اشتباهی سوار شدهام.
این اتوبوس کارمندان است.
.....]
با اینکه بنا نداشتم پیش شیخ رجبعلی خیاط بروم ولی از ماشین که پیاده شدم رفتم پیش مرحوم شیخ.
قبل از اینکه من حرفی بزنم شیخ فرمود:
دیدی همهٔ مردها زن شده بودند! چون آن مردها به آن زن توجه داشتند!
بعد گفت: #وقـت_مـردن هـر کـس به هر چه #توجه دارد همان جلوی چشمش #مجسم میشود....
چقدر خـوب اسـت که انـسـان محو جمال خـدا شـود تا ببیند آنچه دیگران نمی بینند و بشنود آنچه دیگران نمی شنوند.
📗 برگرفته از :
کتاب کیمیای محبت
#___________________
✨کلام نور
رسول خدا (ص) فرمود :
«لکلّ عضوٍ من ابن آدم حظٌّ من الزّنا العین زناها النّظر؛
هر عضوی از بنی آدم بهره ای از زنا دارد، و زنای چشم نگاه کردن
به نامحرم است.»
@DownwithIsraeLLL
♥️|•°••• چقدر من عاشق این عکسم•••😍
🌱انگار با دیدنش یه نسیم ملایم و روحبخش، صورتمو نوازش میکنه•••🍃
@shabahengam
#ارسالی
🌱 سلام همراه گرامی•••
مچکرم از دعای خیرتون🌷
دعای امامزمان پشت و پناهتون✨
#ارسالی
🌱 سلام بزرگوار•••
از این قبیل الطاف ، تو پیامها زیاد داشتیم🌷...همه رو میخونم... پیاماتون انرژی میده بهم... یه جورایی انگار شما بندههای خوب خدا باعث میشید منم تو راهی که تازه پیشرو گرفتم، استوار و ثابت قدم باشم.
لبخند امامزمان روزیتون✨
• ° • ● • ° • ● • ° • ● • ° • ● • ° ● • ° •
🌙 شب زنده داری های حضرت زینب علیهاالسلام؛
از برخی تاریخ نگاران نقل شده که...
_تهجد و شب زنده داری زینب علیهاالسلام در تمام مدت عمرش،
حتی شب یازدهم محرم، ترک نشد.
از حضرت سجاد علیه السلام روایت شده که فرمود:
《در آن شب عمه ام زینب را دیدم در جامه نماز نشسته و مشغول عبادت است.》
_______________________________________
دوماه محرم و صفر میسوزیم از غم حضرت زینب...
به نظرت وقتش نشده که راهشونو ادامه بدیم!؟
@shabahengam•🌔•