🔴🆕نگاهی به خدمات دورهای اپوزیسیون به جبهه انقلاب!
حماقت عجیب اپوزیسیون در جام جهانی به نفع جمهوری اسلامی +جزئیات
ابراز رفتارها و سیاستهای احمقانه از اپوزیسیون جمهوری اسلامی موضوع تازهای نیست ولی آنها در جام جهانی احمقتر از همیشه رفتار کردند.
یک: اپوزیسیون جمهوری اسلامی در سالهای گذشته یکی از اصلیترین محورهای سیاست ورزی و رسانهای خود را زیرسوال بردن قدرت نظامی ایران با تمرکز بر تخریب دستاوردهای بزرگ موشکی قرار داد. اما موشکها در این سالها آنقدر اقتدارآفرینی و افتخارآفرینی برای ملت کردند و به تعداد قابل توجه تهدیدهای جنگی ملموس از سر کشور رفع کردند که عملا اپوزیسیون با ایستادن در مقابل موشکهای ایران، اقتدارخواهی را به نام جریان انقلاب سند زدند و این گزاره را در افکار عمومی تثبیت کردند که اگر قرار باشد ایران قدرت نظامی بماند و بیش از اینی که است ابرقدرت نظامی شود، فقط آدمهای از جنس انقلابی و ارزشی میتوانند این هدف را محقق کنند و اپوزیسیون نه تنها توانای این کار را ندارد بلکه اساسا اعتقادی به اقتدار و قدرت نظامی در وجودشان یافت نمیشود.
دو: در قضایای مثل برجام نیز اپوزیسیون با ارائه تصویر کاملا ذلیل و گداگونه از خود در برابر آمریکا و غرب، عملا عزت طلبی را به نام جریان انقلاب سند زد. آنها آنقدر در روزگار برجام نقش فروشنده به خود گرفتند که بخش زیادی از مردم را به این نتیجه رساندند که این گروه حاضر است تمام ایران را بفروشد تا رضایتی را بر چهره کشورهای مثل آمریکا بنشانند.
سه: اپوزیسیون همچنین در حمایت از قاتلان، اشرار، تجزیه طلبان، تروریست ها و اقدامات خشونت طلب و نقش آفرینی در همه اغتشاشات سالهای گذشته و به خصوص حوادث اخیر آنقدر افراط کردند که اینک برای اکثریت مردم این گزاره تثبیت شده که نه تنها اپوزسیون جمهوری اسلامی نسبتی با امنیت و آرامش جامعه ندارند بلکه در پسا جمهوری اسلامی چیزی جز کشتار و ناامنی در انتظار ایران نخواهد بود و این نوع اپوزیسیون بر فرض محال بعد از رسیدن به قدرت سیاسی، خونین ترین اتفاقات ضدامنیتی را رقم خواهد زد. ماحصل این رفتار هم این شده که اکثریت مردم هم امنیت را از جریان انقلاب مطالبه می کنند و هم جریان انقلاب را مدافع اصلی امنیت کشور و با صلاحیت ترین جریان در برقراری امنیت میدانند.
چهار: اپوزیسیون جمهوری اسلامی همچنین در آشکارسازی وابستگی و مزدوری برای آمریکا و اروپا آنقدر افراط کرد که اینک وابستگی و مزدوری برای افرادی مثل بن سلمان را نیز در کارنامه خود میبیند. اینک به تعداد گروههای موجود در اپوزیسیون، ارباب خارجی نیز وجود دارد و اولین اثر آن این است که افکار عمومی موضوعی مثل استقلال خواهی را از این جریان اساسا نمیتواند انتظار داشته باشد. در عوض جریان انقلابی و ارزشی در این چهل و سه سال به صورت مداوم استقلال خواهی در همه ابعاد از نظامی تا فرهنگی و اقتصادی و سیاسی فریاد زده و بر آن به عنوان یک اصل غیرقابل عقب نشینی تاکید کرده است.
