eitaa logo
شهید محمد رضا تورجی زاده
268 دنبال‌کننده
11.2هزار عکس
9.9هزار ویدیو
158 فایل
🌟🌹ستارگان آسمان🌹🌟 ♡″یا زهرا″♡ ✿محمد رضا تورجي زاده✿ ✯🔹فرزند: حسن ✷🌺ولادت:۲۳ تیر ماه ۱۳۴۳ °❥🌹شهادت: ۵ اردیبهشت ۱۳۶۶ محل شهادت: بانه _ منطقه عملیاتی کربلای۱۰ 💫🌹مزار: گلستان شهدای اصفهان
مشاهده در ایتا
دانلود
[🌿✨] • • گفتم: محمد این ‌لباس‌ جدیدت‌ خیلی بهت‌ میاد گفت: لباس ‌شهادته گفتم: زده ‌به‌ سرت..؟! گفت: میزنه ‌ان‌شاءالله چند ثانیه‌ بعد ‌از ‌انفجار‌ رسیدم ‌بالای سرش نا نداشت ‌ فقط‌ آروم ‌گفت: دیدی زد..؟! • 🪴 -رفاقت‌تا‌شهادتـ
『🌿'』 ⸤ شبها‌ابراهیم‌که‌دیر‌می‌اومد‌خونه‌ در‌نمیزد از‌روی‌دیوار‌می‌پرید‌تو‌حیاط و‌تا‌اذان‌صبح‌صبر‌می‌کرد بعد‌به‌شیشه‌می‌زد وهمه‌روبرای‌نماز‌بیدار‌می‌کرد .. بعد‌از‌شهادتش مادرم‌هر‌شب‌با‌صدای‌برخورد‌ِباد‌به‌شیشه می‌گفت : ابراهیم‌اومدھ . . ⸣
✍کرامات ابراهیم 🌷شهید ابراهیم هادی دوست امام زمان عج بود ... 🌿ابراهیم را دیدم ؛ خیلی ناراحت بود ؛ پرسیدم چیزی شده ؟ گفت: دیشب با بچه ها رفته بودیم شناسایی؛ هنگام برگشت درست مقابل مواضع دشمن ماشا الله عزیزی رفت روی مین و شهید شد. عراقی ها تیر اندازی کردند ما مجبور شدیم برگردیم . تازه فهمیدم ابراهیم نگران بازگرداندن همرزمش بوده ، هوا که تاریک شد و ابراهیم حرکت کرد و نیمه های شب برگشت ؛ آنهم خوشحال و سرحال ...! مرتب داد میزد امدادگر ؛ امدادگر ... سریع بیا، ماشاالله زنده است! 🌿بچه ها خوشحال شدند. مجروح را سوار آمبولانس کردیم و فرستادیم عقب. ولی ابراهیم گوشه ای نشست و رفت توی فکر . رفتم پیش ابراهیم گفتم چرا توی فکری؟ با مکث گفت ماشالله وسط میدان مین افتاد؛ آن هم نزدیک سنگر عراقیها . من وقتی رفتم آنجا نبود ... کمی عقب تر پیدایش کردم و در مکانی امن!!! 🌷بعد ها ماشاالله ماجرا را اینگونه توضیح داد: خون زیادی از من رفته بود و بی حس بودم . عراقی هاهم مطمئن بودند زنده نیستم. حال عجیبی داشتم . ✨ زیر لب فقط می گفتم: یا صاحب الزمان (عج) ادرکنی✨ 🍀هوا تاریک شده بود؛ جوانی خوش سیماونورانی بالای سرم آمد. چشمانم را به سختی باز کردم. مرا به آرامی بلند و از میدان مین خارج کرد ، و مرا به نقطه ای امن رساند. من دردی احساس نمیکردم. 🍃آن آقا کلی با من صحبت کرد؛ بعد فرمودند کسی می آید و شما را نجات می دهد. او دوست ماست! لحظاتی بعد ابراهیم آمد. با همان صلابت همیشگی مرا به دوش گرفت و حرکت کردیم. 🌷آن جمال نورانی ابراهیم را دوست خودش معرفی کرد ؛خوشابه حالش ...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴شادی نوجوان خوزستانی از رســیدن آب به دام ها 😊 الـحمــداللـه 🤲🤝📖🇮🇷✌️
بِسمِ اللهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحیٖمْ ✅ مطیع رهنمودهای رهبر معظم انقلاب امام خامنه ای(حفظه الله) و پیرو روش ایشان که دنباله رو راه مقدّس امام خمینی(ره)هستند باشیم. مجاهدت خالصانه آتیه سازان عصرظهور مولایمان مهدےموعود (عجَّل الله)بایدهمراه بابصيرت باشد📚💐 1⃣ حفظ_حرمتها و 2⃣ رعایت_قوانین و 3⃣مدافع_ حریم_ ولایت_فقیه_بوده و منتظرظهورمولایمان مهدی موعودعجّل الله تعالی وفرجه الشریف باشیم
