eitaa logo
شبهای با شهدا
303 دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
285 ویدیو
5 فایل
💫 در شب‌های ظلمانی ، با این ستاره ها می شود راه را پیدا کرد ارتباط با ما👇👇 @Samanoor
مشاهده در ایتا
دانلود
🌴 یاد شهیده #مریم_فرهانیان بخیر؛ دوستش می گه یه روز وارد خونه شدم و مريم را رو به قبله ديدم وقتي جلوتر رفتم، ديدم مريم روي دستانش مي‌زند و از او سؤال كردم كه مشكلي پيش آمده، چيزي نگفت. اما بعدها براي من تعريف كرد كه من هر روز اعضاي بدنم را مواخذه مي‌كنم و از آنها مي‌پرسم كه #امروز_براي_خدا_چه_كاري_انجام_داد‌ه‌ايد❓❓ شادی روحش #صلوات @shabhayeshahid
🌴 یاد شهید #ایوب_بلندی بخیر؛ خانومش می گفت همیشه تو ماه رمضون اصرار داشت که افطاری بده و من همیشه قبل از دعوت کردنش میپرسیدم مهمونا چند نفرند؟ میگفت:چهار یا پنج نفر. می گفتم فهرست کامل مهمونا رو بده. می گفت #میهمان_حبیب_خداست. روزی اش میرسد یه وقتایی همون ۴، ۵ نفری که می گفت به ۴۰ تا ۵۰ نفر میرسید. و روزی شون هم می رسید. از کتاب #بر_بلندی‌های_بهشت شادی روحش #صلوات @shabhayeshahid
🌴 یاد شهید #حسین_خرازی بخیر؛ شب به سنگر ما آمده بود تا شب را در سنگر بگذراند ولی ما او را نمیشناختیم. هنگام خواب گفتیم: پتو نداریم! گفت: ایرادی نداره .. #یک_برزنت_زیر_خود_انداخت_و_خوابید. صبح وقت نماز فرمانده گردانمان آمد و گفت: برادر خرازی شما جلو بایستید. و ما آنوقت تازه او را شناختیم.... شادی روحش #صلوات @shabhayeshahid
🌴 یاد شهید دکتر #مصطفی_چمران بخیر؛ خانومش می گفت ما مجسمه‌های خیلی زیبا داشتیم که بابا از آفریقا آورده بود. خودمان دوتا #همه_را_شکستیم. می‌گفت: «این‌ها برای چه؟ #زینت_خانه_باید_قرآن_باشد به رسم اسلام. به همین سادگی». وقتی مادرم گفت: «شما اگر پول ندارید من برایتان وسایل خانه می‌آورم»، مصطفی رنجید گفت: «مساله پولش نیست مساله زندگی من است که نمی‌خواهم عوض شود». شادی روحش #صلوات @shabhayeshahid
یاد شهید #عبدالحمید_دیالمه بخیر؛ صف غذا طولانی بود و اگر در صف می ایستادم به کلاس نمی رسیدم دنبال آشنایی می‌گشتم که چهره‌ای مذهبی و آشنا دیدم . نزدیک شدم و ژتون را به او دادم و گفتم: برای من هم بگیر.  چند لحظه بعد نوبت او شد و ژتون مرا داد و یک ظرف غذا گرفت. و برای من که پشت میز نشسته بودم، آورد و خودش #به_انتهای_صف_غذا_برگشت و در صف ایستاد. شادی روحش #صلوات @shabhayeshahid
🌴 یاد شهید #دانشجوی_پیرو_خط_امام(ره) #محسن_وزوایی بخیر؛ مادر بزرگوارشان می‌گفت؛ در #عملیات_فتح المبین محسن گفت: رسیدیم نزدیک کربلا گفتم: محسن جان اگر راه کربلا باز شود یکسره از آنجا می‌روی. گفت: نه میایم شما را می‌برم گفتم: محسن جان دلم آب نمی‌خورد، که تو کربلا را ببینی. گفت: مادر من #کربلا را برای خودم نمی‌خواهم بلکه برای #نسل_بعدی می‌خواهم... شادی روحش #صلوات @shabhayeshahid
🌴یاد شهید #میثم_شکوری بخیر؛ یکبار در سرمای شدید دستانم را توی جیبم کردم. میثم شکوری داد زد: دستت رو در بیار گفتم حتما می خواهد با چوب بزند. گفت دستت بالا. میلرزیدم. نگاهم کرد، دستم را گرفت و یک مشت نخودچی کشمش توش ریخت گفت: #بخور_گرم_بشی. میثم #مربی_خشک_و_نظامی بود ولی به جای خودش #محبت_بی_پایانی_داشت از کتاب #میثم شادی روحش #صلوات @shabhayeshahid
