eitaa logo
🌹 شبنم 🌹
391 دنبال‌کننده
44هزار عکس
32.6هزار ویدیو
361 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
تموم عالم می‌دونن که دخترها بابایی‌اند بابا نیاد نمی‌خوابن منتظر لالایی‌اند (شهید بلباسی) 🆔 @Shabnamshabna
🌷 📌 را به شهادت می‌رسانند تا آزادانه بتوانند هر غلطی که میخواهند انجام دهند. اما آمرین به معروف هر کدام یک (محمدی) هستند و نمیگذارند شرایط برای سودجویان و هنجارشکنان فراهم شود. همچنین ما خواستار برخورد محکم نیروهای انتظامی با متخلفین هستیم. 🆔 @Shabnamshabna
🌷 پاسدار رشید اسلام محمد اتابه ولادت: 1366 از استان گیلان شهادت: 1395 منطقه حلب سوریه در سن 29 سالگی 💫 فرازی از وصیت نامه شهید مدافع حرم، محمد اتابه ... شهادت در قاموس اسلام کاری ترین ضربات را بر پیکر ظلم و شرک و الحاد میزند و خواهد زد و تاریخ اسلام این را ثابت کرده است. من نیز در پوست خود نمیگنجم و پاهایم به امر من نمیباشند و خویش را در قفس محبوس میبینم و میخواهم از قفس به در آیم. جنگ در سوریه “جنگ ما” جنگ علیه کفر است و ملت ما باید خودش را آماده هرگونه فداکاری نمایند و در چنین میدان وسیع و این هدف رفیع انسانی و الهی جان دادن و فداکاری امری بسیار ساده و پیش پا افتاده است و خدا کند که ما توفیق شهادت متعالی در راه اسلام و با خلوص نیت پیدا کنیم... 🆔 @shabnamshabna
3.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
♦️‏این قصه مادریه که محسنش رو تو ‎کربلای ۴ تو کانال ماهی از دست داده 🔹میگه: شوهرم گفت چقدر خودت رو این ور و اون ور می زنی؟ محسن افتاد تو آب ماهی ها خوردنش 🔹میگه ماهی اگه طلا هم باشه من نمی خورمش بچه من رو ماهیا خوردن، من ماهی بخورم؟😞 ‎ 🆔 @Shabnamshabna
1.58M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💢 بعد از ۳۵سال صبوری خبر پیدا شدن پیکر شهید محمد حسین لطفی را به مادرش دادند 🔹مادر شهید میگفت وقتی دلتنگ میشه برای حضرت زهرا گریه میکنه و این شعرو میخونه: حسینم می دوید و من می‌دویدم ..... 🆔 @Shabnamshabna
1.85M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
فیلم لحظه شروع عملیات والفجر8 با رمز یا فاطمةالزهراء توسط سردار علی فضلی یکی از یادگارهای به جا مانده از این عملیات، سردار فضلی در این عملیات به شدت مجروح شد و چشم چپش را از دست داد. او به عنوان فرمانده لشکر 10 سید الشهدا(ع)، دستور آغاز عملیات را صادر کرد. 🆔 @Shabnamshabna
بدانید جمهوری اسلامی حرم است و این حرم اگر ماند، دیگر حرم‌ها می‌مانند. اگر دشمن، این حرم را از بین برد... شادی روح پاک همه شهدا 🌺🇮🇷 @shabnamshabna
🌷 «مجید قربانخانی» یکی از شهدای جوان دفاع از حریم اهل بیت(ع) است که ماجرای تحول تا شهادتش تنها ۴ماه به طول انجامید تا یکی از شهدای نامی این نبرد باشد. پیکر مطهرش بعد از گذشت سه سال از شهادتش تفحص و به وطن بازگردانده شد. 🌱 ... وقتی از سفر کربلا برگشت، مادر پرسیده بود چه چیزی از امام حسین (ع) خواستی؟ مجید گفته بود: یک نگاه به گنبد حضرت اباالفضل (ع) کردم و یه نگاه به گنبد امام حسین (ع) و گفتم: آدمم کن... 🌱 سه چهار ماه قبل از رفتن به سوریه به کلی متحول شد. همیشه در حال دعا و گریه بود. نمازهایش را سروقت می خواند و حتی نماز صبحش را نیز اول وقت می خواند. خودش همیشه می گفت: نمی دانم چه اتفاقی برایم افتاده که این طور عوض شده ام و دوست دارم همیشه دعا بخوانم و گریه کنم و همیشه در حال عبادت باشم. در این مدتی که دچار تحول روحی و معنوی شده بود. همیشه زمزمه لبش « پناه حرم، کجا می روی برادرم» بود... 📚 راوی: خواهر شهید تولد: 30 مرداد ماه سال 69، یافت آباد تهران شهادت: 21 دی ماه سال 94، خان طومان حلب 🆔 @shabnamshabna