می‌خواست قلم نقطه ضعفش بنگارد بیچاره ندانست علی"ع" نقطه ندارد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🕌 روستایی عجیب و خارق العاده در فرانسه که تمام ساکنانش مسلمان شیعه شده اند. 🌸 معتقد و منتظر ظهور امام زمان ایستاده اند! 🔹توصیه می کنم با سبک زندگی و چگونه مسلمان و شیعه شدن این روستا آشنا شوید! 🔹شک ندارم تاکنون از این روستا کمتر کسی مطلع بوده است! 📺 کانال تخصصی شیعه شناسی 🌸🌸🌸
~🕊 🌿💌 ضعف مسلمين از آن روزي شروع شد كه فقط به چسبيدند و از آن صرف نظر نمودند. (ره)♥️🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❰ツ🧡°°°❱ یک هفته قبل از شهادتش از سوریه به خانه آمد. پنجشنبه شب بود، نصف شب دیدم صدای ناله گریه جهاد می آید. رفتم در اتاقش از همان لای در نگاه کردم، دیدم جهاد سر سجاده مشغول دعا و گریه است و دارد با امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) صحبت میکند. دلم لرزید ولی نخواستم مزاحمش شوم. وانمود کردم که چیزی ندیده ام. . صبح موقعی که جهاد میخواست برود موقع خداحافظی نتوانستم طاقت بیاورم از او پرسیدم پسرم دیشب چی میگفتی؟ چرا اینقدر بی قراری میکردی؟ چیشده؟ جهاد خواست طفره برود برای همین به روی خودش نیاورد و بحث را عوض کرد من بخاطر دلهره ای که داشتم اینبار با جدیت بیشتری پرسیدم و سوالاتمو با جدیت تکرار کردم. گفت:چیزی نیست مادر داشتم نماز میخواندم. دیگر دیدم اینطوری پاسخ داد نخواستم بیشتر از این‌ پافشاری کنم وادامه بدهم گفتم باشه پسرم! مرا بوسید و بغل کرد و رفت... . یکشنبه شب فهمیدم آن شب به خداوند و امام زمان چه گفته و بینشان چه گذشته! و آن لحن پر التماس برای چه بوده است! . جهاد شهید شده بود 🌿 راوی: مادر شهید 🌹
◾️‍ ✨💔 ____ همیشه به من می‌گفت که او را از زیر قرآن رد کنم.... تصمیم گرفتم هنگام دفن برای آخرین بار او را از زیر قرآن رد کنم :) وقتے تربت امام حسین «علیه السلام» را در قبر گذاشتند و پرچم گنبد حضرت را روی مصطفی انداختند، قرآنم را درآوردم و به عموی مصطفی که داخل قبر بود دادم. گفتم که این قرآن را روی صورت مصطفی بگذارند و بردارند. به محض اینکه قرآن را روی صورت مصطفے گذاشتند، شاید به اندازه دو یا سه دقیقه نشده بود که دهان و چشم مصطفی بسته شد!💔 همان جا گفتم: «می‌خواستی در آخرین لحظه، «عند ربهم یرزقون» بودنت را نشانم دهی و بگویی که شهدا زنده هستند؟!🥀 همه اینها را می‌دانم! من با تو زندگی می‌کنم مصطفے 🙃♥️». شهید 🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شهیدی که ۲۳روزه مجوز شهادت گرفت پیشنهاد میکنم حتماا ببنید حال روحیتون عوض میشه♥️ 🔶🔹 😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا