eitaa logo
دلم آسمون میخاد🔎📷
3.3هزار دنبال‌کننده
13.5هزار عکس
11.6هزار ویدیو
117 فایل
﴾﷽﴿ °. -ناشناسمون:بگوشم 👇! https://harfeto.timefriend.net/17047916426917 . -شروط‌وسفارشات↓ @asemohiha . مدیر کانال و تبادلات @Hajkomil73 . •|🌿|کانال‌وقفِ‌سیدالشهداست|🌿|• . -کپی‌‌محتوای‌کانال = آزاد✋
مشاهده در ایتا
دانلود
«یا رَئوف» 🕊🍃🕊🍃 ❤️قرارعاشقی❤️ صلوات خاصه امام رضا به نیابت از : اَللّهُم صلِّ على علِیِّ بنِ مُوسَى الرِّضاالْمُرْتَضَى الاِمام التَّقِیِّ النَّقِیِّ وَحجَّتکَ عَلے مَنْ فَوْقَ الاَرْضِ وَمن تَحْتَ الثَّرى الصِّدّیقِ الشَّهیدِ صَلاةً کَثیرَةً تامَّةً زاکِیَةً مُتَواصِلَة مُتَواتِرَةً مترادِفَةً کاَفْضَل ماصَلَّیْتَ علےاَحد منْ اَوْلِیائِک. ساعت هشت ⌚️ به وقت امام رضا علیه السلام 👇👇👇 📲 @shahadat_arezoomee 🍃🕊🍃🕊
🍃🌹 🎤درمکتب امام خمینی (ره) دراین دنیا ازبوی تعفن بعض این آخوندهای فاسد دنیادرعذاب است. کانال ❣دلم آسمون میخواد ❣ @shahadat_arezoomee 🍃🌹🌹🍃🌹🌹🍃
🍃❤️❤️🍃❤️❤️🍃 ❤️ ❤️ ⬅️ ۳۲ _خوب دیگہ ، با اجازتوݧ ما عروسموݧ رو ببریم... علے هم کنار مـݧ وایساده بود و سرش رو انداختہ بود پاییـݧ ماماݧ هم لبخند زدو گفت خواهش میکنم دختر خودتونہ از بابا خجالت میکشیدم و نگاهش نمیکردم _پدر مادر علے و خواهرش با ماشیـݧ خودشوݧ رفتـݧ ماهم با ماشیـݧ علے در ماشیـݧ رو برام باز کرد و گفت بفرمایید اسماء خانم لبخند زدم و نشستم خودش هم نشست و همینطورے چند دیقہ بهم زل زده بود دستم و جلوے صورتش تکوݧ دادم و گفتم:بہ چے نگاه میکنید❓ لبخند زدو گفت:بہ همسرم.ایرادے داره❓ دستم و گرفتم جلوے دهنم و گفتم.ݧچہ ایرادے ولے یجورے نگاه میکنید کہ انگار تا حالا منو ندیدید خوب ندیدم دیگہ چشمهام گردو شد و گفتم:ندید❓ خندید و گفت دروغ چرا ولے ݧ انقدر دقیق خوب حالا میخواید حرکت کنیم❓مامانینا رفتـݧ  ها... _خوب برݧ ما کہ خونہ نمیریم. پس کجا میریم❓ امروز پنجشنبست ها فراموش کردے❓ زدم رو دستم و گفتم: وااااے آره فراموش کرده بودم بہ خودش اشاره کردو  گفت:معلوم نیست کے باعث شده فراموش کنے حتما خیلے هم برات مهم بوده... خندیدم و گفتم بلہ بلہ خیلے جلوے گل فروشے وایسادو دوتا دستہ گل یاس گرفت. _إ علے آقا چرا دوتا دستہ گل گرفتید❓ دستش و گذاشت رو قلبش و گفت آخ... إ وااا چیشد❓ اسممو اینطورے صدا میکنے نمیگے قلبم وایمیسہ إ خوبہ بگم آقاے سجادے❓ هموݧ علے خوبہ ایـݧ دستہ گلم گرفتم براے عروسم _رسیدیم بهشت زهرا رفتیم بہ سمت قطعہ سرداراݧ بے پلاک مثل همیشہ دوتا قبرو شستیم و گلهار  گذاشتیم روش اسماء❓ بلہ❓ میدونے از شهیدت خواستم کہ تو رو بهم بده❓ خوب چرا از شهید خودتوݧ نخواستید❓ از اونم خواستم ولے میخواستم شهیدت پارتے بازے کنہ برام خندیدم و گفت ایشالا کہ خیره. یہ ماه از محرم شدنموݧ میگذشت و هروز بیشتر عاشقش میشدم علے خوابیده بود.