eitaa logo
💚کـوچـه شــهـدا💚
2.7هزار دنبال‌کننده
5.9هزار عکس
3.7هزار ویدیو
115 فایل
°• ❀﷽ #به‌امیدِ‌روزی‌که‌بگویند‌خـادِمٌ‌الشٌـهدا‌به‌شــهدا‌پیوست شروع‌نوکری💚۱۴٠۲/۶/۲٠ پایان‌‌شهادت🌹 #هر‌ماه‌مصاحبه‌باخانواده‌های‌شهداانجام‌میشود کمیته‌خادمین‌الشهدای‌شهریار کپی‌ازمصاحبه‌ها‌با‌ لینک‌کانالمون‌مجازهست. ارتباط با ما👇 @rogaye_khaton315
مشاهده در ایتا
دانلود
💚کـوچـه شــهـدا💚
وقتی دخترم بهانه باباش رو می‌گیره خدا را شکر چون خیلی به ایشون نزدیک هستیم میگم مامان بپوش بریم امامزاده با هم و در خونمون یه عکس بزرگ ایشون رو زدیم که همیشه ببینیمش که دلتنگ نشیم
خواب شهید رو میبینید ؟ یکی از خواب هاتون و تعریف کنید حضور شهید رو درخونه احساس میکنید ؟
الحمدلله خوابشون رو می‌بینم صبح روز تاسوعا خواب دیدم که من خونه پدربزرگم هستم وعلی آقا اومدن اونجا برای دیدن ما و من سریع داشتم می‌رفتم تا محله قرار برسم که یک دفعه با ماشین پشت سر من ایستاد و پیاده شد و محکم من رو بغل کرد من گفتم که وای خیلی دلم تنگ شده بود چرا تلفن‌ها رو جواب نمی‌دادید؟ گفت سرمون خیلی شلوغه اصلاً وقت نمی‌کنیم. به خدا من این راه به این دوری و به خاطر همین یه لحظه کم اومدم اومدم تورو ببینم و سریع برگردم بگم ماشین خرابه من هم می‌گفتم که نه ماشین سالمه مشکلی نداره اما اون لاستیک ماشینو به من نشون داد و گفت خرابه و توی خواب خیلی با هم حرف زدیم و خیلی دل من سبک شد خداروشکر از خواب بیدار شدم و ساعت ۹ صبح می‌خواستم به امامزاده اسماعیل پیش علی آقا برم که دیدم همون لاستیکی که به من گفت خرابه پنچر شده این نشانه‌های از زنده بودن شهید بود اومده بود هم دلتنگی من رو برطرف کرد هم با صحبت‌هاشون بی‌تابیم رو کم کرد و آرومم کرد و خبر هم داد که ماشینمون خرابه
اگر در باز بشه شهید عزیز از در بیان داخل فرصت هم کم باشه روبروتون بشینه اولین کاری یا اولین چیزی که به شهید میگید چیه ؟ 😭
💚کـوچـه شــهـدا💚
اگر در باز بشه شهید عزیز از در بیان داخل فرصت هم کم باشه روبروتون بشینه اولین کاری یا اولین چیزی که
حتما محکم بغلش میکنم و میگم قرارمون که یادت نرفته؟؟ من غم فراق رو به شوق وصال دوباره تحمل میکنم
برادر زاده همسر شهید هستند خانم
💚کـوچـه شــهـدا💚
برادر زاده همسر شهید هستند خانم
موضوع: من بی تو من بی تو، حال عجیبی دارم... نه زمین مرا می‌فهمد، نه آسمان مرا می‌پذیرد. گاهی در فکر سقوطم، گاهی خیال پرواز در سر دارم. من بی تو، آشوبِ پروازم؛ پرنده‌ای بی‌لانه در میان باد. دوست دارم از بی‌کران‌ها بپرم، شاید آن‌سوی آسمان باز تو را ببینم. شاید اگر پرواز کنم، آرام شوم. اما هرچه بال می‌زنم، انگار هوای دلم سنگین‌تر می‌شود. دلم می‌خواهد اوج بگیرم، اما وزنه‌ی دلتنگی نمی‌گذارد. من بی تو، در میان رؤیاها گم می‌شوم، با خیالت حرف می‌زنم، با سکوتت اشک می‌ریزم. هر شب، ستاره‌ها را نگاه می‌کنم و از خودم می‌پرسم: آیا آن بالا، جایی هست که درد نبودنت تمام شود؟ من بی تو، نه در زمین آرام دارم، نه در آسمان قرار. گاهی احساس می‌کنم که اگر پرواز کنم، شاید روحم سبک شود، شاید از حصار این دل خسته بیرون بیایم. من بی تو، پرنده‌ای هستم که درون قفس خیال، پرهایش را با یاد تو باز می‌کند و تا بی‌نهایت، پرواز را تمرین می‌کند. آری... من بی تو، نه زنده‌ام و نه مرده، فقط در هوای پرواز تو، هر روز از نو متولد می‌شوم و هر شب، بی‌تو فرو می‌افتم. دلنوشته برادر زاده‌ام هستی تقیان برای عموی شهیدش علی اصغر نوحی طهرانی
عید نوروز 1404