پنج: در تمام موارد بالا اپوزیسیون با فریب کاری و با زدن روکش سیاسی و رسانهای به موارد گفته شده، تلاش زیادی کرده بود که صحنه تقابل و ماهیت واقعی عملکردشان در افکار عمومی به راحتی عیان نشود. اما درحواث اخیر اپوزیسیون جمهوری اسلامی خواسته یا ناخواسته دست به یک حماقت عجیب زد. مهمترین ویژگی این حماقت آن بود که فراتر از جنگ سیاسی در یک عرصه اجتماعی خود را به جنگ و نبرد با جمهوری اسلامی وارد کرد. در حوادث پس از وفات مهسا امینی، اپوزیسیون با حماقتی تاریخی با افراط گری، عملا ناموس پرستی و غیرت ورزی را که دو موضوع عمیقا اجتماعی و عرفی شده و فرهنگی و اعتقادی در جامعه ایران هست را به صورت کامل به جبهه مقابل خود واگذار کرد. عجیب تر آن بود که نه تنها زنانشان عریان شدند و اوج بی حیایی از خود را نشان دادند بلکه مردانشان هم رسما گفتند به بیناموس بودن افتخار میکنند! نتیجه نیز آن شد که نه تنها مردان غیرتمند جامعه ایرانی را از دست دادند بلکه حوزه زنان را که تا این سالها با فریب جز مزیتهای خود تبلیغ میکردند، عملا سخیف و سبک کردند و معلوم شد که انتهای نگاه اینان به زنان چقدر حیوانی و ذلیلانه و لذتجویانه است.
شش: با شروع برخی مسابقات بین المللی ورزشی و به خصوص جام جهانی فوتبال، اپوزیسیون اینبار با حماقت بیشتری به جنگ اجتماعیتر با جمهوری اسلامی با محوریت حمله و اعلام جنگ علیه پرجم ملی و وطن پرستی آمد. در جام جهانی فوتبال اما آنها تماشاگر عملکرد غیرتمندانه مشترک تیم ملی فوتبال و مردم ایران در ابراز شادی و غم برای نتایج مسابقات فوتبال شدند و احترام به سرود و پرچم ملی و تعصب در وطن پرستی در جامعه ایران پررونق شد و نتیجه هم اینک این شده که اپوزیسیون عمیقتر از هر زمانی تعصب و افتخار به پرچم ملی و وطن پرستی را در سینی طلا تقدیم جمهوری اسلامی و جریان انقلابی و عموم مردم ایران
آزادی از نگاه منحرف جنسی یک آمریکایی
این یارو تو توییتر نوشته: "هر کس این دختره رو میشناسه و اون دنبال گرین کارت آمریکاست تا از ستمگری کشور ایران فرار کنه، بیاد دایرکت من"
اینا که تو کشورشون آزادی بود پس چرا چشم و دل سیر نیستن ؟
🇮🇷 📌شبکه عماریون
https://eitaa.com/joinchat/3835625684Cb092b114d2
🔴 سه پدری! | رونمایی غرب از خوی حیوانی انسان مدرن
🔹 به گزارش نیویورکپست افراد حاضر در عکس، جزء اولین گروههایی بودند که نامشان در سال ۲۰۱۷ بهعنوان «سه والدین» همجنس در گواهی تولد نوزاد به ثبت رسید.
پن: فانتزیهای کثیف انسان غربی پایانی ندارد؛ روزی تمایل دارد تبدیل به حیوان شود، روز دیگر تغییر جنسیت میدهد، روز دیگر همجنسبازی را در لیست حقوق بشر اضافه میکند و اکنون حضانت کودکی بیگناه را به سه فرد همجنسباز میسپارد.
🇮🇷 📌شبکه عماریون
https://eitaa.com/joinchat/3835625684Cb092b114d2
7.61M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
😂😂😂😂
🇮🇷 📌شبکه عماریون
https://eitaa.com/joinchat/3835625684Cb092b114d2
🔴🆕چه عواملی باعث شد لیدر بازنشسته اصلاحات به صحنه آشوب بازگردد؟ / تحلیل عنصر امنیتی نزدیک به روحانی درباره اغتشاشات اخیر!