کنارش نشستہ بودم و نگاهش میکردم بہ ایـݧ فکر میکردم چطور تونستم بہ همیـݧ سرعت عاشقش بشم. _واے کہ تو چقد خوبے علے دستم گذاشتہ بودم زیر چونمو بهش خیره شده بودم یکم سر جاش تکوݧ خورد و چشماشو باز کرد و با لبخند و صداے خش دار گفت:سلام خانم کے اومدے❓ سلام نیم ساعتہ إ پس چرا بیدارم نکردے❓ آخہ دلم نیومد... _آخ علے بہ فداے دلت حالا دستمو بگیر بلندم کـݧ ببینم دستشو گرفتم و با تمام قدرت کشیدم سمت خودم علے نمیتونم خیلے سنگینے إ پس مـنم بیدار نمیشم باشہ بیدار نشو منم الاݧ میرم خونمو خدافظ دستم و گرفت و گفت کجا❓دلت میاد برے❓ سرمو بہ نشونہ ے تایید تکوݧ دادم باشہ باشہ بلند میشم تو فقط حرف از رفتـݧ نزݧ بخدا قلبم میگره دوتاموݧ زدیم زیر خنده _در اتاق علے بہ صدا در اومد فاطمہ بود داداش زنداداش ماماݧ معصومہ میگہ بیاید پاییـݧ شام. _علے دستش و گذاشت رو شکمشو گفت آخ کہ چقد گشنمہ بریم دستشو گرفتمو گفتم  بدو پس از پلہ ها اومدیم پاییـݧ باباے علے کہ بهش میگفتم بابا رضا اومده بود خونہ رفتم سمتش سلام بابا رضا خستہ نباشے پیشونیمو بوسید و گفت سلامت باشے دختر گلم   با اجازتوݧ مـݧ برم کمک ماماݧ معصومہ فاطمہ دستم رو گرفت و گفت:کجااااا❓ مـݧ خودم همہ چیو آماده کردم شما بشیـݧ آقاتوݧ فردا نگہ از خانومم کار کشیدید _دوتاموݧ زدیم زیر خنده علے انگشتش و بہ نشونہ ے تحدید بہ سمت فاطمہ تکوݧ دادو گفت:باشہ عیب نداره نوبت توهم میرسہ فاطمہ از خجالت صورت سفیدش قرمز شدو رفت آشپزخونہ بابا رضا و اردلاݧ زدݧ زیر خنده آروم زدم بہ پهلوے اردلاݧ و گفتم خبریه❓ آروم زدم بہ پهلوے علے و گفتم خبریہ؟؟؟ ݧ خانومم همینطورے گفتم چپ چپ بهش نگاه کردم و گفتم حالا دیگہ ما غریبہ شدیم؟؟باشہ علے آقا باشہ... إ اسماء بخدا شوخے کردم باشہ حالا قسم نخور آخہ آدمو مجبور میکنے خب ببخشید نمیبخشم إ علے إ اسماء فاطمہ اومد پیشموݧ .دستش و گذاشت رو کمرشو وگفت:دارید پشت سر مـݧ غیبت میکنید؟؟.بستہ دیگہ بیاید سفره رو آماده کردم.  . آخر هفتہ عقد اردلاݧ بود .نمیدونم بہ زهرا چے گفتہ بود کہ هموݧ جلسہ اول قبول کرده بود با علے دنبال کارهاے خودموݧ و مراسم اردلاݧ بودیم تولد امام رضا نزدیک بود و قرار بود عقدمونو تو حرم بخونـݧ و همونجا هم ثبتش کنیم لحظہ شمارے میکردم براے اوݧ روز حلقہ هامونو یہ شکل سفارش دادیم .علے انگشتر عقیق خیلے دوست داشت اما بخاطر مـݧ چیزے نگفت مراسم اردلاݧ تموم شد و از هموݧ بعد عقد دنبال کارهاے عروسے بودݧ.درس زهرا کہ تموم شده بود اردلاݧ بخاطر تحصیلاتش راحت تو سپاه استخدام شد و مشکلے نداشتند. اما مـݧ و علے بخاطر درسموݧ مجبور بودیم عروسیموݧ و عقب بندازیم بلیط قطار واسہ ۸صبح بود مشغول آماده کردݧ ساک لباساموݧ بو دم علے یہ گوشہ نشستہ بود با لبخند   نگاهم میکرد علے جاݧ چیہ باز اونطورے نگاه میکنے؟؟باز چہ نقشہ اے تو سرتہ @shahadat_arezoomee 🍃❤️❤️🍃❤️❤️🍃
