eitaa logo
💚کـوچـه شــهـدا💚
2.7هزار دنبال‌کننده
5.9هزار عکس
3.7هزار ویدیو
115 فایل
°• ❀﷽ #به‌امیدِ‌روزی‌که‌بگویند‌خـادِمٌ‌الشٌـهدا‌به‌شــهدا‌پیوست شروع‌نوکری💚۱۴٠۲/۶/۲٠ پایان‌‌شهادت🌹 #هر‌ماه‌مصاحبه‌باخانواده‌های‌شهداانجام‌میشود کمیته‌خادمین‌الشهدای‌شهریار کپی‌ازمصاحبه‌ها‌با‌ لینک‌کانالمون‌مجازهست. ارتباط با ما👇 @rogaye_khaton315
مشاهده در ایتا
دانلود
💚کـوچـه شــهـدا💚
در چند سالگی ازدواج کردند؟ چجوری با همسرشون آشنا شدند
☺️ نحوه آشنایی و ازدواج ما کاملا سنتی بود و شناخت کمی خانواده ها از یکدیگر داشتند ولی من تا به حال حسین آقا رو ندیده بودم و هیچ شناختی از ایشان نداشتم جلسه اول خواستگاری مادر و خاله شان به منزل ما آمدند و فردای همان روز خود شهید به همراه پدر و مادر تشریف آوردند با اولین بار صحبت کردن با ایشان مجذوب و شیفته اخلاق و رفتارشان شدم این صحبت کردن تا سه جلسه دیگر ادامه پیدا کرد بیشتر صحبت ها من باب آشنایی و بیشتر در مورد ساده زیستی و اینکه دوست دارن سبک زندگی‌شان پیرو ائمه اطهار باشند گذشت و کلا از روز خواستگاری تا عقد رسمی ما کمتر از یک ماه طول کشید یعنی روز اولی که به منزل ما آمدن تاریخ ۱۷/۴/۹۵بود و روز عقد ما ۱۵/۵/۹۵ انجام شد .
دامادی شهید😍
معیارشون برای انتخاب همسر چی بود؟
💚کـوچـه شــهـدا💚
معیارشون برای انتخاب همسر چی بود؟
☺️ معیار ایشان برای انتخاب همسر داشتن اعتقادات معنونی ؛ محجبه بودن ؛ و ولائی بودن همسرشان بود که خدا را شکر همسر ایشان خانمی بسیار مومنه و محجبه و ولایت مدار و هیئتی میباشند .
💚کـوچـه شــهـدا💚
#مادرشهید☺️ معیار ایشان برای انتخاب همسر داشتن اعتقادات معنونی ؛ محجبه بودن ؛ و ولائی بودن همسرشان
☺️ معیار اصلی من ایمان و تقوا و اخلاق و پشتوانه خوبی بودن برای شروع یک زندگی بود که همه‌ی این ها را من در همسرم‌دیدم و انتخاب کردم اصلا از روی ظاهرش میشد همه این ها را پیدا کردو ازنظر همسرم به گفته ی خودشان همسری همراه و پشتیبان و همدل ومتعهد می‌خواستند که در رابطه صادق و در اهداف با هم تفاهم داشته باشند را برای ازدواج و شروع زندگی مناسب می‌دیدند
فرزند دارند؟
شهید عزیز دو فرزند پسر به نام های علی 8 ساله و امسال وارد کلاس دوم شد و مهدی که 16 مرداد امسال دو سالشان تمام شد .
آمادگی خبر شهادتش رو داشتید ؟ 😢
💚کـوچـه شــهـدا💚
آمادگی خبر شهادتش رو داشتید ؟ 😢
☺️ بله با توجه به وضعیت شغلی ایشان در طی جنگ تحمیلی 12 روزه معمولا هر روز خودشان و یا برادرش تماس میگرفتند که در روز چهارم جنگ تماسی نگرفتند و دل شوره زیادی برایمان بوجود آمد و تا عصر روز 26 خرداد دائما ذکر میگفتیم ومنتظر بودیم خبری از بچه ها بشود ولی بعد از نماز مغرب و عشاء روز دوشنبه 26 خرداد یکی از همکاران پسرم با گوشی پدرش تماس گرفتند و گفتند حسین آقا به شدت مجروح شدند و در بیمارستان شهرستان ملارد هستند و وقتی گفتیم ما الان می آییم گفتند