دلم شهادٺ میخواهد..
مردن راڪه همه بلدند..
من دلم ازاین تابوٺ هامیخواد
ازهمین هاڪه بوے عشق میدهد..
بالاے دست عاشقان...
#شهادت_آرزومه 🌷
به رسم رفاقت #دعاے شهادت
https://eitaa.com/shahadat_arezoomee
#شهیـــــد
عبدالحسین برونسے:
🌀ادمه ادودسته اند؛
# غیرتـــے
و
قیمتے
غیرتے هابا #خدا معامله کردند..
قیمتے هابا #بنده خدا..
ڪدوم دسته هستیم ما⁉️
https://eitaa.com/shahadat_arezoomee
🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷
عده ای در عشق بی حد می شوند
مثل سجاد زبرجد می شوند❤️
.
اقا سجاد تو این روز عزیز التماس دعا🌹
https://eitaa.com/shahadat_arezoomee
سربنـد #يا_حسينت نشان از عشقی کهن دارد...
#عشقی که تمام مبتلايان را نيازمند #شفا میکند شفايی از جنس #شهـادت...
#شهید_مدافع_حرم
#شهید_احمد_مشلب🌷
https://eitaa.com/shahadat_arezoomee
#امان_از_حق_الناس
آیتا...بهجت
⛔️🔥تا می توانیدگناه نکنید
اگراحیاناً مرتکب شدید
سعی کنیدگناهی که درآن
حق الناس است نباشد
اگرگناهی کردید که درآن حقّ الناس است، سعی کنید درهمین دنیا آنرا تسویه کنید
https://eitaa.com/shahadat_arezoomee
صلوات خاصه علی ابن موسی الرضا(ع)
اَللّـهُمَّ صَلِّ عَلى عَلِیِّ بْنِ مُوسَى الرِّضا الْمُرْتَضَى الاِمامِ التَّقِیِّ النَّقِیِّ وَحُجَّتِکَ عَلى مَنْ فَوْقَ الاَرْضِ وَمَنْ تَحْتَ الثَّرى، الصِّدّیقِ الشَّهیدِ، صَلاةً کَثیرَةً تامَّةً زاکِیَةً مُتَواصِلَةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَةً، کَاَفْضَلِ ما صَلَّیْتَ عَلى اَحَد مِنْ اَوْلِیائِکَ.
https://eitaa.com/shahadat_arezoomee
#داستان_زندگی_شهید_امین_کریمی
#قسمت_چهارم
#شروع_خواستگاری_با_صحبت_از_شهدا
🌺هیچ وقت فراموش نمیکنم همان جلسه اول با پدرم سر صحبت را درباره شهدا باز کرد.
پدرم هم رزمنده بود و انگار با این حرفها به هم نزدیکتر شده بودند.
❣بعدها درباره این حرفهای روز خواستگاری از او پرسیدم.
با خنده گفت «نمیدانم چه شد که حرفهایمان اینطور پیش رفت.»
گفتم «اتفاقاً آن روز حس کردم خشک مذهبی هستی!»
💟اما واقعاً انگار وقتی فهمید پدرم اهل جبهه بوده به نوعی حرف دلش را زده بود. اصلاً گویا بنای آشناییمان با شهادت پا گرفت.
‼️حتی پدرم به او گفت «تو بچه امروز و این زمونهای.
چیزی از شهدا ندیدی!
چطور این همه از شهدا حرف میزنی؟»
گفت «حاج آقا، ما هر چه داریم از شهدا داریم. الگوی من شهدا هستند.
علاقه خاصی به شهدا دارم...»
❓ آن روز با خودم فکر میکردم این جلسه چه شباهتی به خواستگاری دارد آخه!
💑مادرش گفت «از این حرفها بگذریم، ما برای موضوع دیگری اینجا آمدهایم... »
☕️مادرم که پذیرایی کرد هم هیچچیز برنداشت! فقط یک چای تلخ! گفت رژیمام! ( همه میخندیم)
🔶آن روز صحبت خصوصی نداشتیم. فقط قرار بود همدیگر را ببینیم و بپسندیم.
که دیدیم و پسندیدیم...
آنهم چه پسندی...
با رضایت طرفین قرار های بعدی گذاشته شد.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
https://eitaa.com/shahadat_arezoomee