🍃✳️👌 #تلـنگر ‼️ °•یه جمله رو قاب کنیم بزنیم گوشه ذهنمون 🔹هر وقت خواستیم عملی انجام بدیم 🔸یه نگاهی به این تابلو بندازیم: 🔹دونه... 🔹دونه.... 🔸گناه... 🔸"من" 🔹لحظه .... 🔹لحظه... 🔸ظهور..مهدی فاطمه... 🔸روعقب میندازه.. _________°•°💚💛💚 #شبتون_امام_زمانی 🌙 @shahadat_arezoomee
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❣زیارت "شهــــــداء"❣ بِسمِ اللّٰهِ الرَّحمٰن الرَّحیم 🌹اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یَا اَولِیاءَ اللہ وَ اَحِبّائَهُ 🌹 اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یَا اَصفِیَآءَ اللہ و َاَوِدّآئَهُ 🌹 اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ 🌹اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللہِ 🌹اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ 🌹 اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ 🌹 اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَبے مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِےّ الوَلِےّ النّاصِحِ 🌹اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَبے عَبدِ اللهِ، بِاَبے اَنتُم وَ اُمّے طِبتُم وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم، وَ فُزتُم فَوزًا عَظیمًا فَیا لَیتَنے کُنتُ مَعَڪُم فَاَفُوزَ مَعَڪُم... ❣❣❣❣❣❣ 🌹 هدیہ بہ ارواح طیبہ شهدا صلوات🌹 🌺اللهم عجل لوليک الفرج🌺 @shahadat_arezoomee
🍃🌸 در محفل مشتاقان، ای ماه؛ تجلی کن💔 کز درد فراق تو، افسرده شده جان ها آن کس که گرفتار، انوار جمالت شد باید ز فراغ تو، سر زد به بیابان ها😞 #یا_صاحب_الزمان #ظهور_نزدیک_است @shahadat_arezoomee 🍃🌸🌸🍃🌸🌸🍃
💫🌷💫🌷 🌷 💫 🌷 با تو هر بار سلام و با تو هر صبح بهشت... خیرِ هر روزِ من از نگاهت آغاز گرفت... #صبحتون_شهدایی❤️ @shahadat_arezoomee 🍃☀️〰
هدایت شده از نظمینو
سلام... صلوات میفرستیم😊(7) تعداد صلوات هایی که متقبل میشید رو پیوی بنده اعلام کنید😊 @binam_gomnam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍃👌 چرا بعضی ها که تا میخوان از حجاب و عفاف بگن شروع میکنن فقط به استدلال و بحث و فلسفه..✅ . بله درسته ، اسلام دین عقل و فهم و استدلاله... 💡 . اما چرا بخوایم احساسات و علایق رو فراموش کنیم.. احساس و گرایش هم خیلی مهمه .خیلی هامون میدونیم چی درسته چی غلطه .. اما دلمون همراه نیست!!😔💔 . اسم دین محبته.. هل الدین الا الحب؟ آیا دین چیزی جز محبت داشتن یا محبت نداشتنه؟💔❤️ . من اینجا به همه ی خانما بگم. به دختر خانمای دانش آموز بگم... به اونایی که هنوز انتخابشون  نشده بگم..👇🏻👇🏻👇🏻 . . .بگم که.... چیزی که خیلی به آدم انگیزه میده، خیلی کمک میکنه آدم بتونه به چیزی که اعتقاد داره عمل کنه .🔹محبت اهل بیته.. .🔹دوست داشتن اهل بیته.. .🔹چَشم گفتن به اهل بیته.. این قدر نیاید بگید به ما چرا شما رو احساس دخترا کار میکنید. . . 🚫دختری که از رو احساس چادری بشه، به درد نمیخوره.🙄😳❌ . 🔸اولا که ما  و استدلال هم به وفور داریم. . 🔸اما یه دختری که واقعا خودش رو  حضرت زهرا  بدونه . 🔸  حضرت زهرا بدونه و خودش رو مدیون حضرت  زهرا بدونه . 🔸دختری که پیوسته دغدغه ش این باشه که  حضرت زهرا رو به خودش جلب کنه.. . 🔸خانمی که همیشه توسل به  داره . 🔸خانمی که روزی دو سه دقیقه با مادرش صحبت میکنه درد و دل میکنه . 🔸هم حجاب تکمیله، هم حیا رو در حد اعلی رعایت میکنه هم..... . ⬅️ فلسفه ی پیچیده ای ندارد.. حجاب مصونیت است باشد. من اما به عشق مادرم، برای رضایت مادرم چادری  @shahadat_arezoomee 🍃❤️〰
🌷قرارِ هـر پنجشنبهٔ دلم گوشه ای از شهـر که آسمانش تو را در برگرفته است🌷 💟#سلام_شهـیـــدگمنـامم . . . 🌱هدیه به روح شهدای گمنام صلوات 🌱 🕊 @shahadat_arezoomee 🕊
⬅️ شما یادتون نمیاد یه زمانی به جای میز ریاست،به سیم خاردار میچسبیدن😭 .. ❤️️اللّهُمَ ارْزُقنا شَهادَة❤️ 🕊 @shahadat_arezoomee 🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🕊🍃🕊🍃🕊🍃🕊🍃🕊🍃🕊 •ساقےِ جِبهه سَبو بَر لَبِ هَر مَست نَداد🌹 •نوبَتِ ما کِہ رِسید مِیکَدِه را بَست نَداد😔 •حالْ خُوش بودْ کِنارِ شُهَدا آه دَریغْ❤️ •بَعدِ یارانِ شَهید حالِ خُوشے دَست نَداد😭 💟 @shahadat_arezoomee 💟 🕊🍃🕊🍃🕊🍃🕊🍃🕊🍃🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌺🌻🌹🌷🌼🌸 🍀🍃🍂🍁🌷 💐🌸🌼🌷 🌻🌷🌼 🌼🌻 🌺 ⚜امام صادق(علیه السلام): 🌹سَجدةُ الشُكرِ واجِبَةٌ عَلى كُلِّ مُسلِمٍ تُتِمُّ بِها صَلاتَكَ و َتُرضى بِها رَبَّكَ وَ تُعجِبُ المَلائِكَةَ مِنكَ... ؛ 💠سجده شكر بر هر مسلمانى واجب است،با آن نمازت را كامل و پروردگارت را خشنود مى سازى و فرشتگان را به شگفتى مى آورى. 📚من لا یحضره الفقیه ج1 ، ص 333 ، @shahadat_arezoomee 🌺 🌸🌻 🌼🌷🌹 💐🌸🌼🌻 🍂🍁🌾🌻💐 🌹🌷🌸🌼🌺🌻
🌺🌼🌸💐🌹🌻 🌻🌹🌷💐🌼 🍁💐🌸🌼 🌷🌹🌸 🌺🌻 🌼 📚نشستن بین دو سجده چه حکمی دارد؟ ❓آیا نشستن بین دو سجده واجب است یا خیر؟ و ترک آن موجب بطلان نماز می شود؟ 🍃🌺نشستن بین دو سجده واجب مى‌باشد یعنى بعد از تمام شدن ذکر سجده اول باید بنشینید تا بدن آرام گیرد و دوباره به سجده رود و اگر سهواً ترک شود، مانعى ندارد ولى اگر عمدى باشد، نماز باطل مى‌باشد. @shahadat_arezoomee💖 🌺 🌺🌻 🌸🌼🌷 💐🌸🌼🌷 🍀🌻🌹🌼🌸 🌹🌷🌻🍁🍀🌺
🍃❤️〰 ✍مرد خدا ڪہ در میداݩ باشد: در "رزمش"💪 با "عشـــق" دست بہ سلاح دارد در "عبادتش"🙏 با "عشــق" وضــو مــےگیرد در "وصالش"❣ با "عشـــق" جاݩ مــےدهد.. ⤵️ @shahadat_arezoomee 🍃💖
«یا رَئوف» 🕊🍃🕊🍃 ❤️قرارعاشقی❤️ صلوات خاصه امام رضا به نیابت از : اَللّهُم صلِّ على علِیِّ بنِ مُوسَى الرِّضاالْمُرْتَضَى الاِمام التَّقِیِّ النَّقِیِّ وَحجَّتکَ عَلے مَنْ فَوْقَ الاَرْضِ وَمن تَحْتَ الثَّرى الصِّدّیقِ الشَّهیدِ صَلاةً کَثیرَةً تامَّةً زاکِیَةً مُتَواصِلَة مُتَواتِرَةً مترادِفَةً کاَفْضَل ماصَلَّیْتَ علےاَحد منْ اَوْلِیائِک. ساعت هشت ⌚️ به وقت امام رضا علیه السلام 👇👇👇 📲 @shahadat_arezoomee 🍃🕊🍃🕊
🔶🔹🔶🔹🔶🔹🔶 🌀میلیون‌ها زن سال‌ها چادر پوشیدن و هیچ‌وقت عارضه‌ای برای گردن و دست گزارش نشده؛ اینکه همچین حرف شاذی رو مطرح میکنه. ⚜ یعنی حاشیه‌سازی جدید برای پرت‌کردن حواس افکار عمومی و مشغول کردن جریان انقلابی کلید خورده. 💯ماموریتِ اصلیِ وکیل‌الدوله‌های لیست تَکرار. 📲 @shahadat_arezoomee
🍃❤️❤️🍃❤️❤️🍃❤️❤️🍃 ❤️❤️ ⬅️ ۳۳ باز چه نقشه ایی تو سرته ها؟؟ از جاش بلند شد و همونطور کہ میومد سمتم با خنده گفت هیچے یاد این شعره افتادم: "دوست دارم خنده ات را ، چادرت را بیشتر هست زیبا سادگی از هرچه زیبا بیشتر ما دوتا-ماه عسل-مشهد-حرم ، صحن عتیق عشق میچسبد همیشه، پیش آقا بیشتر..! خندیدم و گفتم حالا بزار ما عقدکنیم  ماه عسل پیشکش بعدشم اخمے کردم و گفتم:نکنہ میخواے ایـݧ سفرو ماه عسل و یکے کنے؟؟آره علے؟؟ ݧ خانومم .ماه عسل جاے خود مـݧ از الاݧ ب اوݧ روزها فکر میکنم. لبخندے از روے رضایت زدم و بہ کارم ادامہ دادم اسماء؟؟ جانم علے؟؟ ینے فردا میشے مال خود خودم؟؟ مـݧ الانم مال خود خودتم.حالا هم برو استراحت کـݧ از سرکار اومدے خستہ اے. کمک نمیخواے؟؟ ݧ دیگہ تموم شد منم ساک رو ببندم میخوابم کارهام و تموم کردم اما خوابم نبرد  بہ فردا فکر میکردم،  بہ روزهایے کہ خیلے زود گذشت و روزهایے کہ قرار بود در کنار علے بگذره ولے اے کاش نمیگذشت .وقتے پیشش بودم دلم میخواست زمان متوقف بشہ و زمیـݧ از حرکت بایستہ هیییییی... تو حال هواے خودم بودم کہ کے دستشو گذاشت روشونم برگشتم علے بود إ بیدار شدے؟؟ آره دیگہ اذانہ خانوم .تو نخوابیدے ݧ؟؟ ݧ ،داشتم فکر میکردم بہ چے؟؟ بہ تو علے همیشہ پیشم میمونے؟؟ معلومہ کہ میمونم .دستش و گذاشت رو قلبش گفت و تو صاحب  قلب علے هستے مگہ میتونم بدوݧ قلبم نفس بکشم؟؟ حالا هم پاشو نمازموݧ قضا میشہ ها. سجاده هامونو پهـݧ کردم وچادر نمازم  سرم کردم. آقا شما شروع کنم مـݧ بہ شما اقتدا کنم با لبخند نگاهم کردو گفت :آخ چہ حالے بده ایـݧ نماز اللہ و اکبر... واقا هم چہ نمازے شد اوݧ نماز انگار همہ ے فرشتہ ها از آسموݧ براے تماشاے ما اومده بودݧ . "السلام و علیکم و رحمہ اللہ   برکاتُ" بعد از تموم شدݧ نمازش دستشو آورد بالا و با صداے تقریبا بلندے دعا کرد خدایا شکرت کہ یہ فرشتہ ے مهربوݧ و نصیبم کردے قند تو دلم آب شد .