🌴 یاد #شهید #محمدصادق_طوبایی بخیر؛
#هیچگاه_حاضر_به_اسراف_نبود. کفشی را مدتها می پوشید و بسیار کهنه شده بود. به همین دلیل به او گفتم که برایت کفشی را خریداری کنم چون شما می خواهی به دانشگاه بروی و این کفش ها مناسب نیست؛ اما قبول نکرد و گفت که همین کفش ها برایم خوب است.
شادی روحش #صلوات
@shabhayeshahid
🌴یاد #شهید #بهرام_مهرداد بخیر؛
اولین و مهم ترین توصیهای که به دوستان و نزدیکانش داشت این بود که #فقط_حواستان_به_خانواده_شهدا_باشد."
آن موقع هم که فرمانده پایگاه بسیج بود، یکی از وظایفی که همیشه بر گردن خود احساس میکرد سر زدن به خانواده شهدا بود.
خیلی برای بچههای شهدا احترام قائل بود و به خصوص برای بچههای شهدای سوریه خیلی گریه میکرد.
شادی روحش #صلوات
@shabhayeshahid
🌴یاد #شهید #مرحمت_بالازاده بخیر؛
سیزده سالش بود و با اصرار و درخواست از ریاست جمهوری وقت ( آقای خامنه ای) به جبهه آمده بود. به آقا گفته بود اگر سیزده ساله ها اجازه ندارند جبهه بروند پس بگویید مداحان و روحانی ها هم دیگر روضه حضرت قاسم را نخوانند چون ۱۳ ساله بود و به کربلا رفت.
خیلی دل و جرأت داشت.
در یکی از عملیاتها که در حال برگشت به موقعیت خودشان بود، با نیروهای دشمن مواجه میشود در حالی که #اسلحهای_هم_در_اختیار_نداشته، ولی ناگهان متوجه شیئی میشود و آن را بر میدارد و به عربی می گوید: ˈقفˈ یعنی ˈایستˈ
دشمن از ترس و وحشت تسلیم او میشوند و مرحمت در تاریکی شب آنها را به مقر میآورد.
افسر عراقی از فرمانده ی مرحمت پرسیده بود من سالهاست که در چند کشور دورههای چریکی را گذراندم، تا به حال این اسلحه که سربازتان به دست داشت را ندیدهام این دیگر چه نوع اسلحهای است.
شادی روحش #صلوات
@shabhayeshahid
🌴یاد #شهید #مهدی_عزیزی به خیر؛
بسیار #ولایتی به تمام معنا بود در زمان فتنه 88، ده روز او را ندیده بودیم و بعد از 10 روز که آمد دیدیم که 10 کیلو لاغر شده به منزل آمد و با عجله #عکس_حضرت_آقا را برداشت و گفت: این عکسها را به موتورم میچسبانم تا ببینم چه کسی جرات میکند به حضرت آقا حرف بزند.
یک عکس تمام قد از حضرت آقا را در خانه چسبانده و هر صبح که بیدار میشد #اول_به_امام_زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف سلام میکرد و #بعد_به_حضرت_آقا_سلام_میداد.
عشق به ولایت او به گونهای بود که اگر از تلویزیون بیانات حضرت آقا پخش میشد همان موقع بلند میشد و #میایستاد.
شادی روحش #صلوات
@shabhayeshahid
🌴یاد #شهید #علی_حیدری بخیر؛
♦️با عملش به دیگران امر به معروف می کرد.
یک شب که برای فعالیت در بسیج و ایست و بازرسی به مسجد میرود میبیند کفشهای زیادی نا مرتب جلوی در اتاق بسیج ریخته.
علی با حوصله #همه_کفشها_را_جفت_کرد و گفت الان دقت کن هر کی بره بیرون و برگرده کفشش رو مرتب میگذارد سر جایش.
واقعا همینطور شد.👌
البته کسی متوجه نشد کار علی بوده است.
