eitaa logo
🌼کـوچـه‌ شــهـدا🌼
1.9هزار دنبال‌کننده
2.9هزار عکس
1.9هزار ویدیو
11 فایل
°• ❀﷽ #به‌امیدِ‌روزی‌که‌بگویند‌خـادِمٌ‌الشٌـهدا‌به‌شــهدا‌پیوست شروع‌نوکری💚۱۴٠۲/۶/۲٠ پایان‌‌شهادت🌹 #هر‌ماه‌مصاحبه‌باخانواده‌های‌شهداانجام‌میشود😍 #با‌حضور‌خانواده‌های‌شهدا زنده‌نگه‌داشتن‌یاد‌شهدا‌کمتر‌از‌شهادت‌نیست ارتباط با ما👇 @rogaye_khaton315
مشاهده در ایتا
دانلود
از نحوه آشناییتون و ازدواجتون با شهید بزرگوار میفرمایید 💍😍 معیار اصلی شما و همسرتون برای ازدواج چی بود؟😊 قبل ازدواج ذکر خاصی رو میگفتید برا ازدواج خوب؟
🌼کـوچـه‌ شــهـدا🌼
از نحوه آشناییتون و ازدواجتون با شهید بزرگوار میفرمایید 💍😍 معیار اصلی شما و همسرتون برای ازدواج چی
من دوست خانم برادر آقا مرتضی بودم تو ذهنم دنبال یک آدم مومن و خاص بودم همیشه از خدا میخواستم یکی قسمتم بشه در زندگی هم من برای او تمام تلاشم را بکنم و هم ایشون
🌼کـوچـه‌ شــهـدا🌼
من دوست خانم برادر آقا مرتضی بودم تو ذهنم دنبال یک آدم مومن و خاص بودم همیشه از خدا میخواستم یکی قسم
آقا مرتضی با اینکه منزلشون از حرم دور بود یک ماه ماه رمضان را هر شب رفته بود حرم تا خدا یک خانم خوب قسمتش کنه اون سال روز یکشنبه عید فطر بود و مامانشون روز دوشنبه اومدن منزل ما همیشه میگفت من تو را از اون حرم ها دارم چون از نظر مالی همیشه در رفاه کامل بودم اصلا به مادیات فکر نمیکردم فقط دنبال ایمان و اخلاق بودم عقده داشتم اگر طرف اهل کار باشه خدا روزی را میرسونه
چند سال با شهید بزرگوار زندگی کردید؟ چند فرزند دارید؟
چه ذکرهایی بیشتر میگفتن ؟
🌼کـوچـه‌ شــهـدا🌼
چه ذکرهایی بیشتر میگفتن ؟
یک برگه داشتن انواع ذکرهایی که در روز سفارش شده را میگفتن
رابطه اش با شهدا چطوری بود ؟
🌼کـوچـه‌ شــهـدا🌼
رابطه اش با شهدا چطوری بود ؟
اولین دفعه ای بود که به منزل خانواده آقا مرتضی رفته بودم تمام اتاقش را با عکسهای شهدا تزئین کرده بود هر عکسی هم تزئین خاصی داشت همواره سر مزار شهید کاوه حاضر می‌شد
🌼کـوچـه‌ شــهـدا🌼
اولین دفعه ای بود که به منزل خانواده آقا مرتضی رفته بودم تمام اتاقش را با عکسهای شهدا تزئین کرده بود
کلا کتاب بزرگان را هم مطالعه می‌کرد، آیت الله های بزرگ آیت الله قاضی و... درباره تعداد زیادی از بزرگانی که در عراق دفن بودن کتاب میخوند و برای همسفران تعریف میکرد
از رفاقتشون با شهید صدرزاده میگید برامون.😍
🌼کـوچـه‌ شــهـدا🌼
از رفاقتشون با شهید صدرزاده میگید برامون.😍
در اولین اعزام به سوریه با هم دوست شدن و همان سری اول جانشین فرمانده که شهید صدر زاده بودن شد خیلی عاشق ایشون بود بعد از شهادت آقا مصطفی تاب نداشت و یکسره اشک میریخت