eitaa logo
شبهای با شهدا
262 دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
286 ویدیو
5 فایل
💫 در شب‌های ظلمانی ، با این ستاره ها می شود راه را پیدا کرد ✅ کاری از راویان نور
مشاهده در ایتا
دانلود
فرارسیدن ایام سوگواریِ شهادت خاتم انبیاء حضرت محمد مصطفی (ص) و شهادت نور دیده ایشان سبط اکبر امام حسن مجتبی (ع) و شهادت هشتمین امام شیعیان علی بن موسی الرضا (ع) را خدمت امام عصر مهدی موعود (عج) و شیعیان و محبان اهل بیت تسلیت عرض مینماییم. (ص) و (ع) تسلیـــت باد 🏴
?چقدر آخـر اين ماه 🕯سخت و سنگين است 🖤تمام آسمان و زمين 🕯بي قـرار و غمگين است 🖤بزرگتر ز غم مجتبي (ع) 🕯و داغ رضـا (ع) 🖤فراق فاطمه (س) 🕯با خاتم النبيين (ص) است
یاد خیر. قبل از عملیات فتح‌المبین ترکش به کمر و پایش اصابت کرده بود ولی بعد از بهبودی در عملیات فتح‌المبین حضور یافت. ماه رمضان وسال ۶۱ به تهران برگشت و برای ادامه خدمت به کمیته رفت. معمولاً تا سحر در مسجد بود و به مجالس سخنرانی و هیئت‌ها می‌رفت تا اینکه توسط منافقین ربوده شد. منافقین طالب و دوستش را به خانه ابریشم‌چی که یکی از شکنجه‌گاه‌هایشان بود، می‌برند. حمام خانه را عایق‌بندی کرده بودند تا صدای کسانی که شکنجه می‌کردند به بیرون نرود. پنج شبانه روز طالب را شکنجه می‌کنند. برای اعتراف گرفتن از طالب و دوستش از شیوه‌های شکنجه‌های امریکایی- اسرائیلی کمک می‌گیرند. 🔹 شهادت و چگونگی بر ملا شدن آن روزی یک ماشین با چراغ‌گردان از مقابل خانه‌ای که طالب و دوستش در آنجا شکنجه می‌شدند، عبور می‌کند. حالا ماشین شهرداری بوده یا آمبولانس نمی‌فهمند. حدس می‌زنند ماشین پلیس بوده و احتمال می‌دهند که خانه‌شان لو رفته باشد. دستور تخلیه خانه به آن‌ها داده می‌شود. می‌مانند با طالب و دوستش و آقای عفت روش چه کنند. عفت روش یک کفاش ساده بود که به جرم هواداری از انقلاب و امام دستگیرش کرده بودند. منافقین قبل از تخلیه خانه تیمی به بدن آن سه نفر سیانور تزریق می‌کنند تا کارشان را تمام کنند. بعد بدنشان را با طناب و زنجیر می‌بندند و لای چند پتو می‌پیچند و داخل کیسه‌های بزرگ نایلونی می‌گذارند، سپس با ماشین توسط یکی از اعضای سازمان به نام خسرو زندی به باغ فیض منتقل می‌کنند. عکس هایی از پیکر پاک این شهید بزرگوار و دوستشان منتشر گشته است که واقعا قلب آدمی را به درد می آورد؛گاهی در خلوت خود به بودن و نبودن در این راه باید فکر کنیم تا کجا هستیم تا کجا خواهیم ماند.... شادی روح پرفتوحش
من در زندگی که کردم یعنی 17 سال سن، شاید مرتکب خیلی گناهان و کارهای بد و غیره شده باشم به این خیال که دنیا هست و هر آن می‌باید زندگی عادی بکنم! اما به آخرش فکر نکرده بودم تا این‌ که سرم به سنگ خورد و فهمیدم که نه دنیا همین‌طور باقی نمی‌ماند، بلکه همه چیز از بین می‌رود، ولی اعمال خودم و ورق اعمالم از بین نمی‌رود و همه وجود دارند و حال چرا تو برادر، تو دوست، تو رفیق و ... به خودت فکر نمی‌کنی؟! یک لحظه شد به خودت فکر کنی؟ چرا نماز نمی‌خوانی؟ چرا گناه می‌کنی؟ چرا دروغ می‌گویی؟ چرا چاپلوسی می‌کنی؟ ✨
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
یاد شهید بخیر 🌸🌾🌸🌾🌸🌾🌸🌾🌸🌾🌸🌾🌸🌾🌸🌾🌸🌾🌸🌾🌸🌾🌸 میخواست تکیه گاه زندگی اش یک  پاسدار باشه دوسال بعد از ازدواجمان پسر اولمون به دنیا آمد از آنجایی که من ارادت خاصی به  حضرت علی اکبر ع داشتم دوست داشتم که نام علی اکبر رو براش بگیریم ولی به خاطر  نذری که کردیم ، اسمش رو ابوالفضل گذاشتیم در زمان بارداری یا نگهداری بچه ها، همیشه همسرم روکمک می کردم و وقت هایی که بچه ها تب می کردن تا صبح بیدار می موندم و  با دستمال خیس پاشویه شون می کردم.  فیلمی از سید جلال داشتم و بارها اونو می دیدم و گریه می کردم وقتی بابچه هام نماز میخوندم بعد نماز رو به بچه ها می کردم و می گفتم : اولین دعاهایتان شهادت من باشد. دیدار با جانبازان از کارهای مهم و اساسی من بود شهدا با شهادتشون از این دنیا میرن ولی جانبازان با مجروحیتشون تازه باید زجرهای جدیدو تحمل کنن دردهای جسمی ودردهای فرهنگی جامعه که اونهارو از پا درمیارن  به سربازان گردانهای پیاده بسیجیان در گردان های امام حسین(ع) آموزش های نظامی می دادم در کار جدی بودم و بعد آموزش با بچه ها میگفتیم و می خندیدیم اعتقاد داشتم  اخلاق در هرکاری حرف اول است ارادت خاصی به سردار رستمیان فرمانده لشکر ۲۵کربلا داشتم.(روایت به زبان خود شهید). شادی روح پرفتوحش 🌸🌾🌸🌾🌸🌾🌸🌾🌸🌾🌸🌾🌸🌾🌸🌾🌸🌾🌸🌾🌸🌾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا