eitaa logo
🌹 شبنم 🌹
391 دنبال‌کننده
44هزار عکس
32.5هزار ویدیو
361 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🏴همه کساني که مي‌آمدند و برمي‌گشتند هلند فقط مثبت صحبت مي‌کردند، مي‌گفتند آقا زيارت اربعين دنياي ديگری است خودت بايد بيايي ببينی‌ تا متوجه بشوی، وگرنه نمي‌توانی درک کني. صحبت‌های خيلي شيرين و قشنگ و زيبا مي‌کردند از محبت مردم عراق که اين‌جور هستند و ما را قبول مي‌کنند که بياييم اينجا و زيارت بکنيم. اين برنامه هر سال دارد رشد مي‌کند. برخي از دوستان حتی مي‌گفتند بايد توي رسانه‌ها تبليغاتي بکنيم تا خود مردم اروپا هم بدانند چنين اجتماعي دارد برگزار مي‌شود، اما رسانه‌ها قبول نمي‌کنند. من خودم به چند شبکه تلويزيون هلند زنگ زدم گفتم که بياييد اين اطلاعات را به مردم نشان بدهيد، بیست میلیون نفر دارند مي‌روند براي زيارت اربعين امام. گفتند که نه براي ما زياد مهم نيست که اين را نشان بدهيم. ما فيلم‌برداري مي‌کنيم، عکس مي‌گيريم، خاطراتی براي خودمان حفظ مي‌کنيم و به مردم مي‌گوييم که چنين برنامه‌اي هست که خيلي عجيب است، هيچ جاي دنيا اين اتفاق نيست. به نظر من هرکدام بايد سانسور رسانه‌هاي غربی را بشکنيم تا مردم دنيا بفهمند اينجا چه خبر است. ✍️مازيار دلاوری / مهندس آي. تي / هلند / محل گفت‌وگو: نجف 📗انتخابی از کتاب پادشاهان پیاده 🍃🏴🍃🏴🍃🏴🍃 🏴خانمي ما را برد خانه‌اش. گوشه اتاقش دو سه‌تا گوني عدس بود. سه وعده عدسی مي‌پخت: صبح، ظهر، شب. از سر و وضع خانه مشخص بود وضع مالی خوبي ندارند. به مترجم گروه گفته بود در طول سال با مبلغی از درآمد ماهانه‌مان عدس مي‌خريم براي زوار امام حسين(ع). با این‌که کم‌کم قيافه‌مان داشت شبيه عدس مي‌شد، ولي از خوردنش لذت مي‌برديم. چون می‌ديديم آن خانم با چه عشقی اين غذا را مي‌پزد. شب‌ها موقع خواب هرچه پتو و بالشت و روکش داشت مي‌آورد که مبادا سرما بخوريم. شب آخر فهميديم با دو تا بچه‌اش توي آشپزخانه روي زمين سيماني مي‌خوابد و دم برنمي‌آورد. موقع خداحافظي التماس می‌کرد سال بعد هم دوباره برويم خانه‌اش. ✍️نگين زارع / دانشجو / مسئول هماهنگي گروه جهادی و درمانی احرار / محل گفت‌وگو: نجف 📗انتخابی از کتاب پادشاهان پیاده 🍃🏴🍃🏴🍃🏴🍃 🌐 @shabnamshabna
زائری که «مادرزادی» زائر امام حسین علیه السلام متولد شد 🔺 یک مادر یزدی که در پیاده‌روی اربعین ۱۴۰۴ حاضر شده بود، روز پنج‌شنبه ۱۶ مرداد، فرزند خود را در بیمارستان حضرت زین‌العابدین ع کربلا به دنیا آورد. بدین ترتیب «سید امیرحسین قدکی مالمیری» کوچکترین زائر اربعین امسال شد. @shabnamshabna
