eitaa logo
💚کـوچـه شــهـدا💚
2.3هزار دنبال‌کننده
4.9هزار عکس
3.2هزار ویدیو
57 فایل
°• ❀﷽ #به‌امیدِ‌روزی‌که‌بگویند‌خـادِمٌ‌الشٌـهدا‌به‌شــهدا‌پیوست شروع‌نوکری💚۱۴٠۲/۶/۲٠ پایان‌‌شهادت🌹 #هر‌ماه‌مصاحبه‌باخانواده‌های‌شهداانجام‌میشود کمیته‌خادمین‌الشهدای‌شهریار کپی‌ازمصاحبه‌ها‌با‌ لینک‌کانالمون‌مجازهست. ارتباط با ما👇 @rogaye_khaton315
مشاهده در ایتا
دانلود
اگه دیدید کانال خالیه تا ظهر بدونید آنتن نیست تو کانال باشید ممنون از همراهی شما🌹
8.89M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اگه زیاد چشم میخوری اینکارو انجام بده به ثانیه نکشیده ازت برطرف میشه بفرست واسه دوستات. آخيش امام رضا علیه السلام مردم رو از تخم مرغ شکستن نجات دادند. ╭━━⊰❀💚❀⊱━━╮ @shahada_ir ╰━━⊰❀💚❀⊱━━╯
🚨 | انتشار برای اولین بار | به مناسبت سالگرد شهادت فرمانده بی نظیر مقاومت فلسطین ابوخالد، محمد الضیف (رحمه‌الله) شهید أبو العبد، اسماعیل هنية شهید أبو خالد، محمد الضيف شهید أبو إبراهيم، یحیی السنوار شهید أبو البراء، مروان عيسى ╭━━⊰❀💚❀⊱━━╮ @shahada_ir ╰━━⊰❀💚❀⊱━━╯
-کتاب: کتاب روایت شخصیت دختری نوجوان است. دختری که تمام تلاشش را به کار می بندد تا در زندگی اول باشد. در شانزدهمین بهار عمرش حادثه ای رخ می دهد و او را در رسیدن به خواسته اش کمک می کند؛ انفجاری که در سال ۱۳۸۷ در حسینیه سیدالشهدای شیراز رخ داد. بخشی ازمتن کتاب: با دیدن راضیه امیدم را از دست داده بودم، اما نمی‌خواستم باورش کنم. می‌خواستم هر طور شده برش گردانم. منتظر چیزی بودم. شاید معجزه‌ای. به ناچار برخاستم و از آی سی یو، پا بیرون گذاشتم. خود را معلق بین زمین و آسمان می‌دیدم. لاله و خواهرم عالیه تا حالم را دیدند، به طرفم آمدند و دستانم را گرفتند. مرضیه به سمتم دوید. - مامان! راضیه؟ ارتعاش لب‌ها و ریزش اشک‌هایم هماهنگ شدند. - نگو راضیه. داره دیر می‌شه. فقط باید بریم قدمگاه آقا ابوالفضل. دیگه این‌جا موندن فایده ای نداره. با مرضیه و مادربزرگش و دو تا از عمه‌هاش، با حال نزار از بیمارستان بیرون زدیم. در ماشین، مرضیه مدام در گوشم زمزمه می کرد: «مامان، صبر داشته باشیا! مگه شما نمی‌خواستی بچه‌هات به سعادت برسن؟ مگه شهادت جز سعادته؟ راضیه هم الان بهش رسیده.» حرف‌هایش آرامم نمی‌کرد. وارد حرم شدیم و خودم را به ضریح، دخیل بستم. «آقا! شما رو به اون لحظه‌ای که دامن رقیه آتیش گرفت و از دست سربازای یزید فرار کرد، راضیه رو بهمون برگردون.» سنگینی قسم را حس کردم. بعد از کمی دعا و توسل از حرم می‌خواستیم خارج شویم که موبایل مرضیه به صدا در آمد. علی بود. - راضیه برگشته! بردنش آی‌سی‌یوی مرکزی ╭━━⊰❀💚❀⊱━━╮ @shahada_ir ╰━━⊰❀💚❀⊱━━╯
معرفی کتاب هایی که در کانال انجام میشه توسط یکی از اعضای کانال به طور خالصانه انجام میشه ان شاءالله عاقبت بخیر بشند🌹
