eitaa logo
شهید محمد رضا تورجی زاده
268 دنبال‌کننده
11.2هزار عکس
9.9هزار ویدیو
158 فایل
🌟🌹ستارگان آسمان🌹🌟 ♡″یا زهرا″♡ ✿محمد رضا تورجي زاده✿ ✯🔹فرزند: حسن ✷🌺ولادت:۲۳ تیر ماه ۱۳۴۳ °❥🌹شهادت: ۵ اردیبهشت ۱۳۶۶ محل شهادت: بانه _ منطقه عملیاتی کربلای۱۰ 💫🌹مزار: گلستان شهدای اصفهان
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‍ ‍ مولاي غريبم 🌷 ⬛️ به همراهیتان مشکی میپوشم به همدردیتان اشک میریزم و عاشورا ميخوانم ... به رسم وفا و بندگی فقط سلامتي و ظهورتان را میخواهم ... و تنها دعاي فرج شما را ميخوانم ..... (((عزاداریم نذر ظهور مهدیست))) 🌹🍃🌹🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 زیارتنامه تصویری شهدا هدیه بروح مطهر شهدای دفاع مقدس، شهدای مدافع حرم و ... @Sameir
4_5789876288810386236.mp3
3.38M
چگونه سرباز واقعی امام زمان (عج) باشیم از زبان رهبر انقلاب
⭕️ تابلوی نگارگری اثر: استاد رضا بدرالسماء
مسلم نیا! که کوفه برایت قشنگ نیست اینجا بجز جفا و ستم؛ ‌عار و ننگ نیست باید کسی به دست مسافر گلی دهد در دامنش ولی بجز از پاره سنگ نیست مرد دلیر صحنه‌ی پیکار جای اوست این تنگنای کوچه که میدان جنگ نیست پیوند خورده روضه‌ی امشب به مادرم مسلم! بگو که «کوچه» برای تو تنگ نیست؟! هر کس که با تو شور عزا را شروع کرد دیگر برای اشک محرم که لنگ نیست! سنگین دلی که ماهِ رخت دید و سنگ زد از چیست قلب او اگر از جنس سنگ نیست؟ زیباتر از رخ تو مگر کوفه دیده است؟ باور نکن که کوفه در او چشم تنگ نیست آن کس که روی ماه تو را خنجرش شکافت نامردمی است مرده و الا زرنگ نیست باید کسی برای حسینت خبر برد کوفی وفا نکرده و وقت درنگ نیست
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سلام ما بر شهدا🌷 🌷 🌹فیلم دیده نشده از شروع عملیات با رمز یا زهرا (س)🌹 🌸 ❤️شهدا را یاد کنید با ذکر صلوات بر محمد و ال محمد❤️ 🕊🕊🕊🌸🕊🕊🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅ توصیه به خواندن نماز آخر سال قمری 🔹 آیت الله ناصری بسیار عالی است،از دست ندهیم. 👈
🥀 بهش گفتم ببین! ↓شهادت↓درد داره! مطمئنے مےخواے شهید بشے؟ با تبسم گفټ: اولا مگهـ اباعبدالله♥️رو ببینے دردیَم احساس میکنے؟ دوما اون دردے ڪہ احساس میکنے بهـ دیدن حسین فاطمه نمےارزه؟🍂
شهید جاویدالاثر ابراهیم هادی❤: 👇👇👇 💢کارتن پاره شد و کتاب ها جلوی من ریخت! نگاهم به زمین خیره ماند. اولین تصویری که روی جلد کتاب در مقابلم بود . همان جوانی بود که دیشب در وسط جمع شهدا ایستاده بود. کتاب بعدی تصویر یکی دیگر از شهدا.. 💢پاهایم سست شد. نشستم روی زمین بغض گلویم را گرفت. یکی یکی کتاب شهدا را با ادب بر می داشتم و می گفتم خوش آمدید. خوش آمدید.. اینها همان جوان هایی بودند که شب قبل مهمان موسسه شدند چهره آنها را خوب به یاد داشتم . نفر وسط بود. بعد شهید علمدار بعد شهید تورجی.. 💢همسرم که از خواب من اطلاعی نداشت با تعجب گفت: چیکار میکنی؟ بیا کمک کن کتاب ها را جمع کنیم. 💢عجب غروب جمعه ای بود شهدا آمدند. 💢خدا شاهد است از آن لحظه که شهدا مهمان جامعه القرآن شدند اوضاع ما کاملا تغییر کرد. شرایط روز به روز بهتر شد. درهای خیر و برکت بر ما باز شد. 💢ما با سختی فراوان در آن منطقه ی محروم کشور کار را شروع کرده بودیم حالا با عنایت شهدا درهای بسته به روی ما گشوده می شد. 💢دیگر ابراهیم را برادری برای خودم می دانستم. اولین قرارم با داداش ابراهیم این بود که از خدا بخواهد به من حیای فاطمی بدهد. حیایی که تا می توانم از نامحرم دور باشم. نامحرم را نبینم و نامحرم نیز من را نتواند ببیند. 💢چرا که مادر سادات فرمودند: بهترین حالت برای یک زن که او را به خدا نزدیک می کند. این است که تا جایی که می شود با نا محرم برخورد نداشته باشد. 💢بعد هم خواستم که برای بندگی خالص حضرت حق ادب نماید. 💢از آن روز در تمام کارها داداش ابراهیم مشکل گشای ما بود. 💢ما برای برخی کارها باید از امام جمعه فرماندار ..کمک می گرفتیم. برای این کارها لازم بود که شخصا حاضر می شدم و صحبت می کردم. قبل از اینکه بروم خیلی خودمانی به داداش ابراهیم می گفتم شما راضی هستی که من با نا محرم حرف بزنم؟ خودتان مشکل را حل کنید و کارها را ردیف کنید. من نامه را می فرستم پیگیری هایش با شما. 💢باورش برای کسانی که اعتقاد دارند سخت نیست. بدون مراجعه و به صورتی عجیب مشکلات و مسائل ما حل می شد. 💢یادم آمد روز اول از مولای خودم خواستم که برای هدایت ما این شهید را بفرستد. چه استادی را امام عصر "عجل الله" برای هدایت ما فرستاد؟ 💢روزها گذشت و فعالیت ما گسترش یافت. یک شب جمعه زیارت عاشورا به نیت امام عصر "عجل الله" و مادر جوانشان و شهدا خواندم و گفتم: داداش ابراهیم مربیان موسسه خالصانه و بی ریا توی این شهر که خیلی به کار فرهنگی احتیاج داره زحمت می کشند من خیلی شرمنده ام. از خدا بخواه که توفیق دهد در نیمه شعبان مربی ها را به کربلا ببرم. 💢با عقل مادی این کار شدنی نبود هزینه بسیار این سفر و... اما چقدر زود جواب ما را داد. 💢روز نیمه شعبان با ده نفر از مربیان قرآنی در بین الحرمین بودیم و به نیابت از شهدا زیارت می کردیم و چه سفری شد سفر مرحمتی شهدا. 💢آری از آن روز که شهدا مهمان ما شدند رنگ و بوی زندگی ها تغییر کرد اصلا رنگ و بوی شهر ما تغییر کرد. بوی خدا در همه جا پراکنده شد. 💢ابراهیم این بزرگ مرد اخلاص و عمل در این شهر چراغ راهی شد برای تمام کسانی که می خواهند عبد درگاه خدا باشند. ابراهیم به شهر دور افتاده ی ما آمد تا راه را به ما نشان دهد. 💢اکنون بسیاری از مردم شهر او را می شناسند. کرامات و اتفاقاتی که اینجا رخ داد خودش یک کتاب است. داستان رضا یکی از این حکایت هاست. 🍃🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💔 خودمانیم سیاهی چه به ما می آید... 🍃🌺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
1410329600.mp3
8.44M
🎧‖ موزیک زیبا 🎤‖ علی عبدالمالکی 🚩‖ 🚩‖ 🌐‖ ویژه حضرت عباس