✅ اعمال روز ❶ «زیارت امام حسین(علیه‌السلام) و زیارت » در این روز، زیارت امام حسین است! و این زیارت‌... همانا خواندن زیارت اربعین است که از امام عسکری(ع) روایت ‌شده که فرمودند: علامت مؤمن پنج چیز است! ۱. پنجاه و یک رکعت نماز فریضه و نافله در شب و روز خواندن ۲. زیارت اربعین کردن ۳. انگشتر بر دست راست کردن ۴. جَبین(پیشانی) را در سجده بر خاک گذاشتن ۵. و بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ را بلند گفتن است. ❷ «غسل اربعین و توبه» ❸ بعد از نماز صبح ۱۰۰مرتبه (لاحول ولا قوة الا بالله العلی العظیم) ❹ ۷۰مرتبه تسبیحات اربعه ❺ بعد از نماز ظهر سوره والعصر و سپس ۷۰مرتبه استغفار ❻ غروب اربعین ۴۰مرتبه لااله‌الاالله ❼ بعد از نماز عشاء سوره یاسین هدیه به سیدالشهدا حضرت اباعبدالله الحسین (علیه‌السلام) 📚 وسائل الشیعه‌ ج۱۰ ص۳۷۳ 🗓 ۱۴۰۴/۰۵/۲۲ ✍ @shabnamshabna
🏴در دل گرمای سوزان و شور بيْن‌ُالحَرَمَين، جوان عراقی با تابلوی عشق به امام خامنه‌ای عزیز، زیارتش را به نیابت از ساحت معظم ایشان به انجام رساند. چه صحنه‌ای دلنشین‌تر از این خلوص و ایثار؟ این‌گونه، ارادت‌ها فراتر از مرزها پر می‌کشد و دل‌ها به هم گره می‌خورد. 🍃🏴🍃🏴🍃🏴🍃 🌐 @shabnamshabna
🔹امامـ جعفر بن محمد الصادق عليه السلامـ زُورُوا الْحُسَيْنَ (عليه السلام) وَ لَوْ كُلَّ سَنَةٍ فَإِنَّ كُلَّ مَنْ أَتَاهُ عَارِفاً بِحَقِّهِ غَيْرَ جَاحِدٍ لَمْ يَكُنْ لَهُ عِوَضٌ غَيْرُ الْجَنَّةِ وَ رُزِقَ رِزْقاً وَاسِعاً وَ آتَاهُ اللَّهُ مَنْ قِبَلَهُ بِفَرَحٍ عَاجِلٍ. امام حسين عليه السّلام را زيارت كنيد اگر چه در هر سال باشد، زيرا هر كس به زيارتش رود در حالى كه به حق آن حضرت عارف بوده و منكر آن نباشد غير از بهشت هيچ عوض ديگرى ندارد، و روزى و رزقش وسعت پيدا مى‌كند و در همين عالم خداوند متعال در ازاى زيارتى كه كرده به او در دنيا فرح و سرور قابل ملاحظه‌اى مى‌دهد. 📚 كامل‌الزیارات، باب۶۱، ح۴ 🏴🍃🏴🍃🏴🍃🏴🍃 🌐 @shabnamshabna
اربعین آمد دلم را غم گرفت بهر زینب (س) عالمی ماتم گرفت سوز اهل آسمان آید به گوش ناله‌ی صاحب زمان(عج) آید به گوش 🏴فرا رسیدن سالار شهیدان🍂 حضرت اباعبدالله الحسین(ع) تسلیت باد🥀 🏴🍃🏴🍃🏴🍃🏴🍃 🌐 @shabnamshabna
2.02M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 از دیدن زیبایی‌های اربعین جا نمانیم. 🍃🏴🍃🏴🍃🏴🍃 🌐 @shabnamshabna
🏴 حضرت آیت‌الله خامنه‌ای ( مدظله العالی ) : ما هنوز در راه کربلا و عاشورا داریم حرکت مى‌کنیم. ملت ما هنوز باید احساس کنند که در میدان و در صحنه‌ى نینوا و کربلا حضور دارند. ۱۳۶۳/۷/۲۰ 🖼 @shabnamshabna
▫️می‌دونی چرا در رسانه‌های غربی سانسور خبری خیلی شدیدی درباره اربعین است⁉️ 🔸سبک زندگی مسلمان‌ها در اربعین، افشاکننده همه دروغ‌هایی هست که دنیای غرب، سال‌هاست برای اسلام‌هراسی به خورد افکار عمومی دنیا داده؛ اونا اسلام رو خشن معرفی کردن نه مهربان و دست و دلباز 🔹در اربعین آدم‌ها بی حساب می‌بخشند، به دور از حساب کتاب‌های این دنیا کار می‌کنند؛ در اربعین هیچ دستگاه ساعت‌زنی برای شروع یا پایان کار نیست! برای کار در مراسم اربعین کسی دنبال بیمه نیست، از پرداختی اضافه‌کار نمی‌پرسه! در اربعین همه تلاش میکنن بیشتر کار کنن، بیشتر خرج کنن، بیشتر خسته بشن! چیزی که با نظم نوین اقتصادی دنیای غرب هیچ سنخیتی نداره؛ نظم اقتصادی دنیای غرب بر اساس حرص و طمع و پول پرستیه! ✅ اربعین یه تمثیل خیلی کوچک از دنیای زیبای بعد از ظهور منجی است. سانسور اربعین نه یک تصمیم رسانه‌ای، که یک «ضرورت تمدنی» برای نظام سرمایه‌محور است. این سکوت، اعترافی خاموش به برتری یک الگوی زیستی بی‌بدیل است که تمام انگاره‌های مدرنیته غربی را به چالش می‌کشد. 🔹 اربعین دنیایی از مهربانی‌هاست اربعین نمادی از دنیای بدون خوف و ترس و برادری و دوستی و محبت و عشق به ساحت مقدس حضرت اباعبدالله الحسین علیه‌السلام است. آری در راهپیمایی اربعین فقط زیبایی دیده می‌شود همانگونه که حضرت زینب کبری سلام‌الله علیها در حوادث خونبار کربلا و شام مشاهده کرد و فرمود : " ما رأیتُ اِلّا جَمیلا " 🍃🏴🍃🏴🍃🏴🍃 🏴 آخرین موکب ▫️ساعت یازده و نیم شب به همسایه‌مان که راهی کربلا شده پیام می‌دهم، سلام کجایی؟ نیم‌ساعت نگذشته که می‌نویسد «سلام، الان مرز رو رد کردیم، میریم یه جا استراحت می‌کنیم چند ساعت دیگه راه می‌افتیم سمت خونه». کلمه استراحت را که می‌بینم قلبم آرام می‌گیرد، سرم را روی بالشت نگذاشته خوابم‌ می‌برد. صبح هر کدام از بچه‌ها یک‌طرف پلاستیک هندوانه را می‌گیرند و کشان‌کشان می‌آورندش آشپزخانه، می‌گذارمش توی یخچال و می‌روم سر وقت ناهار ، دلم آرام ندارد، قرار است زائرهایمان برگردند خانه، روی سر و صورتشان پر از خاک کربلاست. این‌بار چون مطمئنم که وارد خاک ایران شده‌اند بهشان زنگ می‌زنم، زیارت قبولی می‌گویم و می‌پرسم که کجایند؟ تازه رسیده‌اند همدان. راحت سه چهار ساعت دیگر راه دارند تا خانه، می‌روم سر وقت کار‌های خودم، تا این سه چهار ساعت بگذرد ده بار ازشان خبر می‌گیرم که، چه زمانی می‌رسند. چایی را دم می‌کنم. حبیب هندوانه را می‌چیند توی سینی،‌ زنگ در را که می‌زنند همه‌مان با سینی چای و غذا و میوه می‌رویم دم در خانه‌شان کمی بگو و بخند می‌کنیم و زیارت قبولی می‌گوییم. موقع برگشتن توی پله‌ها حبیب سرش را می‌چرخاند به سمت پشت و با لبخند بهشان می‌گویید« اینم آخرین موکب اربعین برای زائر‌های امام حسین علیه‌السلام». ✍️مریم بلاش‌آـبادی 🍃🏴🍃🏴🍃🏴🍃 🌐 @shabnamshabna
▪️مي‌آييم خودمان را عرضه کنيم 💠 سيد يعور عباس طلبه پاکستاني اهل‌دلی است که با همسر و سه فرزندش به زيارت آمده بود. دل‌نشین حرف مي‌زد و عارفانه. مي‌گفت: من قبول ندارم که ما بياييم اينجا و از امام چيزي بخواهيم. ما مي‌آييم به امام چيزي بدهيم. مي‌آييم خودمان را به ايشان عرضه مي‌کنيم. مگر جابر جحفي در بين راه کربلا به امام برخورد نکرد و امام از او تقاضاي کمک نکرد؟ او گفت: «اسب و شمشيرم هست». امام فرمود «به اسب و شمشيرت نياز ندارم. ما تو را مي‌خواهيم!». ما هم مي‌آييم اينجا خودمان را به امام بدهيم، والا امام که همه‌چیز به ما داده. قبل از اينکه بياييم اينجا به ما داده است... . ✍️ راوی: حمید وحیدیان 📗 انتخابی از کتاب عمود هفتاد و دوم/ خاطرات پیاده‌روی اربعین/ حمید وحیدیان/ ناشر سوچا 🌼🍃🌸🍃🌼🍃🌸🍃 ▪️ بی‌نمک 💠 چند سال بود تصميم داشتم بيايم زيارت