آذر سال ۱۳۷۹ وزارت کشور تصمیم میگیرد تا سمیناری را برای فرمانداران، بخشداران و نیز مدیران سیاسی نزدیک به دولت برگزار کند؛ هدف آن بود که در آستانه برگزاری انتخابات ریاست جمهوری میزان هماهنگی میان مدیران دولت و احزاب سیاسی چپ بالا رفته و انتخابات برای پیروزی مجدد خاتمی تسهیل شود، اما در کمال ناباروری دو روز قبل از برگزاری این نشست مهم برخی احزاب اصلاحطلب در جبهه دوم خرداد و نیز تعدادی از فرمانداران وقت اعلام کردند که حاضر به حضور در این همایش نبوده و برای دیدار با خاتمی به تهران سفر نخواهند کرد!
این ماجرا باعث خشم شدید وزارت کشور دولت اصلاحات شد؛ این وزارتخانه بهعنوان متولی برگزاری انتخابات با چالشی سخت روبرو شده بود زیرا مدیران دوم خردادی و اغلب سیاسی منتسب به جناح لیبرال و اصلاحطلب حاضر نبودند زیر بار برگزاری انتخاباتی بروند که برنده آن محمد خاتمی باشد! این مدیران سیاسی معتقد بودند که ۴ سال دولت خاتمی به بنبست سیاسی رسیده و چه نیازی است که بار دیگر شانس خود را برای انتخابات امتحان کند، برخی دیگر نیز به دلیل مشکلات شخصی با مصطفی تاجزاده معاون سیاسی وقت در وزارت کشور حاضر نبودند با دولت اصلاحات همکاری کنند.
آن روزها تاجزاده با گذاشتن فشار شدید روی مدیران و احزاب اصلاحطلب به آنها گفته بود یا در انتخابات به سود خاتمی وارد گود شوند، یا آنکه مقدمه حذف سیاسی آنها را فراهم میکند. همین دست مسائل حاشیهای باعث آن شد که برگزاری سمینار سیاسی برای خاتمی با بحران جدی در عدم مشروعیت روبرو شود.
این ماجرا البته با پادرمیانی برخی ژنرالهای اصلاحطلب حل و فصل شده و آنها با برقراری تماس با برخی استانداران و مدیران ارشد سیاسی از آنها خواستند که رو رد رو با رئیسجمهور انتقادات و مسائل سیاسی را روبرو کنند؛ ازاینرو در آخرین روزهای سرد پاییزی گردهمایی مدیران سیاسی کشور (وابسته به جناح چپ) در تالار وزارت کشور برقرار میشود؛ در آن جلسه خاتمی بهشدت از تاجزاده دفاع میکند و در بخشی از سخنان خود اعلام میکند که اگر اردوگاه اصلاحطلبان در انتخابات کمکاری کنند گناهی نابخشودنی انجام دادهاند!
در میانه سخنان خاتمی برخی از فرمانداران با بلند کردن صدا وارد بحث شده و رو به رئیس دولت اصلاحات میگویند که او در ۴ سال گذشته به گُلی بر سر چپها زده که برای ادامه کار بازهم به قدرت نیاز دارد، فرماندار یکی از شهرهای مرزی نیز بلند شده و با صدای بلند میگوید: «آقای خاتمی وقتی باید پای رفراندوم برای رفتن جمهوری اسلامی محکم میایستادی، طفره رفته و بازی را به رقیبت واگذار کردی، حالا برای چه ما را دور خود جمع کردهای!؟»
خاتمی که انتظار این سطح از انتقادات از سوی مدیران خود را نداشت؛ کمی مکث کرده و میگوید اگر آنها به ادامه راه اصلاحات امید ندارند، او وارد انتخابات نشده و سیاست را برای همیشه کنار میگذارد، این سخنان با استقبال برخی از احزاب تندرو در جبهه دوم خرداد روبرو میشود. فردای آن روز روزنامه رسالت در سرمقاله خود با کنایه نوشت که اصلاحات مانند استخوانی در گلوی دولت خاتمی گیرکرده است؛ نه راه هضم آن را دارد و نه راه پس دادنش را!