صاحب قلب مردے بودم کہ قلبم رو بہ تسخیر درآورده بود. سوار قطار شدیم پدر مادروها تو یہ کوپہ نشستـ مـݧ و علے و اردلاݧ و زهرا هم تو یہ کوپہ فاطمہ هم بخاطر امتحاناتش نیومد تقریبا ساعت ۸شب بود کہ رسیدیم   از داخل کوپہ گنبد طلا معلوم بود دستم و گذاشتم روسینمو زیر لب زمزمہ کردم "السلام و علیک یا علے بن موسے الرضا" بغضم گرفت .موبہ تنم سیخ شد و یہ قطره اشک از گوشہ ے چشمم روے گونہ هام چکید علے دستش رو گذاشت رو سینشو با بغضے کہ داشت شروع کرد بہ خوندݧ.واے کہ چہ صدایے.دل آدمو بہ آتیش میکشوند. "آمده ام آمدم اے شاه پناهم بده" خدایا صداے مرد مـݧ  ،حرم آقا مگہ میشہ بهتر از ایـݧ دیگہ چے میخوام از ایـݧ دنیا؟ بغض همموݧ ترکید و  اشکاموݧ جارے شد قطار از حرکت وایساد بابا رضا اومد داخل کوپہ ما إ چیشده چرا گریہ کردید بہ احترامش بلند شدیم هیچے بابا رضا پسرتوݧ دلامونو هوایے کرد إ کہ اینطور.فقط براے خانومش از ایـݧ کارا میکنہ ها... خجالت کشیدم و سرمو انداختم .. نزدیک داروالعجابه نشستہ بودم و منتظر حاج آقایے کہ قرار بود عقدمونو بخونـہ بودیم. کلے عروس داماد مثل ما اونجا بودݧ. همشوݧ دوست داشتـݧ عقدشونو تو حرم اونم تو همچیـݧ روزے بخونـݧ نسیم خنکے دروݧ محوطہ میوزید و بوے خوشے رو تو فضا پخش کرده بود.  همہ جاے حرم و واسہ تولد آقا  چراغونے کرده بودند علے دستمو محکم گرفتہ بود .. 🕊 @shahadat_arezoomee 🕊 🍃❤️❤️🍃❤️❤️🍃❤️❤️🍃
🍃🌹 💐 #مــا_در_حـال_جنگــیم 🌸صبحانہ ای ڪہ بہ خلبان‌ها می‌دادم ، ڪره ، مربا و پنیر بود . یك روز شهید ڪشوری مرا صدا زد و گفت : فلانی ! گفتم : بله . گفت : شما در یك منطقه‌ی جنگی در مهمان‌سرا ڪار می‌ڪنید . 🌸پس باید بدانید مملڪت ما در حال جنگ است و در تحریم اقتصادی بہ سر می‌برد . 🌸شما نباید ڪره ، مربا و پنیر را با هم به ما بدهید درست است ڪہ ما باید با توپ و تانك‌های دشمن بجنگیم ولی این دلیل نمی‌شود ما این گونه غذا بخوریم . 🌸شما باید یك روز به ما ڪره ، روز دیگر پنیر و روز سوم بہ ما مربا بدهید . در سہ روز باید از این‌ها استفاده ڪنیم وگرنه این اصراف است . من از شما خواهش می‌ڪنم ڪہ این ڪار را نڪنید . من گفتم : چشم . ✍ نشر بمناسبت : سالروز شهادت ، شهید خلبان احمد کشوری 🌹 مزار شهید : گلزار شهدای تهران ، قطعہ ۲۴ ، ردیف ۸۲ ، شماره ۵ |•❤️ #شهادت_مبارک #بزرگ_مرد ❤️•| #شبتون_شهدایی @shahadat_arezoomee 🍃❤️🌙
سلام دوستان شهدایی 😍 باعرض معذرت،ارسالی های ازاعضابرای کانال بفرستادن تقدیم شما😉 🍃❤️ 👇👇👇
ارسالی امروز عصر 😍 @shahadat_arezoomee 🍃❤️