💚کـوچـه شــهـدا💚
بسم‌رّبّّّ‌اّلّشّهّـّבّاّءّ‌פּّّ‌اّلّصّـّבّیّقّیّنّ"ّ "وَلا‌تَحسَبَنَّ‌الَّذینَ‌قُتِلوا‌فی‌سَبیلِ‌ال
عزیزان بنر و بفرستید به دوستان و گروه هاتون تا ان شاءالله بقیه هم با شهدا آشنا بشند. زنده نگه داشتن یاد شهدا کمتر از شهادت نیست. 🌹 مقام‌معظم‌رهبری
🌸دعای سلامتی امام زمان(عج) بِسم اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیم ۞اَللّهُمَّ۞ ۞کُنْ لِوَلِیِّکَ۞ ۞الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ۞ ۞صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلی آبائِهِ۞ ۞فی هذِهِ السّاعَه وَفی کُلِّ ساعة۞ ۞وَلِیّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَلیلاً۞ ۞وَعَیْناً حَتّی تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ۞ ۞طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها۞ ۞طَویلا۞
-کتاب: کتاب شاهرخ (حر انقلاب اسلامی) کاری دیگر از گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی، با قلمی روان و ساده به بیان خاطرات مربوط به سردار شهید مفقود الاثر، شاهرخ ضرغام از شهدای فدائیان اسلام می پردازد. بخشی از متن کتاب: خلاصه کتاب شاهرخ حر انقلاب اسلامی مشعل هدایت سالار شهیدان راه را به شاهرخ داستان ما نشان داد و کشتی نجات ایشان او را از ورطه ی ظلمات رهایی بخشید؛ زیرا پیامبر گرامی اسلام، حسین (ع) را چراغ هدایت و کشتی نجات معرفی کرده اند. شاهرخ پس از توبه دیگر به سمت گناهان گذشته نرفت. برای کسی هم از گذشته ی سیاهش نمی گفت. هر زمانی هم که یادی از آن ایام می شد، با حسرت و اندوه می گفت: غافل بودم. معصیت کردم. اما خدا دستم را گرفت. شهید ضرغام در یکم دیماه سال27 دیده به جهان گشود، از همان دوران کودکی، با آن جثه ی درشت و قوی، نشان داد که خلق و خوی پهلوانان را دارد. شاهرخ هیچ گاه زیر بار حرف زور و ناحق نمی رفت. دشمن ظالم و یار مظلوم بود. دوازده سالگی طعم تلخ یتیمی را چشید. از آن پس با سختی، روزگار را سپری کرد. در جوانی به سراغ کشتی رفت. سنگین وزن کشتی می گرفت. چه خوب پله های ترقی را یکی پس از دیگری طی می کرد. قهرمان جوانان، نایب قهرمان بزرگسالان، دعوت به اردوی تیم ملی کشتی فرنگی. همراهی تیم المپیک ایران و ... اما این ها همه ی ماجرا نبود. قدرت بدنی، شجاعت، نبود راهنما، رفقای نااهل و... همه دست به دست هم داد. انسانی به وجود آمد که کسی جلودارش نبود. هر شب کاباره، دعوا، چاقوکشی و... ╭━━⊰❀💚❀⊱━━╮ @shahada_ir ╰━━⊰❀💚❀⊱━━╯