مدتی بعد و در هنگام ثبتنام در انتخابات ریاست جمهوری رئیس دولت اصلاحات با چشمی گریان رو به روی خبرنگاران قرار گرفت. صادق خرازی بعدها در تحلیلی از آن ماجرا نوشت که مردم میفهمند و فرق گریه با خنده را بهخوبی تشخصی میدهند. البته هیچکس در میان جناح دوم خرداد حاضر نشد دلیل اشکهای خاتمی در صبح روز ثبتنام در انتخابات را توضیح بدهد.
کانال شبکه عماریون
🔴🆕چه عواملی باعث شد لیدر بازنشسته اصلاحات به صحنه آشوب بازگردد؟ / تحلیل عنصر امنیتی نزدیک به روحانی
شلیک آخر به اصلاحات در جماران!
لیدر اصلاحات فقط در سالن وزارت کشور از سیاست خداحافظی نکرده است؛ او سه سال قبل از آن درست در شرایطی که تازه شش ماه از ورودش به پاستور نگذشته بود تحت تأثیر افراطیون بازهم سعی کرد با نامهنگاری و اعلام استعفای سیاسی کشور را دچار بحران کند، روایت است که این استعفاهای سیاسی چندباری تکرار شده است.
هر بار در این قهر و آشتیها رهبر انقلاب از خاتمی در برابر دسیسه تندروها و افراطیون دوم خردادی حمایت کرده و مانع از سقوط سیاسی او شد. خاتمی پس از فتنه سال ۸۸ با وجود نقش پر رنگ در آن غائله آمریکایی باز نیز اعلام کرد که از سیاست خداحافظی کرده که البته مدتی بعد تصمیم خود را در شهر دماوند عوض کرد.
سال ۹۶ درست در روزهایی که فشار جبهه اصلاحات (شعسا) برای لیست بندی افزایشیافته بود بخاتمی ار دیگر قهر کرده و اعلام کرد که به دلیل فساد شدید در دوران بستن لیستها و فشار برخی افراد برای تائید آن از سوی او حاضر نیست از لیست اصلاحطلبان در شورای شهر حمایت کند. البته او مدتی بعد با توصیه برخی زعمای اصلاحطلب با انتشار یک ویدئو مجزا از لیست کرباسچی در انتخابات حمایت کرد، خاتمی بعد از پیروزی جناح چپ در انتخابات سال ۹۶ بهمرور از فضای سیاسی محوشده و بهتدریج همراه با ناکارآمدی دولت روحانی سقوط کرد.
وضعیت خاتمی آنچنان وخیم شد که او در آبان سال ۹۸ بهعنوان عامل وضع موجود در لیست سیاه اصلاحطلبان رادیکال قرارگرفته و برخی از آنها اعلام کردند به دلیل عدم همراهی کامل خاتمی با براندازی او شایسته رهبری جناح چپ در آینده نیست! در آن روزها برخی موسوی خوئینی را گزینهای بهتر برای لیدری اصلاحات میدانستند؛ شیخ کهنهکار اصلاحات نیز با نوشتن نامههای بدون آداب به رهبر انقلاب سعی داشت برای خود میان هسته سخت اصلاحات جابازکرده و مقدمه حذف خاتمی را فراهم کند.
اما شلیک آخر به خاتمی در انتخابات سال ۱۴۰۰ شکل گرفت، او تحتفشار شدید جبهه اصلاحات (که این بار ناسا نام داشت) قرارگرفته تا از یکی از مدیران بیکیفیت روحانی در انتخابات حمایت کند، خاتمی این بار حاضر نبود تهمانده اعتبار سیاسی خود را خرج کرده و با پر کردن ویدئو به صحنه وارد شود. در آن روزها بهزاد نبوی چریک پیر اصلاحات با هماهنگی با حزب لیبرال کارگزاران سازندگی مدام زیر گوش خاتمی میخواندند که همتی بهاندازه کافی رأی داشته و میتوان بهسادگی انتخابات را دومرحلهای کرد، در برابر آن برخی از اعضای هسته سخت اصلاحات چون تاجزاده؛ صفایی فراهانی و علویتبار و نیز برخی اعضای مرکز مطالعات استراتژیک دفتر روحانی به خاتمی هشدار داده بودند که وارد این صحنه غیرقابلپیشبینی در انتخابات نشود.
