نفسش سخت گرفتست در آغوش بکش
این منِ خسته ی مغرورِ به هم ریخته را...
#همینحوالی
ོ شَبیهِ اَبر...
نفسش سخت گرفتست در آغوش بکش این منِ خسته ی مغرورِ به هم ریخته را... #همینحوالی
هیچ میگویی اسیري داشتم حالش چه شد
خسته ی من نیمه جانی داشت، #احوالش چه شد..!
#همینحوالی
سهم من از تو
گلدانیست کوچک روی میز
و خیالی دور
که گاه میآید و نمیرود...
#همینحوالی
میمانم و نفس میدهم
به این آفتاب
که بتاباند و بسوزاند
این تاریکی مشکوک را...
#همینحوالی
ما به این قوم نگفتیم که عاشق شده ایم...
انقدر آه کشیدیم، که همه فهمیدن ♥️
#همینحوالی
ོ شَبیهِ اَبر...
ما به این قوم نگفتیم که عاشق شده ایم... انقدر آه کشیدیم، که همه فهمیدن ♥️ #همینحوالی
عشق رازیست به اندازه آغوش خدا
عشق آن گونه که میدانم و میدانی نیست... ♥️
#همینحوالی
تو کجایی؟
که چهره ات باغیست
که از هزار پنجره
نور میوزد هر صبح
#همینحوالی