‏استادی مۍگفت: اگھ رفتگرے شهر رو به این نیت‌ جارو بزنه ڪه شهر امام‌زمان‌ تمیز باشه قربش به حضرت؛ از طلبه‌ای که سرگرم‌ بازی‌ شده‌ بیشتره... مشغول دنیا نشیم... . ﴿إنما الحیوة الدنیا لعب و لھو...﴾ http://eitaa.com/Shaerane_ta_khoda

آثار #شهادت_طلبی... @shaerane_ta_khoda

از خط #ولایت جدا نشوید... و #چادر، این هدیه #حضرت_زهرا را که امانتی دست شما هست پاسداری کنید... #شهید سجاد طاهری نیا @shaerane_ta_khoda

●>○~~~~○<● #رفیق اونیه که مارو به #امام_حسین برسونه...🌱📿 باقیش بازیه...🎈 #شهید جواد محمدی... @shaerane_ta_khoda

#زن مربی انسانهاست. سعادت و شقاوت کشورها بسته به وجود #زن است... #امام_خمینی @shaerane_ta_khoda

⸁🌿⸥ • . کم نحن ضحاياك أيھا الانتظار..! چقدر قربانۍِ توایم اۍ انتظار.!💔🚶🏻‍♂ ˹@paragraf_313|پاراگـراف³¹³˼

تشکل باید #سازنده ما، آسان کننده #خودسازی برای ما و کمکی به سیر‌ الی‌الله برای شرکت‌کنندگان در این تشکل باشد. #شهید_بهشتی رحمت‌الله‌علیه #کار_تشکیلاتی #تشکیلات @shaerane_ta_khoda

بازآ ڪه در فـࢪاقِ ٺــۆ چَشــمِ اُمٻــدۆاࢪ چۆن گوش ِ رۆزه‌داࢪ بر اللّٰه‌اڪبࢪ اسٺ... #انتظار...🥀 http://eitaa.com/Shaerane_ta_khoda

😍شروع دور جدید چالش😍 شرکت کنند شماره ۹۴ داوود 🎁 جایزه ۳ عدد مچ بند هوشمند 🎁 شرط ورود به چالش عضویت تو کانالمونه❤️👇 https://eitaa.com/joinchat/53477414C4b0c922656 برای شرکت تو چالش عضو کانال بالا شو و به ادمین پیام بده @Hassan_arefi2

و فرزندان این مکتب خوب آموخته اند #هیھاٺ‌منّـا‌الـذلّـہ را... http://eitaa.com/Shaerane_ta_khoda

فقط هرچی تو راه خدا و اهل بیت بود دوست داشتن داره... اگه قلبت یاد گرفت «محب لمن احبکم و عدو لمن عاداکم» اون وقته که تو راه اهل بیت قدم برمیداری... هیچوقت از خودت مطمئن نشو... به خدای خودت مطمئن باش... @shaerane_ta_khoda

اعضای عزیز کانالمون❤️ مخاطبین با معرفت... ادمینای گل... ممنون از اینکه با محبتاتون کنارمونید... یه جایی گره بزرگی تو کارم افتاده💔 درمونده شدم... از همتون التماس دعای ویژه دارم...💔 تو دعاهای بعد نمازتون من روسیاهم جا بدین... اجرتون با آقا صاحب الزمان(عج)☘

لطف میکنید اگر نشر هم بدید... واقعا محتاجم...

انشالله که خیره آبجی جااانم😔😔💔💔

امشب دلم هوس روضه مادر کرده💔 هستین؟...

هستم💔💔

درد زهرا که فقط محسن نبود درد مادر را نمی فهمیم ما...

پیش چشم شوهرش او را زدند💔😭 داغ حیدر را نمی فهمیم ما...

فضه می داند چه شد در آن میان... حرف معجر را نمی فهمیم ما💔💔💔

ناتوان... در بین بستر... نیمه جان💔... زخم بستر را نمی فهمیم ما...💔

خانه ی بی مادر و بی تکیه گاه... رنج دختر را نمی فهمیم ما💔💔😭😭

کوچه را جارو زد و خاکسترش را جمع کرد...

تکه های مانده از بال و پرش را جمع کرد...

روی خاک کوچه پر بود از ردِ خونش هنوز💔...

خاک های پر ز خون پیکرش را جمع کرد...💔

یادش آمد آن دوشنبه فاطمه افتاده بود فضه آمد، همسرِ پشت درش را جمع کرد...

تا نماند چادرش خاکی به زیر دست و پا