خاتمی که تا پیشازاین با ارسال نامه به رهبر انقلاب سعی داشت همچنان خود را در فضای سیاسی حفظ کرده و پرستیژ افراطی در لب مرز برای خود تعریف کند؛ درنهایت بدون نام بردن از نامزد ناسا به حسینیه جماران رفته و بهصورت تلویحی از همتی حمایت کرد؛ این قمار سخت البته برای لیدر اصلاحات آوردهای نداشته و جبهه اصلاحات با به دست آوردن کمتر از ۲ میلیون رأی شکست مفتضحانهای خورد.
این شکست سخت باعث شد تا خاتمی این بار تصمیم بگیرد برای همیشه اعلام بازنشستگی سیاسی کند؛ این اتفاق دو دلیل مهم داشت. اختلافات شدید میان اصلاحطلبان در تعیین مرزهای سیاسی و نیز از دست دادن اعتبار اجتماعی باعث شد خاتمی پس از ۲۲ سال را تصمیم خود در وزارت کشور را نهایی کرده و اعلام بازنشستگی سیاسی کند
کانال شبکه عماریون
🔴🆕چه عواملی باعث شد لیدر بازنشسته اصلاحات به صحنه آشوب بازگردد؟ / تحلیل عنصر امنیتی نزدیک به روحانی
حیات غوطهور شده در اتمسفر اغتشاشات
تفسیر جناح چپ رادیکال از وضعیت سیاسی کشور آن بود که پروژههای کلانی چون نرمالیزاسیون داخلی(اصلاحات با مدل بهارپراگ) و نرمالسازی خارجی (برجام) باعث شده است که اصلاحطلبان گفتمانهای اصلی خود را ازدستداده و زمینگیر شوند! سعید حجاریان تئوریسین ارشد اصلاحات پس از شکست سخت اصلاحطلبان در انتخابات ریاست جمهوری نوشت: اصلاحات صندوقمحور مرد! اما قبل از تدفین شکوهمند باید به اتاق تشریح برده شود تا علت مرگ روشن شود. آیا مرگ براثر کهولت سن بوده یا رد پای قاتل یا قاتلانی را میتوان پیدا کرد.
این اعلام مرگ اصلاحات به معنای مرگ سیاسی خاتمی هم بود! ازنظر هسته سخت اصلاحات ادامه حیات سیاسی برای چپها تنها در رادیکالیسم معنا شده و خاتمی مرد چنین میدانی برای اصلاحطلبان نبود. ازاینرو جناح چپ باید سانترالیستی شده و رهبری خنثی در آن تغییر کند، این تغییر وضعیت بیشباهت به پاکسازیهای تقی شهرام در سازمان مجاهدین خلق در سال ۵۳ نبود، تقی شهرام از دل سازمان مجاهدین(منافقین) یک گروه رادیکالتر و البته پراکسیسی ساخت که بهشدت تصفیه سیاسی شده بود.
افرادی چون علویتبار؛ تاجزاده و عبدالله نوری مدافع این تغییرات بوده و گروهی دیگر چون محمدرضا تاجیک و حمید جلاییپور این گژتابی سیاسی را خطرناک توصیف میکردند. این کشمکش شدید سیاسی باعث شد تا خاتمی با برگزاری چند جلسه سری در مجمع روحانیون مبارز عطای سیاست را به لقای آن بخشیده و اعلام بازنشستگی کند؛ این سطح از جدایی به حدی بود که برخی جلسات مشورتی با خاتمی بهصورت کامل تعطیلشده و محافل سیاسی از محله جماران به تجریش منتقل شد!
