سَر به رَه بُودَم و یک عمر نگاهم به زمین
آمدی سَر به"هَوا"، چشم به راهم کردی...
#پانتهآصفایی
کافه شعر
_
نرو! بمان، که من از انتظار میترسم
من از جدایی و بُغض و فرار میترسم
نگو که این همه دل کندن اضطراری بود
من از مُواجهه با اضطرار میترسم
مرا میانِ دلِ گوشه گیرِ خود جا کن
من از حواشی و گوشه کنار میترسم
بمان که بی تو من حتی از آسمان، از گل
از این ترنمِ فصل بهار میترسم
تصورت کنم اینجا؟ میان این خانه؟
نه! من از این تصورِ بی اعتبار میترسم
من از شنیدنِ صوتِ "خدا به همراهت"
من از شنیدنِ سوتِ قطار میترسم
نماز وحشتِ این عاشقانه را خواندم
من از نبودِ تو... با افتخار میترسم...
#سید_مهدی_موسوی
به مرگ راضی ام، اما به رفتنت هرگز
نرو! بمان و بمیران مرا در آغوشت...
#امید_صباغ_نو
پا به پایَت، تا تَه ِ این جاده می آیم نترس!!
این مَنم، عاشقترین دلداده، می آیم نترس!!
در مسیر عشق، از آیینه هَم صادق تَرم،،
ساده بودم، ساده هَستم، ساده می آیم نترس!!
خَم به ابرویَت نیاور ذره ای، دق می کنم،،
عاشقت با خون تعهد داده،، می آیم نترس!!
عقل می گوید نَرو، اما نمی فهمد که عشق،،
در دل وامانده ام افتاده، می آیم نترس!!
در دل آتش بُرو، در آسمان پَرواز کن،
پا به پایَت تا تَه ِ این جاده می آیم، نترس!!
تــــــو پنهان ڪــن خودت را
درمیان نقطہ ها اما
بدان من دوستت دارم..سہتانقطہ
،بہ این معنا:
ڪه تاهستم،
ڪه تاهستی،
ڪه تاهستند ؏ـاشقها..
شوَم مست ازلبِ لعلَت،
"اَدر ڪأساً و ناولها"..!"
در سینه نباید که لجن داشته باشی
هر آرزویی را به دهن داشته باشی...
در هلهله و شادیِ این شهر دلِ من
ایکاش توهم دستِ بزن داشته باشی...
آورهای و خانه بدوشی مگر اینکه
در دیدهی معشوق وطن داشته باشی...
افسوس که محدود شد آزادیِ تو تا
پیراهن دیوانه به تن داشته باشی...
با آینه گفتم کهبه او میرسم و گفت
«تو گور نداری که کفن داشته باشی»...
#حسين_مرادی