اما روزي نمي‌شد. امسال رفتم اما خيلي خودم را سرزنش مي‌کنم که چرا این‌قدر تأخير انداختم. همه‌چیز آنجا شيرين بود و هر لحظه‌اش يک خاطره؛ البته در بين راه يکي دو نفر کنايه‌های بي‌نمکی زدند، اما اهميتي نداشت. يکي از آن‌ها گفت شما که سني هستيد! امام حسين علیه‌السلام مال ماست، شما براي چه آمده‌ايد زيارت؟! ما هيچ‌کدام به اين صحبت‌ها اهميتي نداديم. اهل سنت هم در ارادت به اهل‌بیت علیهم‌السلام هيچ فرقي با شيعه نمی‌کند. حتی اگر به زيارت هم نرود، روز عاشورا به نيت امام حسين علیه‌السلام صدقه می‌گذارد. روزه مي‌گيرد و ثواب آن را به امام حسين علیه‌السلام هديه مي‌کند. ✍️ راوی: محمدخالد سلمانی از هم‌وطنان اهل سنت ترکمن 📗 انتخابی از کتاب عمود هفتاد و دوم/ خاطرات پیاده‌روی اربعین/ حمید وحیدیان/ ناشر سوچا 🌼🍃🌸🍃🌼🍃🌸🍃 ▪️بوسه 💠 بعد از دو روز پياده‌روی، نیمه‌شب رسيديم کربلا. کف هر دو پايم تاول‌های درشتی زده بود و حسابي اذيتم می‌کرد. به‌سختی پا روي زمين مي‌گذاشتم. رفتم داخل يکی از چادرهای امدادی تا آبله را تخليه و پايم را پانسمان کنند. آقاي محمدي، پرستار با صفا همين‌طور که داشت تاول‌ها را وارسی‌ مي‌کرد، خم شد و پايم را بوسيد. حسابی خجالت کشيدم و يک لحظه کلاً درد را فراموش کردم. ✍️ راوی: جواد رعنايی 📗 انتخابی از کتاب عمود هفتاد و دوم/ خاطرات پیاده‌روی اربعین/ حمید وحیدیان/ ناشر سوچا 🌼🍃🌸🍃🌼🍃🌸🍃 ▪️ يکي از هفتاد و دو تن 💠 در صف ايستاده بودم. از اخلاص و نوکري خادمان موکب‌ها تعريف مي‌کردم. يک نفر از آخر صف بلند گفت «اين‌ها وظيفه‌شونه که برا زائرهای امام حسين علیه‌السلام کار کنند، چون باباهاشون امام حسين علیه‌السلام را کشتند. این‌ها دارند جبران مي‌کنند!» تمام وجودم سراسر بهت و ناراحتي شد. از شدت ناراحتي فکرم کار نمی‌کرد و زبانم قفل شده بود تا اين‌که صدايی آرامم کرد. يک نفر از ميان جمعيت جواب داد؛ شايد هم پدرهاي اين‌ها همان هفتادودو تنی هستند که در رکاب آقا شهيد شدند. ✍️ راوی: عليرضا حاج‌علی 📗 انتخابی از کتاب عمود هفتاد و دوم/ خاطرات پیاده‌روی اربعین/ حمید وحیدیان/ ناشر سوچا 🌼🍃🌸🍃🌼🍃🌸🍃 ▪️ دل‌خوشی 💠 چرا از همه زندگی‌ات زدی؟ مي‌خواستم ببينم چه مي‌گويند. برايم جالب بود. از خيلی از عراقی‌ها و موکب‌داران همين سؤال را مي‌پرسيدم. يکي گفت: «همه زندگيمو مديون حسينم، قول دادم تا آخر عمرم نوکری زائراشو بکنم». ديگري گفت «سير کردن زائر امام حسين علیه‌السلام خيلي ثواب داره». يک نفر گفت «خدمت به زائران، خدمت به امام حسينه»، اما بين این‌همه، يک جواب خيلي به دلم نشست... يک پسر جوانِ سبزه که سينی خرما دستش گرفته بود و اول صبح ايستاده بود وسط مسير، سيني را گرفت طرف من. يک خرما برداشتم و پرسيدم: چرا براي چند روز از همه زندگی‌ات دست کشيده‌اي، آمده‌ای اينجا که از زائران پذيرايی‌ کنی؟ اشک در چشماش حلقه زد، بغضش را خورد و با صدايي گرفته با همان لهجه عراقي، دست‌وپاشکسته شروع کرد فارسي صحبت کردن: هر سال همه دل‌خوشیم اينه که فقط يه بار يکي از این خرماها رو به امام زمانم تعارف کرده باشم... همين». ✍️ راوی: محمدجواد آسايش‌طلب 📗 انتخابی از کتاب عمود هفتاد و دوم/ خاطرات پیاده‌روی اربعین/ حمید وحیدیان/ ناشر سوچا 🌼🍃🌸🍃🌼🍃🌸🍃 🌐 @shabnamshabna