-کتاب: خاطرات داستانی روحانی شهید، محمدمهدی آفرند، فرمانده دستۀ ویژۀ غواص؛ گردان 412 لشکر 41 ثارالله محمدمهدی سال 1344 در شهر رفسنجان متولد شد. از سن پانزده‌سالگی راهی جبهه شد. در عملیات‌های بيت‌المقدس، والفجر مقدماتی، خيبر، والفجر8،‌كربلای1، و كربلای4 و 5 شركت كرد. وی در كنار مبارزه هيچ‌گاه از درس غافل نشد و پس از دیپلم از آن جهت كه فردی بااستعداد و باهوش بود، قدم به حوزه نهاد و در جواربارگاه حضرت معصومه(س) و در مدرسۀ كرمانی‌های قم به تحصيل علوم دينی مشغول شد و با جديت و علاقه از كوثر كلام خدا جرعه‌های فيض را نوشيد و تا اتمام لمعتين پيش رفت و با هم‌درسان حوزوی خود همچون شهيدان كشميری، عبدالهی، فقيه، موسوی، و حيدری به تمرین درس جان‌فشانی می‌پرداختند. بخشی از متن کتاب: چند دقیقه‌ای برای بچه‌ها سخنرانی کرد و در پایان روضۀ حضرت زهرا(س) را خواند. همه اشک می‌ریختند، خودش از همه بیشتر. شروع کرد به سینه زدن و نوحه خواندن: «چه زیباست شهادت، چه زیباست شهادت، شهادت شیرین است.» آخر سخنانش گفت: «بچه‌ها امشب، شب حنظله‌هاست، امشب خیلی از حنظله‌ها (تازه‌داماد‌ها) شهید می‌شن!» یکی از بچه‌ها پرسید: «منظورت چیه؟! کدوم‌یکی از بچه‌ها شهید می‌شن؟» با دست اشاره کرد سمت یکی‌یکی و گفت: « تو شهید می‌شی! ... تو و تو شهید می‌شید!...» یکی از بچه‌ها سرش را نزدیک گوش محمّدمهدی برد و پرسید: «خودت چی؟! خودت هم حنظله هستی.» لبخندی شیرین زد: «خودم هم امشب شهید می‌شم.» ╭━━⊰❀💚❀⊱━━╮ @shahada_ir ╰━━⊰❀💚❀⊱━━╯
✅ شهیدی با دو مزار: یکی در بهشت زهرا یکی در سرپل‌ذهاب ♦️ شهید محسن حاجی‌بابا از فرماندهان عملیات در غرب کشور بود؛ مردی که شهادت را ساده نمی‌دید. روزی در جمع رفقا درباره نحوه شهادت گفت: ♦️ «شهادت سوسولی فایده نداره… آدم باید طوری شهید شه که شرمنده حضرت ابوالفضل(علیه‌السلام) نباشه؛ یه تکه از بدنش دستش باشه، بگه آقا من اینم » ♦️ و همین‌طور هم شد... ۲۲ اردیبهشت ۱۳۶۱، گلوله‌ای مستقیم روی سقف ماشینش فرود آمد. ♦️ او و دو فرمانده دیگر درجا پر کشیدند. شدت انفجار آن‌چنان بود که پیکرش هزار تکه شد... ♦️ تکه‌ای از بدنش را در سرپل‌ذهاب دفن کردند بقیه را در قطعه ۲۶ بهشت زهرا... ♦️ شهیدی که برای ما فقط روایت شهادت نگذاشت؛ معیاری گذاشت برای زندگی… برای کار کردن، برای بندگی. ♦️ حاجی‌بابا رفت تا شرمنده حضرت ابوالفضل نشود… 🔹 اما امروز ما چطور زندگی می‌کنیم؟ 🔹آیا ما طوری کار می‌کنیم که شرمنده اهل‌بیت نباشیم؟ 🔹 اهل‌بیت از ما شهادت نمی‌خواهند ولی اخلاص در کار صداقت با مردم و خدمت بی‌منت را چرا... 🔹 اگر ادامه‌دهنده راه شهید هستیم باید گفت: او رفت تا ما درست زندگی کنیم؛ با غیرت با ایمان با مسئولیت. ╭━━⊰❀💚❀⊱━━╮ @shahada_ir ╰━━⊰❀💚❀⊱━━╯
6.17M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💔 روتون رو از امام زمان برگردوندید؛ می‌گید میشه ببینیمش یا نه؟! 👤 «به سمت امام برگرد» از حاج‌مهدی تقدیم نگاهتان 🌸 ╭━━⊰❀💚❀⊱━━╮ @shahada_ir ╰━━⊰❀💚❀⊱━━╯