اما عاقلان و خبرگان سیاسی میدانستند که این رفتن خاتمی؛ بازهم آمدنی دارد و او مردی نیست که حرفش یککلام باشد! اعتبار این سخن چند ماهی بعد مشخص شد. همزمان با بروز برخی اغتشاشات محله محور با هدایت میدانی منافقین در داخل و گرای آمریکاییها در خارج بار دیگر خاتمی به صحنه آمد. البته این بازگشت بااحتیاط بیشتری نسبت به قبل بود
کانال شبکه عماریون
🔴🆕چه عواملی باعث شد لیدر بازنشسته اصلاحات به صحنه آشوب بازگردد؟ / تحلیل عنصر امنیتی نزدیک به روحانی
شاهد این ماجرا یک فعال سیاسی اصلاحطلب است! احمد زیدآبادی اخیرا درباره بازگشت دوباره خاتمی به سیاست پس از اعلام بازنشستگی در میانه آشوبها نوشته است:
دیروز وزش بادی تند، هوای تهران را پاک و دلپذیر کرده بود. بهاتفاق فرزندم راهی دارآباد شدیم، البته نه برای گردش و تفرج در دامنههای شمال شرقی تهران، بلکه برای دیدار با سید محمد خاتمی. آقای خاتمی از اعلام کنارهگیریام از سیاست دلنگران شده بود و میخواست دلیلش را بداند. دوساعتی باهم دراینباره گپ زدیم. من برای آقای خاتمی بهعنوان یک روحانی خوشفکر و فرهنگی و مداراجو همیشه احترامی عمیق قائل بودهام، گرچه نیش قلمم علیه برخی جنبههای نگاه و عملکرد سیاسی او معمولاً تیز بوده است. جالب اینکه آقای خاتمی هم گفت که چند ماه پیش درصدد انجام همان کاری بوده که من انجام دادهام یعنی اعلام کنارهگیری از سیاستِ روزمره و دلمشغولی به کارهای نظری و فکری و فرهنگی، اما تحولات ماههای اخیر وی را از این کار بازداشته است. به او گفتم به خلاف ظاهر اوضاع، یکی از احتمالات آینده، اقبالِ دوبارهٔ جامعه به اوست. خندید و گفت؛ دیگه از من گذشته است! گفتم؛ گردش روزگار اما غریب است…. بساط دیدارهای هفتگی او بار دیگر احیا شده و او سعی کرد با گرفتن ژستی رادیکالتر صحنهگردانی کند.
زیدآبادی در این نوشته کوتاه بهصورت تلویحی اشارهکرده است که خاتمی اغتشاشات را بهترین فرصت برای بازگشت به سیاست میداند. این جمله به آن معنا بود که جناح چپ این بار حیات خود را به اغتشاشات گرهزده و گمان میکند که آشوب کاتالیزگر احیای آنها و اتمفسر تجدید تشکیلاتی مجدد است.
خاتمی در اولین جلسه سیاسی با همفکرانش پس از اغتشاشات میگوید:
دامنه وضع کنونی هرلحظه زمینههای فروپاشی اجتماعی را پهنتر و بیشتر میکند؛ اینکه هر اعتراضی، اغتشاش معرفی شود و برخورد خشن و سخت با آن توجیه گردد مشکل را بیشتر میکند. اینکه هر اعتراضی، اغتشاش معرفی شود و برخورد خشن و سخت با آن توجیه گردد مشکل را بیشتر میکند. ظاهراً نیاز به شنیدن شدن آن [توسط حکومت] احساس نمیشود چه رسد به عمل کردن به آن.
این جملات چند کُد سیاسی مشخص داشت؛ ازجمله آنکه «خود اصلاحی» و «اولین گام اصلاح» به معنای آن بود که خاتمی خود را آلترناتیو حاکمیت در وارای اغتشاشات تعریف کرده است. این بازگشت عجیب دارای محاسباتی خاص در دستگاه سیاسی است. محمدعلی ابطحی دراینباره نوشته است که خاتمی این کُدها را طی یک نامه بلند و بالا برای رهبر معظم انقلاب اسلامی ارسال کرده است.
این دست نامهنگاریها باهدف گرفتن ماهی از جوی کمعمق اغتشاشات شخصیت ضعیف خاتمی را بار دیگر در معرض قضاوت قرار داده است. در شرایطی که اکثریت جامعه مخالفت خود را با هرجومرج و ناامنی و بهطورکلی پروژه براندازی با عدم همراهی با اغتشاشگران به اثبات رساندهاند؛ تلاش لیدر اصلاحات برای عمیق نشان دادن جراحت دشمن به مردم قابلتأمل است!