🌴 یاد شهید مدافع حرم #محمد_بلباسی به خیر؛ وقتی دیپلم گرفت گفتم محمد جان برای دانشگاه هم امتحان بده. گفت مادر برای امسال دیر شده. گفتم #توکل_کن_به_خدا پسرم، بنشین و این یک ماه را درس بخوان. این مدت کمی که فرصت داشت برای دانشگاه خودش را آماده کرد اما با همه مشغله‌اش #نمازجمعه اش ترک نشد الحمدلله درس خواند و #دانشگاه_سراسری_مشهد رشته #مهندسی ریخته‌گری هم قبول شد @shabhayeshahid
🌴یاد شهید بخیر؛ وقتی برای آخرین بار به عراق اعزام شد می گفت یکبار وقتی در محاصره بودیم، شروع به خواندن کردیم و ناگهان دلم برای پسرم تنگ شد. به خودم گفتم یکبار دیگر برمی‌گردم و اینها را می‌بینم. برای همین اربعین 93 ما با هم را رفتیم؛ چون می‌گفت وقتی بدون تو می‌روم حس می‌کنم . @shabhayeshahid
🌴 یاد سردار شهید #خلیل_مطهرنیا بخیر؛ تصمیم گرفته بود #توی_جبهه_دبیرستان_راه_بیندازد. می گفت : «امروز بچه ها دارن این جا می جنگن و خون میدن ،عده ای بی تفاوت و اشراف زاده هم توی شهرها عین خیالشون نیست !با خیال راحت درس میخونن فردا هم که جنگ تموم بشه ،همه مسولیت ها ی کلیدی مملکت رو بدست میگیرن ،این رزمندها هم می شن محافظ یا زیر دست اون ها...😔 شادی روحش #صلوات @shabhayeshahid
🌴یاد شهید #محمد_عبداللهی بخیر؛ هر جا هرکاری بود، محمد بدون آن‌که مسوولیتی داشته باشد و یا اظهار خستگی کند، به دنبال انجام آن می‌رفت و می‌گفت: #کار_نباید_روی_زمین_بماند. خط قرمز محمد ولایت بود و می‌گفت: آقا نباید ناراحت شود، آقا که نمی‌تواند مستقیم بگوید، ما سربازیم؛ #سرباز_باید_جلو_بیاید. فرمانده باید فرماندهی کند. شادی روحش #صلوات @shabhayeshahid
🌴 یاد شهید #حاج_عبدالله_نوریان بخیر؛ در عملیات والفجر 4 ، در دشت شیلر می‌خواستیم یک مین قمقمه‌ای را منفجر کنیم‌، اما نه خنثی می‌شد و نه منفجر؛ حاج عبدالله آمد و گفتیم: «نمی‌شود این را کاری کرد» او بسم‌ الله‌ الرحمن‌ الرحیم گفت، همان کارهای مرا انجام داد و مین ترکید؛ حاج عبدالله گفت: #شما_بگویید_بسم‌الله‌‌الرحمن‌الرحیم_کار_درست_می‌شود. از کتاب #روز_سوم شادی روحش #صلوات @shabhayeshahid
🌴یاد شهید #صادق_مهدی_پور بخیر؛ توی وصیتنامه ش نوشته بود؛ همه مخصوصا دوستان حزب اللهی بدانند که به فرموده امام ،عالم محضر خداست و اکنون #کم_کاری و #سستی و #نفسانی_عمل_نمودن که #تشکیلات_اسلامی و کلاً محتوای اسلام را از بین می برد گناهی نابخشنودنی است که از هیچ کس پذیرفته نیست. شادی روحش #صلوات @shabhayeshahid
🌸🌸🌸🌸🌸🌸 📢 کانال #شبهای_با_شهدا 🌷شب هاتون با #یاد_شهدا_بخیر ✅ کاری از #راویان_نور بسیج دانشجویی استان تهران ♦️آدرس در ایتا🔰 https://eitaa.com/shabhayeshahid ♦️آدرس در سروش🔰 https://sapp.ir/shabhayeshahid 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
🌴یاد شهید #مهدی_زین‌الدین بخیر؛ 📝 گاهی یک حدیث، یا جمله‌ی قشنگ که پیدا می‌کرد، با ماژیک #می‌نوشت_روی_کاغذ_و_می‌زد_به_دیوار. بعد راجع به ش باهم حرف می‌زدیم. هرکدام، هرچه فهمیده بودیم می‌گفتیم و جمله می‌ماند روی دیوار و توی ذهنمان. از کتاب #زین‌الدین شادی روحش #صلوات @shabhayeshahid
🌴یاد شهید مدافع حرم #محمدحسن_دهقانی بخیر؛ #سحرخیز بود و همیشه قبل از اذان صبح بیدار بود. #منظم و #اهل_برنامه‌ریزی بود و از زمان خود به خوبی استفاده می کرد‌. همیشه یک برگه در جیبش بود #برنامه‌ی_روزانه اش را بر روی آن نوشته بود و یکی یکی که انجام می داد تیک می زد. شادی روحش #صلوات @shabhayeshahid