🌷 ▫او ویژگی های خاصی داشت: همیشه دائم الوضو بود. ▫مداحی می کرد. اکثر اوقات ذکر سینه زنی هیئت را می گفت. ▫مداومت داشت بر خواندن زیارت عاشورا مانند الگوی خودش شهید ابراهیم هادی از کمک به نیازمندان غافل نمی شد. ▫روحیه جهادی و انقلابی داشت و در این راه شخصیت کاذب برای خودش نساخته بود. ▫عاشق، حامی، تابع و مدافع ولایت فقیه بود. ▫اخلاص او زبانزد رفقا بود. اگر کسی از او تعریف می کرد، خیلی بدش می آمد. ▫وقتی شخصی از زحمات او تشکر می کرد، می گفت: خرمشهر را خدا آزاد کرد، یعنی ما کاری نکرده ایم. همه کاره خداست و همه کارها برای خداست. 🔻شهید هادی ذوالفقاری همزمان با سالروز شهادت امام هادی (ع) متولد شد و از همین رو نام او را هادی گذاشتند. او به حدی به امام هادی (ع) علاقه داشت که سرانجام در ۲۶ بهمن سال ۹۳در شهر امام هادی (ع) (سامراء) به شهادت رسید.  🔻این شهید بزرگوار یک هفته پیش از شهادتش وصیت نامه خود را نوشته و در آن ذکر کرده بود :"دنیا رنگ گناه دارد؛ دیگر نمی‌توانم زنده بمانم". 🆔 @Shabnamshabna
🌹 شبنم 🌹
📌 اسلام دین آزادی و آزادگی ، مبارز سیاهپوستی بود که سال ۱۹۲۵ در ایالت اوهامای آمریکا به دنیا آمد. او هفتمین فرزند خانواده بود. پدرش کشیش مذهبی و از جمله افرادی بود که برای حقوق مدنی سیاهپوستان فعالیت می‌کرد. مالکوم چهار سال بیشتر نداشت که با چشمان خود دید فرقه ای از سفیدپوستان آمریکا خانه او را آتش زدند و خانواده اش را آواره کردند. مالکوم ایکس، رهبر سیاهپوستان مبارز آمریکا، دوران کودکی را در فقر و یتیمی پشت سرگذاشت، او امیدوار بود که بتواند در نظام آموزشی آمریکا رتبه ای کسب کند و به شغل مورد علاقه اش یعنی وکالت برسد. او به تدریج با سیاهپوستان مسلمانی آشنا شد. افرادی از گروه «ملت مسلمان» که برجسته‌ترین آنها «عالیجاه محمد» بود. آنان از اسلام گفتند. اتحاد، برادری و برابری، سه اصل جدایی ناپذیر در دین اسلام بود و تبعیض نژادی در آن معنا نداشت. وی در پی بیدار کردن غرور خفته نژاد سیاه پوست ساکن آمریکا از طریق فعالیت‌های مدنی و اجتماعی بود. مالکوم همچنین باوری به اندیشه مبارزه غیر مسلحانه نداشت زیرا رفتار وحشیانه دولت آمریکا با سیاهپوستان را دیده بود چیزی که هنوز هم در آمریکا وجود دارد یک روز پدر مالکوم ایکس توسط گروهای نژادپرست (کوکلوس‌کلان) کشته شد. مالکوم با خود گفت اگر دولت قصد تأمین عدالت و امنیت برای سیاه‌پوستان را ندارد، ما باید اقدامی کنیم تا در مقابل این خشونت‌ها از خود محافظت کنیم. او پس از بازگشت از مناسک حج، نام «حاج ملک شبّاز» را برای خود برگزید. سپس با روحی پاک و صیقل داده به محل سکونت خود در آمریکا بازگشت و در صدد ایجاد تشکیلاتی گسترده برآمد تا به وسیله آن، مسلمانان جهان را با نژادهای گوناگون به همدلی و ظلم ستیزی فراخواند. حاج شباز در آستانه راه بود که خانه‌اش را به آتش کشیدند و چون از این واقعه جان سالم به در برد، یک هفته بعد در ۳۹ سالگی هنگام سخنرانی روشنگرانه خود در سالن بالروم مانهاتان، با شلیک چند گلوگه به مقام رفیع شهادت رسید. الگویی شد برای تمام مردم آزادی‌خواه جهان، خانواده و دوستان او نیز با گرویدن به دین مبین اسلام راه رهبر مسلمان و آزادی خواه سیاهپوستان آمریکا را ادامه دادند. 🆔 @shabnamshabna
🗓 ۲۲ اسفند روز بزرگداشت مقام شهدا 📝 خاک پای همه شهدا و آرزومند مقام آنها سید مرتضی آوینی 🆔 @Shabnamshabna
📌 برادر يكی از شهدا خاطره زيبايی را از برادر شهيدش نقل می كرد كه برادرم در هنرستان درس ميخواند يك روز من با مادرم منزل بوديم متوجّه شديم كسی با پايش به درب منزل میكوبد معلوم است با دستش نميتواند زنگ بزند وقتی وارد شد ديديم بند كيفش را روی شانه انداخته و زير يك بغلش وسايل فنّی حرفه ای اش و زير بغلِ ديگرش نان برای منزل خريده و صورتش غرقِ عرق ، مادرم گفت : جواد جان كاش می آمدی وسايل ات را منزل می گذاشتی و بعد می رفتی توی صف نانوايی . با كمال تعجّب ديدم برادر شهيدم به مادرم گفت : مادرجان من میدانستم خانه نان نداريم ترسيدم بيايم خانه و شما بخواهيد خودتان را كوچك كنيد و بگوئيد جواد نداريم برو نان بگير بنابراین درراه ان خریدم. درود و رحمتِ خداوند برشما آزاد مردان كه به ما عملاً درس بزرگواری آموختيد. 🆔 @Shabnamshabna