♦️علاقه شدیدی به هنر #خطاطی و #طراحی داشت و خیلی زود توانست حتی نقاشی های بزرگ پارچه ای به مناسبت های مختلف بکشد و در مسجد نصب کند.
عکس بسیاری از شهدای محل را کشیده بود و می گفت کی نوبت من میرسد.
از کتاب #علی_بی_خیال
شادی روحش #صلوات
@shabhayeshahid
🌴یاد #شهید #محمد_مفتح بخیر؛
ایشان عادت داشتند #صبح_زود_برای_پیاده_روی بروند و موقع برگشتن نان سنگک بخرند، عادتشان بود که با تک تک کاسبها #احوالپرسی کنند و اگر موقعیت مناسب بود، با آنها دست بدهند. بسیار خوش خلق و مردمدار بودند
همیشه #اوقات_مشخصی_برای_مطالعه داشتند و هر مشکلی که پیش می آمد و هر گرفتاری ای که بود، آن ساعات را باید صرف مطالعه می کردند و این برنامه را تغییر نمی دادند.
یادم هست در روزهایی که اوج مسائل و درگیریهای انقلاب بود، ایشان باز هم از تحقیق و مطالعه غافل نمی شدند.
شادی روحش #صلوات
@shabhayeshahid
🌴یاد #شهید #محسن_گلستانی بخیر؛
یکی از کارهایی که شهید گلستانی برای رابطه گرفتن با اعضای دسته میکرد این بود که بچه ها هر کدوم، بعد از مطالعه هر موضوعی که میخواستن برای دسته #سخنرانی میکردن. وقت #دعا خواندن از بچه ها میخواست هر کدوم یک قسمت از دعا رو بخونن.
بعضی از شبها گلستانی با بچه های دسته یک،برای مناجات شبانه بیرون از چادر و کنار گودالی شبیه به قبر میرفتن،بچه ها به نوبت درون گودال میخوابیدن و گلستانی #مناجات_امیرالمومنین علیه السلام رو میخوندن و بچه ها راز و نیاز میکردن
بعضی شبها هم تنها و دورتر از چادر ها با یه سجاده و فانوس و مهر و قرآن مینشست و #با_خدا_خلوت_میکرد
از کتاب #دسته_یک
شادی روحش #صلوات
@shabhayeshahid
🌴یاد #شهید مدافع حرم #ابوالفضل_راه_چمنی بخیر؛
همیشه #قرآنی_کوچک را در جیبش داشت و روزی ۵ یا ۶ بار قرآن تلاوت میکرد
شهریور همان سالی که عقد کردیم، خیلی به من اصرار کرد که مثل خودش قرآن را حفظ کنم. من سعی خودم را کردم و چند جزء حفظ کردم. خودش با اینکه سرش خیلی شلوغ بود، اما حتماً قرآن را حفظ میکرد. #برای_قرآن_حفظ_کردن_برنامه_ریزی_میکرد.
اگر یک روز وقتش به بطالت میگذشت، خیلی ناراحت می شد و عمیقاً غصه میخورد که چرا آن روز را درست استفاده نکرده است.
تمام ماه رجب و شعبان را #روزه میگرفت.
وقتی #صدای_اذان را میشنید فورا به نماز میایستاد و میگفت برای رفع مشکلات کافی است، دو رکعت نماز بخوانی.
شادی روحش #صلوات
@shabhayeshahid
🌴یاد فرمانده #شهید #مهدی_باکری بخیر؛
همسرش می گفت : یه روز در حالی که آقا مهدی ، از خانه بیرون می رفت به او گفتم : چیزهایی را که لازم داریم بخر . گفت : بنویس . خواستم با خودکاری که در جیبش بود بنویسم ، با شتاب و هراس گفت : #مال_بیت_المال_است و استفاده شخصی از آن ممنوع است و حتی اجازه نداد چند کلمه با آن بنویسم .»
شادی روحش #صلوات
@shabhayeshahid