🌴یاد شهید بخیر؛ برای میز تلویزیون خودش دکوری طراحی کرد که روی آن فضایی برای قرار دادن ، و قرار داشت. اصلاً برای اینکه این‌عکس‌ها را روی آن بگذارد آن را ساخته بود. تزیین خانه برایش جذاب بود. مثلاً حتی برای قسمتی از دیوار پذیرایی، برچسب‌های تزیینی خریداری کرد. شادی روحش @shabhayeshahid
🌴یاد شهید بخیر؛ . یکبار در جلسه خواهران بسیج، دیدم خواهران در یک طرف میز نشسته اند او هم همان طرف اما چند صندلی آن طرف تر نشسته است طوری که در مقابل خواهران نباشد و چهره در چهره نباشند. می گفت: . طوری مینشینم که عکس شهید همت هم در مقابلم باشه. حاج قاسم میگفت این شهید منو یاد حاج همت می انداخت. شادی روحش @shabhayeshahid
یاد شهید #حميدرضا_مدنی_قمصری بخیر 🌴 شـــیمیایی بود برای درمـــــان به انگلیس اعــزام شد خـــــون لازم داشت گفت خون #غـیرمســلمان نزنید تـــوجه نکردند!! هـرچه زدند بدنش نپذیرفت خون یک #مسلمان جواب داد پزشکش مسلمان شد گفت: #معـجزه ست! شادی روحش #صلوات @shabhayeshahid
🌴یاد فرمانده شهید، #علی_صیاد_شیرازی بخیر؛ مثل کارمندها نمی آمد ستاد کل؛ که هفت و نیم ، هشت صبح کارت ورود بزند و چهار بعد ازظهر کارت خروج. زود می آمد و دیر می رفت. خیلی دیر. می گفت: ما توی #کشور_بقیة‌الله هستیم. #خادم_این_ملتیم. مردم ما رو به اینجا رسوندند. باید براشون کار کنیم. از کتاب #یادگاران، ج ۱۱ شادی روحش #صلوات @shabhayeshahid
🌱یاد علمدار روایتگری #حاج_عبدالله_ضابط بخیر؛ سرو صدا زیاد شد. بلند شد چیزی را بهانه کرد و رشته صحبت را دست گرفت. #تا_توانست_از_شهدا_گفت. همه ساکت بودند و فقط گوش می‌دادند. از رسالت پیامبر  تا ولایت سید علی, همه چیز برایشان حل شده بود. یک ساعت مانده به اذان, بحث‌ها تمام شد. نماز صبح ، همان دختر و پسرها, اولین کسانی بودند که پشت سر حاجی صف بستند. از کتاب #شیدایی @shabhayeshahid
🌴یاد شهید #عبدالله_میثمی بخیر؛ شب جمعه دلش بدجوری گرفته بود. شروع کرد به خواندن #دعای_کمیل تا رسید به این جمله که: «خدایا! اگر در قیامت بین من و دوستانت جدایی بیندازی و بین من و دشمنانت جمع کنی، چه خواهد شد؟» افتاد به سجده و های های گریه کرد. سرش را که بلند کرد، دید هم سلولی کمونیستش که خیلی اذیتش می کرد. سرش را گذاشته کف سلول و او هم گریه می کرد. از کتاب #تنها_سی_ماه_دیگر @shabhayeshahid
🌴یاد شهـید ابراهــیم هــادی بخیر همیشه آیه‌‌ی «وَ جَعَلْنا» را زمزمه می ڪرد. ‌گفتـم: آقا ابراهیم، این آیه برای محافــــظت در مقابـل دشمـن هست اینجا ڪه دشمن نیست! نـگاه معنا داری ڪرد و گفت: _شــیطان هم وجـــود داره!؟؟ شادی روحش صلوات.🌷 @shabhayeshahid
🌴 یاد شهــید جــواد جــهانی بخیر به خـــــواهران و بـــــرادرانـــم تـــوصـــــیه می‌ڪنـم به خــدا بیشتر #تـــوسل جوئیـد دعـــای #ڪمــیل و #نـمـاز_جمــــعـه دعـــــای #‌توســل را از یـاد نــبرید به #نمـازاول‌وقـت بیشتر اهمیت دهـــــید. شادی روحش صلوات.🌷 @shabhayeshahid
🌴یاد شهید #سیدرضا_بطحائی بخیر؛ 🔸روز بیست و هشتم صفر سال۹۲ بود رفتیم خونه‌شون 🔹یه خونه کوچک بود که #طبقه_پایین_رو_برا_زوار_قرار_داده_بود 🔸اول ذکر #صلوات گفت بگیریم و هر صد تا صلوات یه دونه نخود یا لوبیا رو باید مینداختیم تو کاسه می گفت در طول سال این حبوبات جمع شده رو برای برکت غذاشون می ریزن داخل غذا 🔹دو روز مهمون سید بودم خیلی خونگرم و مهربان بود. شادی روحش #صلوات @shabhayeshahid