❇️ شخصی که لباس رفتگری تنش کرده یک پروفسور نخبه است. پروفسور امینی، رئیس دانشکده مهندسی کامپیوتر و نرم‌افزار دانشگاه تربیت معلم که در مسیر زائرین در نجف خدمت می‌کرد، هنگام ملاقات با دخترش به گریـــــــــه افتاد. تصویر او را می‌بینید که اشک‌های دخترش را با دستانش پاک می‌کند. 🏴 این تیپ تواضع‌ها و نوکری کردن‌ها خیلی قشنگه... این زیبایی‌ها را از نشون بدیم نه فقط سفره‌های رنگین و پذیرایی موکب‌ها را... 🍃🌸🍃🌼🍃🌸🍃 🌐 @shabnamshabna
🏴 آخرین موکب ▫️ساعت یازده و نیم شب به همسایه‌مان که راهی کربلا شده پیام می‌دهم، سلام کجایی؟ نیم‌ساعت نگذشته که می‌نویسد «سلام، الان مرز رو رد کردیم، میریم یه جا استراحت می‌کنیم چند ساعت دیگه راه می‌افتیم سمت خونه». کلمه استراحت را که می‌بینم قلبم آرام می‌گیرد، سرم را روی بالشت نگذاشته خوابم‌ می‌برد. صبح هر کدام از بچه‌ها یک‌طرف پلاستیک هندوانه را می‌گیرند و کشان‌کشان می‌آورندش آشپزخانه، می‌گذارمش توی یخچال و می‌روم سر وقت ناهار ، دلم آرام ندارد، قرار است زائرهایمان برگردند خانه، روی سر و صورتشان پر از خاک کربلاست. این‌بار چون مطمئنم که وارد خاک ایران شده‌اند بهشان زنگ می‌زنم، زیارت قبولی می‌گویم و می‌پرسم که کجایند؟ تازه رسیده‌اند همدان. راحت سه چهار ساعت دیگر راه دارند تا خانه، می‌روم سر وقت کار‌های خودم، تا این سه چهار ساعت بگذرد ده بار ازشان خبر می‌گیرم که، چه زمانی می‌رسند. چایی را دم می‌کنم. حبیب هندوانه را می‌چیند توی سینی،‌ زنگ در را که می‌زنند همه‌مان با سینی چای و غذا و میوه می‌رویم دم در خانه‌شان کمی بگو و بخند می‌کنیم و زیارت قبولی می‌گوییم. موقع برگشتن توی پله‌ها حبیب سرش را می‌چرخاند به سمت پشت و با لبخند بهشان می‌گویید« اینم آخرین موکب اربعین برای زائر‌های امام حسین علیه‌السلام». ✍️مریم بلاش‌آـبادی 🍃🏴🍃🏴🍃🏴🍃 ⏳ عروج 🔰 «مسافرين گرامي پرواز شماره 395 به مقصد جدْه، هر چه سریع‌تر به هواپيما سوار شوند. هواپيما آماده حرکت می‌باشد!» براي آخرين بار هم اعلام کرد، اما مگر مي‌توانست سوار شود؟! ساعت حرکت هواپيما با اذان ظهر مطابق شده بود، عمره مهم‌تر بود يا نماز اول وقت؟! بالأخره تصميم گرفت؛ بی‌خیال بلیت و هزینه و تمام زحمت‌هایی شد که کشيده بود. رفت نمازخانه. بعد از نماز، به سالن فرودگاه آمد تا به شهرش برگردد. بلندگو اعلام کرد «با عرض پوزش از تأخير در پرواز شماره 395، نقص فنی پیش‌آمده برطرف شده است. مسافرين هر چه سریع‌تر به هواپيما سوار شوند». لبخندزنان خدا را شکر کرد و سوار هواپيما شد. چند سال بعد در محراب عبادت، شهيدش کردند؛ سومين شهيد محراب آیت‌الله سید عبدالحسین دستغيب(ره). 📌 دو رکعت قصه، ص‌ 51. 🌐 @shabnamshabna 🍃 🌸✨ 🍃✨✨ 🌼🍃🌸🍃🌼🍃🌸🍃